معرفی و دانلود کتاب فصل استخوان: کتاب اول مجموعه فصل استخوان
برای دانلود قانونی کتاب فصل استخوان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فصل استخوان: کتاب اول مجموعه فصل استخوان
کتاب فصل استخوان از آثار پرفروش و محبوب ژانر ماورایی و آخرالزمانی در سالهای اخیر است. سامانتا شنن نویسندهی این رمان خواندنی، در طول روایت برای مخاطبان یک ویرانشهر متمایز خلق میکند. این کتاب در سال 2059 میگذرد و درمورد شخصیتی به نام پیج ماهونی است که با نیروهای زیرزمینی لندن همکاری میکند. ماهونی، یک رویانورد، توسط مردی به نام جکسون هال استخدام میشود تا با ورود به ذهن آدمها از آنها اطلاعات کسب کند.
دربارهی کتاب فصل استخوان
به چندین دهه بعد پرتاب میشوید. در لندن، سال 2059، با ویرانشهری روبهرو هستید که در آن گروههای خلافکار زیرزمینی بهصورت سازمانیافته فعالیت میکنند. سازمانها هرکدام به دنبال روشی برای ورود به ذهن مردم و دریافت اطلاعات شخصی از آنها هستند. با شخصیتی به نام پیج ماهونی آشنا میشوید. دختری نوزده ساله که توسط جکسون هال استخدام میشود تا برای نیروهای زیرزمینی و خلافکار لندن کار کند. کار او با دزدیدن اطلاعات در ارتباط است. پیج ماهونی باید دادهها را از مغزها به سرقت ببرد. کتاب فصل استخوان (The Bone Season) اثر سامانتا شنن (Samantha Shannon) درمورد آیندهای سرشار از جنایت و ویرانی در قلب شهر لندن است.
پیج ماهونی یک دختر عادی نیست، او رویانوردیست که از قابلیتهای روشنبینی بهرهمند است؛ قابلیتهایی که او را در وضعیت پیچیده و دشواری قرار میدهند. در دنیای کتاب فصل استخوان، پیج ماهونی صرفاً با نفس کشیدن مرتکب یک جنایت و خیانت نابخشودنی میشود. ماهونی که برای «قلمه» کار میکند، یک روز مورد حمله قرار میگیرد. افراد قلمه به ماهونی رویانورد مواد تزریق میکنند و در آخر او را میدزدند. ماهونی را به «آکسفورد» منتقل میکنند، شهری که برای بیش از دویست سال از دید همگان مخفی مانده بود. ماهونی در آکسفورد تحت مراقبت یک نگهبان قرار میگیرد، مأموری که یک رفائیم با انگیزههایی اسرارآمیز است.
پیج ماهونی اسیر یک نگهبان اعجابانگیز میشود. این نگهبان به مرشد پیج تبدیل میگردد. از آنجایی که پیج ماهونی در این زندان رها شده تا بمیرد، پس بهتر است رابطهی بهتری با نگهبان خود برقرار سازد. ماهونی به یاد میآورد که از یک مهارت و استعداد ویژه برخوردار است: او میتواند دانش و داده کسب کرده و به ذهن آدمها نفوذ پیدا کند. داستان کتاب فصل استخوان نوشتهی سامانتا شنن درمورد تلاشهای پیج ماهونی برای گریختن از مرگ و زندانبان شیطانصفت است.
سامانتا شنن در مقدمهی این کتاب نوشته، «به این فکر کردم که چه میشد اگر ویرانشهر با باورهای ماورایی تلفیق شود و آیا این امکان وجود دارد که در آینده «محاکمات جادوگری در سیلم» برای دومین مرتبه در تاریخ تکرار شود». این کتاب را میتوان یکی از متفاوتترین آثاری که در دستهی رمانهای پادآرمانشهری نوشته شده توصیف کرد. معمولاً ویرانشهرهای آخرالزمانی با علم و تکنولوژی شکل میگیرند، اما سامانتا شنن در کتاب فصل استخوان از باورها و موقعیتهای ماورایی و غیراینجهانی بهره برده است. این کتاب توسط حسین شهرابی ترجمه شده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب فصل استخوان
- نامزد دریافت عنوان «بهترین نویسندهی تازهکار» از مراسم بهترین آثار فانتزی بریتانیا
- نامزد دریافت عنوان «بهترین کتاب فانتزی فراهنجار» از سوی سایت گودریدز
- اثر پرفروش نیویورک تایمز
- منتخب ویراستاران سایت آمازون
نکوداشتهای کتاب فصل استخوان
- این کتاب تؤامان اندیشههای سیاسی جورج اورول و اسطورهسازی جی. آر. آر. تالکین را فرامیخواند. (آمریکای امروز)
- اولین اثر از یک مجموعهی فانتزی هوشمندانه که توسط سامانتا شنن، یک نویسندهی برجسته و جوان، نوشته شده است. (بوکلیست)
کتاب فصل استخوان برای چه کسانی مناسب است؟
این اثر به طرفداران مجموعههای «هری پاتر»، «بازیهای گرسنگی»، «ارباب حلقهها» و آثار جورج اورول و همچنین به نوجوانان اهلِ ماجراجویی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب فصل استخوان: کتاب اول مجموعه فصل استخوان میخوانیم
به آویز نگاه کردم. تقریباً به اندازهى انگشت شستم بود و به شکلِ یک جفت بالِ تابخورده بود. انگشتم را که روى آن کشیدم، رعشهاى مختصر در اثیر پدید آمد. احتمالاً این شىء را تصعید داده بودند. زنجیر را از سرم رد کردم.
نوآلا پس از مدتى که از علفها حوصلهاش سر رفت برگشت. دستهایم را تا ته توى جیبِ کتم کرده بودم و پشت به سنگ تکانتکان مىخوردم. حالا دیگر هوا سرمایى خارقالعاده داشت و نفسم مهى سفید مىشد. گفتم: «سلام.» نوآلا موهایم را بو کشید؛ انگار مىخواست ببیند چه هستند، سپس پاهایش را خم کرد و به من تکیه زد. سرش را روى پاهایم گذاشت و یکجور خرخرِ ناشى از رضایت خاطر سر داد. دستکشهایم را درآوردم و گوشهایش را نوازش کردم. پوششِ بدنش بوى مشک مىداد. تپشِ قلبش را حس مىکردم؛ بلند و قدرتمند. تا الان این اندازه به جانورهاى غیراهلى نزدیک نشده بودم. سعى کردم به این فکر کنم که مادهگوزن بودن چه حسى دارد: ایستادن روى چهار پا، زندگى در حیات وحش در دل جنگل.
اما من وحشى نبودم. من بیش از یک دهه در دژ قلمه زندگى کرده بودم. تمامِ وحش و طبیعت از من رخت بربسته بود. گمانم به همین خاطر به دار و دستهى جکس ملحق شده بودم. براى حفظِ خویشتنِ قدیمم.
پس از مدتى دل به دریا زدم. چشمهایم را بستم و اجازه دادم روحم پرسه بزند. نوآلا رؤیاسارِ نفوذپذیرى داشت، نازک و شکننده مثل حباب. انسانها با گذشتِ سالها چند لایهى دفاعى مىساختند؛ اما حیوانات آن جوشنهاى عاطفى را نداشتند. در حدِ حرف، مىتوانستم مهارش کنم. آرامترین سقلمههاى ممکن را به ر,یاسارش زدم.
نوآلا که انگار گوشبهزنگ شده بود بلندتر هافهاف کرد. گوشهایش را نوازش کردم و آرامَش کردم. گفتم: «ببخشید. دیگه این کارو نمىکنم.» پس از لحظهاى دوباره سرش را روى پاهایم گذاشتم؛ اما مىلرزید. نمىدانست من بودم که به او آسیب زدم. انگشتهایم را زیر چانهاش بردم و آرام برایش خاراندم.
وقتى حارس برگشت من نیمهخواب بودم. با یک ضربهى آرام به گونههایم بیدارم کرد. نوآلا هم سرش را بالا آورد، اما حارس با گفتنِ کلمهاى او را آرام کرد و خیلى زود دوباره به خواب رفت.
فهرست مطالب کتاب
1: نفرین
2: دروغگو
3: محبوس
4: موعظه بر فراز سایه
5: بىاعتنا
6: اجتماع
7: طعمه
8: در باب نامم
9: خرازى
10: پیغام
11: در باب گریستن
12: تب
13: تصویرش
14: طلوع خورشید
15: فروریختن دیوار
16: داو اول
17: عزم
18: بامداد خوش
19: شکوفایى
20: دنیایى کوچک
21: کشتى سوختگان
22: سه بار ابله
23: عتیقهشناس
24: ر,یا
25: زوال
26: تغییر
27: سالگرد
28: منع
29: وداع با او
فهرست واژگان
واژهنامهى اَعلام و اصطلاحات (فارسىانگلیسى)
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فصل استخوان: کتاب اول مجموعه فصل استخوان |
نویسنده | سامانتا شنن |
مترجم | حسین شهرابی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 598 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182-120-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی، کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان |