معرفی و دانلود کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی

معرفی کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی

در کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی نوشته‌ی آنتونی هوروویتس، اسکات و جیمی تایلر، به‌عنوان قهرمانان تازه، وارد داستان می‌شوند. آن‌ها نمی‌دانند دقیقاً از کجا آمده‌اند اما همیشه می‌دانستند که قدرتی خارق‌العاده دارند. وقتی یک شرکت مرموز اسکات را می‌رباید و به برادرش اتهام قتل می‌زند. جیمی ناچار می‌شود برای پیدا کردن برادرش و برقراری اتحاد قدرتمندشان با چالش‌های عجیب و پرخطری مواجه شود.

درباره‌ی کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی

آنتونی هوروویتس (Anthony Horowitz) در کتاب طلوع تاریکی (Nightrise) اسکات و جیمی تایلر، دوقلوهای چهارده‌ساله را به‌عنوان سومین و چهارمین نگهبانان دروازه وارد ماجرا می‌کند و هیجان بیشتری به داستان می‌بخشد. این دوقلوهای یکسان که در غار مقدس سرخ‌پوست‌ها رها شده‌اند، دوران کودکی خود را در خانه‌ها و مؤسسات مختلف و تحت سرپرستی افراد متفاوتی سپری می‌کنند. این دو برادر وقتی نزدیک هم هستند می‌تواند ذهن یکدیگر را بخوانند و به همین خاطر با عنوان دوقلوهای تله‌پاتیک شناخته می‌شوند. یک شرکت چندملیتی مرموز به اسم نایت‌رایز برای خرید آن‌ها از سرپرستشان تمایل نشان می‌دهد. در نهایت این شرکت اسکات را می‌رباید و جیمی که نسبت به برادرش به میزان کمتری از قدرت ذهن‌خوانی بهره‌مند است، تنها می‌ماند. بدتر اینکه جیمی به قتل سرپرست‌هایش متهم می‌شود!

افزون‌بر این‌ها، جیمی طی درگیری با یک کمپین فاسد انتخاباتی به زندان‌های آمریکا نفوذ می‌کند. او از بیابان‌های ایالت نوادا سر از یک سفر باستانی درمی‌آورد. همچنین به ده‌هزار سال قبل پرتاب می‌شود و سفر در زمان را تجربه می‌کند. در آ‌نجا دیگر نگهبانان دروازه را ملاقات می‌کند و شکل‌گیری دروازه‌ی کلاغ و اولین نبرد نگهبانان را با چشم خود از نزدیک می‌بیند. او در این مسیر نایت‌رایز را بهتر می‌شناسد و متوجه می‌شود که چرا او و برادرش تا این حد برای این سازمان اهمیت دارند. جیمی در حالی این چالش‌ها و سفرهای پرفرازونشیب را پشت سر می‌گذارد که تنها هدفش پیدا کردن برادرش و برقراری دوباره‌ی اتحاد همیشگی‌شان است.

رمان طلوع تاریکی سومین جلد از مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان است. این مجموعه، پنج جلد رمان فانتزی و دلهره‌آور را در بردارد که همگی به قلم آنتونی هوروویتس نویسنده‌ی انگلیسی به نگارش درآمده و طی سال‌های 2005 تا 2012 منتشر شده‌اند. داستان‌های این مجموعه روایت‌گر ماجراجویی‌های پنج نوجوان است که هریک از قدرت ماورائی برخوردارند و تلاش می‌کنند با شکست دادن یک گروه اهریمنی جاه‌طلب، بشریت را نجات دهند.

موجودات فراطبیعی و عناصری مانند قربانی انسان و مراسم خون در محوریت این رمان‌ها قرار دارند. تنوع نژاد و طبقه‌ی اجتماعی قهرمانان مجموعه‌ی قدرت پنج نگهبان یکی دیگر از ویژگی‌های جذاب مجموعه است و به این شکل حس اتحاد و همدلی میان نوع بشر را به مخاطبان نوجوان خود می‌آموزد.

رمان قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی که سرشار از ماجراجویی بی‌وقفه و غافلگیری‌های جذاب است با ترجمه‌ی گیتا گرکانی به فارسی برگردانده شده و انتشارات کتابسرای تندیس برای چاپ و نشر آن اقدام کرده است.

نکوداشت‌های کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی

• هورویتس به خوبی با روایت داستان آشناست؛ او تنش را تا حد نفس‌گیر حفظ می‌کند و بدون اینکه در دام توضیحات طولانی و کسالت‌بار درباره‌ی دو کتاب قبلی بیفتد، شرایط آخرالزمانی را روشن می‌کند. (کرکوس ریویو)
• هورویتس به خوبی می‌داند خوانندگان ماجراجو در پی چه هستند و در این جلد ناامیدشان نمی‌کند. او به‌طرز ماهرانه‌ای تعلیق دنیای واقعی و عناصر جهان فانتزی را در هم می‌آمیزد و به هیجان داستان اضافه می‌کند. (اسکول لایبرری ژورنال)
• تعلیق داستان باعث می‌شود که هم بترسید و هم برای مطالعه‌ی ادامه‌ی داستان ترغیب شوید. (گاردین)

اقتباس‌های فرهنگی از کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی

در سال 2014 تونی لی (Tony Lee)، نویسنده‌ی بریتانیایی با اقتباس از رمان طلوع تاریکی و طراحی نیگل دابین (Nigel Dobbyn) یک رمان گرافیکی به نگارش درآورد.

کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان ماجراجویی که به دنیای فانتزی و فضاهای آخرالزمانی علاقه دارند و با گذر از چالش‌های فراطبیعی به هیجان می‌آیند، مطالعه‌ی رمان طلوع تاریکی نیز برایشان دلچسب و هیجان‌انگیز خواهد بود. دیگر دوستداران داستان و رمان‌های علمی و تخیلی نیز از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب قدرت پنج نگهبان - جلد سوم: طلوع تاریکی می‌خوانیم

به اطراف نگاه کرد و دید در محاصره‌ى اجساد است. ده‌ها جسد درهم شکسته و از شکل افتاده بودند که انگار نیرویى اجتناب‌ناپذیر در یک لحظه آن‌ها را درو کرده و کشته بود. جیمى با وحشتى فزاینده به زحمت ایستاد و لنگ لنگان به طرف نزدیکترین جسد رفت. همه‌ى آن‌ها مرد بودند و لباس‌هایى به رنگ‌هاى یکسان قهوه‌اى و خاکسترى به تن داشتند. سربازها. تازه متوجه شد. اما نه سربازهاى امروزى، نه شبیه سربازهایى که توى اخبار تلویزیون دیده بود، آن‌هایى که موقع رفتن به نبردى در دوردست‌ها انگشت‌هایشان را به نشانه‌ى پیروزى بالا مى‌گرفتند و دست تکان مى‌دادند.

این مردها لباس‌هاى عجیبى پوشیده بودند: کت‌هاى بلندى که تا زانوهایشان مى‌رسید و شلوارهاى گشاد. بعضى‌ها کلاه‌خود داشتند، پارچه‌ى سیاهى که سرها و شانه‌هایشان را در خود مى‌گرفت. به نظر نمى‌رسید تفنگ داشته باشند. به جاى آن به شمشیر و سپر مسلح بودند، اما حتى این سلاح‌ها هم اصلاً به آنچه تا آن زمان دیده بود شباهت نداشت. سپرها کوچک و گرد بودند و سیخى از آن‌ها بیرون زده بود و در نتیجه مى‌توانستند از آن براى دفاع یا ضربه زدن به هرکسى که نزدیک مى‌شد استفاده کنند. شمشیرها به شکل‌هاى مختلف بودند: بعضى صاف بودند، بعضى قوس‌دار، بعضى هم با تیغه‌هاى متعدد. همه جا تیر بود اما آن‌ها از فلز ساخته شده بودند، نه از چوب، و در آن‌ها نوعى برگ سیاه به جاى پر به کار رفته بود.

همه‌ى آن‌ها تکه‌تکه شده بودند. در مورد بعضى‌ها حتى نمى‌شد حدس زد انسان بوده‌اند. وقتى بوى خون تازه ریخته شده به مشام جیمى رسید، برگشت و استفراغ کرد، بعد درحالی‌که به شدت مى‌خواست خودش را پنهان کند تا بتواند براى آنچه مى‌بیند منطقى بیابد، تلوتلوخوران دور شد.

فهرست مطالب کتاب

تا اینجاى داستان
سیرک ذهن
پشت صحنه
زندان نئون
خیابان دهم
گمشده
کارهاى همیشگى
داستان جیمى
فکرهاى بد
دوستان با نفوذ
سایلنت کریک
25 ژوئن
بلوک
فریاد عقاب
اسکار
در شهر ویران
شبنم
حلقه‌ى اول
زیر ستاره‌ها
رودخانه
بازگشت به رنو
پسر بومى
سنگِ غار
عزیمت