معرفی و دانلود کتاب دختر ذرت: یک داستان عاشقانه

معرفی کتاب دختر ذرت: یک داستان عاشقانه

داستانی هیجان‌انگیز از ادبیات معاصر آمریکا؛ کتاب دختر ذرت اثری خواندنی از جویس کارول اوتس است. اوتس در این داستان بلند ماجراهای خوف‌انگیزی را روایت کرده که در پی مفقود شدن دختری خردسال رخ می‌دهد. گفتنی است که کتاب پیش رو در سال 2011 برنده‌ی جایزه‌ی برام استوکر شده است.

درباره کتاب دختر ذرت

جویس کارول اوتس در میان نویسندگان ادبیات معاصر آمریکا چهره‌ای استثنایی است. منتقدان بسیاری، در نقد و بررسی آثار او به وجه جامعه‌شناختیِ این آثار توجه داشته‌اند، و نوشته‌های داستانی اوتس را به سبب واقع‌گراییِ عمیقِ نهفته در آن‌ها ستوده‌اند. این واقع‌گرایی در فرازهایی از داستان‌های اوتس آشکار می‌شود که در آن‌ها مناسبات حاکم بر زندگی سیاسی و اجتماعی در آمریکای امروز به تصویر کشیده می‌شود. به واقع، معضلاتی که آدم‌های داستان‌های این نویسنده با آن‌ها دست‌به‌گریبان‌اند، کمابیش از معضلات عمیق‌تری پرده برمی‌دارند که ریشه در حیات اجتماعی مردمان آمریکا دارد. با این همه و علی‌رغم این رئالیسم اجتماعی، آثار اوتس وجهی غریب و رازآمیز نیز دارد. در این آثار، چنان‌که در فیلم‌های آلفرد هیچکاک، استاد بزرگ سینما، تعلیق بر تمامیت اثر حاکم است. تعلیقی عظیم که گویی در پسِ آن عنصری اسرارآمیز نهفته گشته.

جویس کارول اوتس در زمره‌ی نویسندگان پرکار به شمار می‌رود. از همین رو، به زعم ما بهترین شیوه‌ی مطالعه‌ی آثار وی، گزینش برجسته‌ترین عناوین ادبیِ کارنامه‌ی اوست. یکی از این عناوین، بی‌گمان کتاب دختر ذرت است. این اثرْ بلندترین داستان در مجموعه‌ی دختر ذرت و دیگر کابوس‌ها (The Corn Maiden and Other Nightmares) است، که با ترجمه‌ی ناهید طباطبایی و به همت نشر چشمه، در قالب اثری مجزا در اختیار مخاطبین فراسی‌زبان قرار گرفته است.

داستان بلند دختر ذرت، توأمان به سه ژانر عاشقانه، ترسناک و روانشناختی تعلق دارد. پیرنگ این اثر حول محور وقایعی سامان یافته که پس از مفقود شدن دختری یازده‌ساله رخ می‌دهند. این دختر که از مشکلات روانیِ حادی رنج می‌برد، توسط گروهی از همکلاسی‌هایش دزدیده شده. هنگامی که پدر و مادر دختر، گزارش گم شدنِ او را به اداره‌ی پلیس می‌دهند، داستان به اصطلاح روی غلتک می‌افتد و وقایعی هیجان‌انگیز و پیشبینی‌ناپذیر، یکی پس از دیگری رخ می‌دهند.

عنوان کتاب دختر ذرت، از یک مراسم قربانی در آیین‌های سرخپوستی برگرفته شده است.

لازم به ذکر است که نسخه‌ی صوتی کتاب دختر ذرت نیز، با گویندگی آزاده مؤیدی فرد در سایت و اپلیکیشن کتابراه موجود است.

جوایز و افتخارات کتاب دختر ذرت

• برنده‌ی جایزه‌ی برام استوکر در سال 2011
• برنده‌ی جایزه‌ی World Fantasy در بخش داستان کوتاه

نکوداشت‌های کتاب دختر ذرت

• جویس کارول اوتس استادی بی‌بدیل در قصه‌گویی است. در کتاب دختر ذرت، می‌توان توأمان رد پای ادگار آلن پو و آلفرد هیچکاک را مشاهده کرد. (Kirkus Reviews)

• کتاب دختر ذرت، برگی درخشان در کارنامه‌ی ادبی جویس کارول اوتس محسوب می‌شود. این اثر به لحاظ روانشناختی متقاعدکننده و از حیث ادبی جذاب و بی‌نظیر است. (Library Journal)

• داستانی روانشناختی و هیجان‌انگیز. (Publishers Weekly)

کتاب دختر ذرت مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات امروز آمریکا، دوست‌داران داستان‌های عاشقانه و طرفداران روایت‌های پرتعلیق و رازآمیز، سه گروه از مخاطبین اصلی کتاب دختر ذرت از جویس کارول اوتس به شمار می‌روند.

با جویس کارول اوتس بیشتر آشنا شویم

جویس کارول اوتس (Joyce Carol Oates) متولد سال 1938 و زاده‌ی ایالت نیویورک آمریکاست. او پس از اتمام دوره‌ی دبیرستان، برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه سیراکیوز رفت و در رشته‌ی ادبیات انگلیسی درس خواند. مدرک دکترایش را اما از دانشگاه ویسکانسین اخذ نمود، و بالافاصله پس از آن به علاقه‌ی اصلی‌اش که همانا داستان‌نویسی بود، پرداخت. او هم‌اینک یکی از استادان رشته‌ی ادبیات خلاقِ دانشگاه پرینستون است.

جویس کارول اوتس در حیطه‌های مختلفی قلم‌آزمایی کرده است؛ از شعر و نمایشنامه گرفته تا رمان و داستان کوتاه. از او تاکنون بیش از هفتاد عنوان اثر به چاپ رسیده است. از آن جمله می‌توان به عناوین پیش رو اشاره نمود: «آوای تنهایی و پنج داستان دیگر»، «طریقت نویسنده»، «زندگی و سرنوشت یک آدم‌فروش»، «عاشقانه، تاریک، عمیق»، «پدرکشی»، «جایزه‌بگیر»، «کنار رودخانه»، «عشق تابستانی»، «وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست» و «شب‌های وحشی».

در بخشی از کتاب دختر ذرت: یک داستان عاشقانه می‌خوانیم

در مجموعه‌آپارتمان‌هایی که شبیه سربازخانه بود و لئا دو سال پیش برای صرفه‌جویی به آن‌جا اسباب‌کشی کرده بود، هر آپارتمان مستقیم به پشت ساختمان راه داشت، به پارکینگ. محلْ سنگ‌فرش روشنی بود که کاملاً از فضای آن استفاده می‌شد زشت بود. مجموعه‌آپارتمان راهرو نداشت. تالار ورودی نداشت. پله‌ی ورودی و سرسرا هم نداشت. حتی اتاق ملاقاتی هم برای رفت‌وآمدهای معمولی نداشت. دهکده‌ی جذابی نبود و بر منظره‌ی زیبای دهکده بر رودخانه‌ی هودسون هم مشرف نبود، فقط آپارتمان‌های بریارکلیف بود، در جنوبِ اسکاتزکیل.

همسایه‌ی بغلی لئا غم‌خوار و دلواپس بود، اما نتوانست کمکی بکند. آن‌ها ماریسا را ندیده بودند و البته او هم پیش آن‌ها نرفته بود. آن‌ها قول دادند که حواس‌شان باشد و به او توصیه کردند به 911 تلفن بکند.

لئا به زدن درِ خانه‌ها ادامه داد. ماشینی توی مغزش راه افتاده بود که نمی‌توانست تا زدن درِ همه‌ی آپارتمان‌ها‌ی مجموعه متوقفش کند. هر چه از آپارتمانش در طبقه‌ی اول دورتر می‌شد، هم‌دردی کم‌تری می‌دید. یکی از مستأجرها از لای در داد زد که چه می‌خواهد. یکی دیگر، مردی میان‌سال با صورت سرخ و عصبیِ الکلی‌ها، پرید وسط پرس‌وجوی نامطمئن او و گفت هیچ بچه‌ای را ندیده، هیچ بچه‌ای را نمی‌شناسد، تا‌به‌حال هیچ بچه‌ای را نشناخته و هیچ وقتی برای هیچ بچه‌ای نداشته.

لئا تلوتلوخوران و گیج به آپارتمان خود برگشت. با ترس‌ولرز دید که در را نیمه‌باز گذاشته. انگار تقریباً تمام چراغ‌های آپارتمان روشن بود. تقریباً فکر کرد که ماریسا دیگر در خانه است، توی آشپزخانه.

با عجله رفت تو. «ماریسا...؟»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
آوریل
شما لعنتی‌ها!
مُریدان
مادر مجرد اهل حومه، دختری که مادرش کار می‌کند
گرگ‌های تنها
«101 سگِ خال‌دار»
خبر فوری
من را ندیده‌اید؟
غاز چراندن
در بازداشتگاه
حرام
دنیا، آن‌جور که ما می‌شناختیم
آن بیرون
بیچاره
زن هلندی
اشتباهات
تحت نظر
قربانی
شما لعنتی‌ها! یک یادداشت خودکشی
سپتامبر