معرفی و دانلود کتاب تابستان سیاه: کتاب دوم مجموعه کارآگاه پو

معرفی کتاب تابستان سیاه: کتاب دوم مجموعه کارآگاه پو

در کتاب تابستان سیاه اثر ام دبلیو کریون، جرد کیتون، سرآشپز مشهور و روان‌پریش، برای قتل دخترش به حبس ابد محکوم شده بود، اما بازگشت الیزابت همه‌چیز را زیر و رو می‌کند. آیا او واقعاً زنده است یا حقیقت تاریک‌تری در کمین کاراگاه قصه خواهد بود؟ واشینگتن پو و دوست نابغه‌ی عجیبش، تیلی بردشا در این کتاب که جایزه‌ی معتبر CWA Gold Dagger برای بهترین رمان جنایی سال 2019 را هم برنده شده است، در تلاشی نفس‌گیر برای حل معمایی هستند که مرزهای مرگ و زندگی را محو می‌کند.

درباره‌ی کتاب تابستان سیاه

چطور ممکن است کسی هم زنده باشد و هم مرده؟ واشینگتن پو در کتاب تابستان سیاه (black summer) به قلم ام. دبلیو. کریون (M.W.Craven)، کارآگاهی سرسخت، خشن و گاه ناسازگار است و تنها چیزی که او را آرام می‌کند، اجرای عدالت است؛ اما این بار خودش در مرکز اتهاماتی قرار گرفته که می‌تواند نه‌تنها حرفه‌اش، بلکه زندگی‌اش را به نابودی بکشاند. همه‌چیز از جرد کیتون آغاز می‌شود؛ سرآشپزی مشهور، مردی خوش‌چهره و جذاب که پشت این ظاهر خیره‌کننده، یک روانی بی‌رحم پنهان شده است. او به جرم قتل وحشیانه دخترش، الیزابت، به حبس ابد محکوم شده است. محکومیت او بیشتر بر اساس شهادت کارآگاه پو بود، چرا که هرگز جسدی پیدا نشد.

اما اکنون، سال‌ها پس از آن پرونده، یک زن جوان با ظاهر به‌هم‌ریخته و مدرکی غیرقابل انکار وارد پاسگاهی دورافتاده می‌شود و ادعا می‌کند که الیزابت کیتون است؛ دختری که همه باور داشتند مرده است. این ادعا، به همان اندازه که شوکه‌کننده است، مرگبار نیز هست. بازگشت غیرمنتظره الیزابت همه‌چیز را تغییر می‌دهد. پو ناگهان خود را در مرکز یک تحقیقات گسترده می‌بیند که هر لحظه پیچیده‌تر و تاریک‌تر می‌شود. او اکنون نه‌تنها باید پاسخگوی اتهاماتی باشد که اعتبارش را زیر سوال برده‌اند، بلکه باید برای حفظ جان خود نیز مبارزه کند. آیا ممکن است که حقیقت چیز دیگری باشد؟

در این مسیر پرخطر، تنها یک نفر هست که پو می‌تواند به او اعتماد کند؛ تیلی بردشا، نابغه‌ای که به شکلی غیرمنتظره تبدیل به بهترین و تنها حامی او می‌شود. این دو، با تمام تفاوت‌هایشان، یک تیم قدرتمند را تشکیل می‌دهند؛ تیمی که برای کشف حقیقت آماده است تا با تاریک‌ترین زوایای این پرونده روبه‌رو شود. اما معما زمانی پیچیده‌تر می‌شود که الیزابت دوباره ناپدید می‌شود. این بار، همه‌ی شواهد، انگشت اتهام را به سمت واشینگتن پو نشانه می‌گیرند. چرا الیزابت دوباره ناپدید شد؟ آیا او واقعاً همان کسی است که ادعا می‌کند؟ اگر جرد کیتون، قاتل واقعی نیست، پس حقیقت چیست؟ هر چه پو و تیلی بیشتر در این معمای هولناک کندوکاو می‌کنند، لایه‌های جدیدی از جنایت، خیانت و دروغ آشکار می‌شود.

این داستان تنها یک پرونده جنایی نیست؛ بلکه سفری است به درون تاریکی ذهن انسان، جایی که حقیقت و دروغ، زندگی و مرگ و خیر و شر به هم تنیده‌اند. واشینگتن پو باید با بزرگ‌ترین چالش زندگی‌اش روبه‌رو شود؛ چالشی که نه‌تنها زندگی‌اش را تهدید می‌کند، بلکه او را وادار می‌کند که با عمیق‌ترین ترس‌ها و اشتباهات گذشته‌اش روبه‌رو شود. این کتاب که توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده و بابک اسلامیه آن را فارسی برگردانده است را بخوانید تا ببینید آیا حقیقت آن‌طور که به نظر می‌رسد، هست؟ آیا پو و تیلی می‌توانند پیش از آنکه خیلی دیر شود، حقیقت را کشف کنند یا خودشان قربانی این بازی مرگبار خواهند شد؟

نکوداشت‌های کتاب تابستان سیاه

• «بهترین طرح داستانی معمایی سال» (مورنینگ استار)
• «به طرز شگفت‌انگیزی خونین و هوشمندانه، با فضاسازی بی‌نظیر» (ساندی میرور)
• «تاریک، درخشان و تأثیرگذار» (پیتر جیمز، نویسنده‌ی ژانر جنایی)
• «یک تریلر قدرتمند از استعدادی انفجاری» (دیوید مارک، نویسنده)
• «یکی از بهترین رمان‌های جنایی بریتانیایی که تاکنون خوانده‌ام. کتابی که نمی‌توانید زمین بگذارید» (نیک اولدام، نویسنده‌ی ژانر جنایی)
• «از همان صفحه اول شما را مجذوب می‌کند. یک تریلر تاریک و درخشان» (کالین فالکنر، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی بری)

کتاب تابستان سیاه برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های جنایی پیچیده و معمایی، کسانی که از داستان‌های پرتعلیق با شخصیت‌پردازی‌های عمیق لذت می‌برند و همچنین طرفداران همکاری‌های نامتعارف میان شخصیت‌های متفاوت، مناسب است. اگر به‌دنبال روایتی تاریک، پر از پیچش‌های غیرمنتظره و معماهایی هستید که تا صفحه آخر ذهن شما را درگیر نگه دارد، این اثر را از دست ندهید. رمانی تاریک و پیچیده در ژانر جنایی که می‌توان آن را دنباله‌ای قابل ستایش کتاب نمایش عروسکی دانست. در این دنیای تاریک، هر کسی ممکن است قربانی باشد و هر حقیقتی ممکن است یک دروغ بزرگ‌تر را پنهان کند.

در بخشی از کتاب تابستان سیاه: کتاب دوم مجموعه کارآگاه پو می‌خوانیم

پو مدتی طولانی در تاریکی نشست. انگار تاریکی فکرش را به کار می‌انداخت.

چطور ممکن بود تا این حد درباره‌ی کسی اشتباه کرده باشد؟

در تمام دوران کاری‌اش، هرگز از چیزی به اندازه‌ی گناهکاری جرد کیتون مطمئن نبود. ولی... کسی نمونه‌ی خون را دستکاری نکرده بود. الیزابت کیتون زنده بود.

از چند سال پیش، پو نکته‌ی جالبی را درباره‌ی تندیس مردان اسب‌سوار می‌دانست. اگر اسب یکی از پاهایش را بالا برده باشد، یعنی سوارکار در جنگ زخمی شده و مدتی بعد، از شدت زخم‌هایش می‌میرد. اگر اسب دو پایش را بالا برده باشد، سوارکار در جنگ مرده است. بالاخره اگر چهار پای اسب روی زمین باشد، سوارکار به شکل دیگری مرده است. در طول سال‌های گذشته، پو چندین بار این نکته‌ی بی‌اهمیت را بازگو کرده بود. همکار و دوست صمیمی‌اش، تحلیلگر غیرنظامی تیلی بردشا، به تازگی گفته بود که این‌ها چرندیات محض است. با این‌که درباره‌ی حقیقت موضوع مطلبی را خوانده بود، کنار گذاشتن این باور دیرینه به نظرش آسان نبود. تا حدی که بدون کوچک‌ترین مدرک تأییدکننده‌ای، از باورش دفاع می‌کرد.

حالا هم حس می‌کرد نیاز مبرمی به سامان‌دهی ذهنش دارد. بعد از این‌همه سال، کیتون بی‌گناه بود.

می‌خواست در مدت فکر کردن به قدم بعدی قهوه‌ی دیگری بخورد، ولی در اثر مصرف بی‌رویه‌ی کافئین کم‌کم سردرد می‌گرفت. در تلاش بیهوده‌ای برای جابجایی درد، شقیقه‌هایش را مالید. نگاه سریعی به گوشی بلک‌بری‌اش انداخت و دید تماس بی‌پاسخ جدیدی از فلین دارد. به او زنگ زد ولی تماسش روی پیام صوتی رفت. از گذاشتن پیام صوتی خوشش نمی‌آمد. در این پیام‌ها مثل کسی که انگلیسی زبان دومش است، حرف‌های بی‌معنی می‌زد. برایش پیامک فرستاد.