زندگینامه رابرت لویی استیونسن
رابرت لویی استیونسن (Robert Louis Stevenson)، با نام کامل رابرت لوئیس بالفور استیونسن، 13 نوامبر 1850 در ادینبورگ اسکاتلند به دنیا آمد. او بدن ضعیفی داشت و مرتب بیمار میشد. خواندن و نوشتن را دیر شروع کرد و به دلیل بیماریاش گاه به گاه از مدرسه غیبت میکرد. وقتی هجدهساله شد تصمیم گرفت تا نامش را از Lewis به Louis تغییر دهد و کمی بعد هم بالفور را از اسمش کنار گذاشت. رابرت لویی استیونسن همچنین کمکم عقاید مذهبیاش را رها کرد. علت این امر شاید این باشد که پرستار دوران کودکیاش همیشه با داستانهای مذهبی و باورهای عامیانه او را ترسانده بود.
رابرت لویی استیونسن در دانشگاه در رشتهی مهندسی تحصیل کرد و پدرش را هم در پروژهها همراهی میکرد. اما بعداً نارضایتی خودش را از درسی که خوانده بود اعلام کرد و در نهایت در توافق با خانواده تصمیم گرفت حقوق بخواند. رابرت لویی استیونسن در دورانی که به وکالت مشغول بود، مقالات و داستانهایی در روزنامهها منتشر میکرد و با محافل ادبی لندن در ارتباط بود. رابرت لوئیس استیونسون در سال 1876 با فانی وندی گریفت آشنا شد. آنها عاشق یکدیگر شدند و استیونسن برای دیدن او از اروپا به آمریکا رفت. از دل این سفر طولانی دو کتاب به نامهای «سفر با خر» و «مهاجر آماتور» بیرون آمد.
هرچند رابرت لویی استیونسن تجربهی جالبی به دست آورده بود، سلامتش بهشدت به خطر افتاده بود و تجربهای نزدیک به مرگ داشت. رابرت لویی استیونسن بعد از بهبودی، مسیرش را ادامه داد، دوباره بیمار شد و در نهایت موفق شد تا به معشوقش برسد. او و فانی در سال 1880 ازدواج کردند.
رابرت لویی استیونسن در 3 دسامبر 1894 بر اثر خونریزی مغزی درگذشت. او را در نقطهای از کوه وایا در ساموا دفن کردند و شعری از خودش را بر روی سنگ قبرش حک کردند.
بهترین کتابهای رابرت لویی استیونسن
کتاب دکتر جکیل و آقای هاید (Strange Case of Dr Jekyll and Mr Hyde) در سال 1886 منتشر شد. دکتر جکیل که در تلاش است شخصیتی مثبت داشته باشد، دست به کاری میزند که بخشهای تاریک و روشن شخصیتش را از هم جدا کند، اما نتیجه غافلگیرکننده است.
کتاب جزیرهی گنج (Treasure Island) در سال 1883 چاپ شد. این کتاب ماجرای پسرکی است که نقشهی گنجی را پیدا میکند و تصمیم میگیرد گنج را به دست بیاورد و آن را تصاحب کند. آنچه او نمیداند این است که این گنج متعلق به یک دزد دریایی است.
کتاب گروگان (Kidnapped) در سال 1893 انتشار یافت. این کتاب یک داستان تاریخی و ماجراجویانه است که به نام «آدمربایی» نیز شناخته میشود. نویسنده ماجرای زندگی دیوید بالفور را روایت میکند. او پدر و مادرش را از دست داده است و متوجه رازی عجیب و خطرناک دربارهی عمویش میشود.
برای مطالعهی بهترین کتابهای رابرت لویی استیونسن به وبسایت کتابراه مراجعه کنید و از خواندن آثار این نویسندهی ادبیات بریتانیا لذت ببرید.
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از آثار رابرت لویی استیونسن
- روبن زاکاری مامولیان در سال 1931 فیلمی اقتباسی از کتاب دکتر جکیل و آقای هاید ساخت. فردریک مارچ در این فیلم به ایفای نقش پرداخت. این اثر در اسکار سال 1932 در دو بخش بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری نامزد دریافت جایزه شده بود.
- ویکتور فلمینگ در سال 1941 اقتباسی از کتاب دکتر جکیل و آقای هاید را به روی پرده برد. اسپنسر تریسی، اینگرید برگمن و لانا ترنر از هنرمندانی بودند که در این فیلم بازی کردند. این فیلم در سه بخش بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین و بهترین موسیقی نامزد جایزهی اسکار شد.
- فریزر کلارک هستون در سال 1990 از روی کتاب جزیرهی گنج فیلمی ساخت. بازیگران این فیلم چارلتون هستون، کریستین بیل، کریستوفر لی و الیور رید بودند.
- در سال 2012، استیو بارون فیلمی به نام جزیرهی گنج ساخت. از آنجایی که فیلم با کتاب تفاوتهای بسیاری داشت، نقدهای مختلفی دریافت کرد. اما به دلیل جنبههای مثبتی مانند فیلمبرداری، چهرهپردازی و طراحی لباس تحسین شد.
حقایقی جالب درباره رابرت لویی استیونسن
- زمانی که رابرت لوئیس استیونسون از اروپا به سوی آمریکا میرفت تا به معشوقش بپیوندد، بیمار شد. او مدتی را در یک هتل فرانسوی در خیابان هوستون در کالیفرنیا گذراند تا بهبودیاش را به دست بیاورد و بتواند به مسیرش ادامه دهد. حالا این هتل به موزهای تبدیل شده است که نام او را یدک میکشد و به نام خانهی استیونسن (The Stevenson House) شناخته میشود. این مکان امروزه به عنوان یکی از میراث فرهنگی کالیفرنیا شناخته میشود.
- ادارهی پارکها و تفریحات کالیفرنیا نام محلی را که رابرت لویی استیونسن و همسرش در آن ماهعسلشان را گذراندند به نام رابرت لویی استیونسن نامگذاری کرده است. آنها، رابرت و فانی به همراه پسر فانی، در کابینی اقامت داشتند که قبلاً متعلق به معدنکاران بوده است. هرچند چیزی از این کابین و محلی که متعلق به معدنکاران بوده باقی نمانده است. استیونسن از اقامتش در این مکان برای نوشتن یکی از کتابهایش که خاطرات سفرش هم به شمار میآمد، استفاده کرد.
- در سال 1994، بانک سلطنتی اسکاتلند، به مناسبت صدمین سال درگذشت این نویسندهی بزرگ، اسکناسهایی یکپوندی با تصویر چهرهی او منتشر کرد.
جملات برگزیده رابرت لویی استیونسن
- در چند ماه گذشته نیمهی پنهان شخصیتم را که قدرت ظاهر کردنش را داشتم بسیار مورد استفاده قرار داده بودم. اکنون به نظرم مىرسید که قامت ادوارد هاید رشد کرده و قوىتر شده است. در آن زمان بود که خطر را احساس کردم: اگر ادوارد هاید را بیش از حد آزاد مىگذاشتم تعادل شخصیتم برهم مىخورد و او به شخصیت غالب تبدیل مىشد. (کتاب دکتر جکیل و آقای هاید)
- اگر قرار باشد انسان سقوط کند، سقوطش هیچ پایانی ندارد. (کتاب اولالا)
- بیکاری آنچنان که از نامش برمیآید به معنای انجام ندادن کار نیست، بلکه انجام کارهای بسیاری است که در چهارچوب متعصبانهی طبقهی حاکم نمیگنجد، اما با این حال به اندازهی کار (صنعت) محق است جایگاه خود را حفظ کند. باید پذیرفت که حضور کسانی که از ورود به رقابت حقیرانهی کسب شش پنی سر باز میزنند، توهین بزرگی است برای کسانی که بدان تن میدهند. (کتاب بهانهای برای بیکارها)
- آگاهی به اینکه به چه چیزی علاقهمندید آغاز حکمت و کهنسالی است. جوانی سراسر تجربه است. (کتاب بهانهای برای بیکارها)