معرفی و دانلود کتاب خط تیره، آیلین

معرفی کتاب خط تیره، آیلین

کتاب خط تیره، آیلین به قلم ماه منیر کهباسی، رمانی است با جزئیات فراوان و ساختاری پیچیده که خواننده را به گذشته‌ی شخصیت‌ها می‌برد و ماجراهای تودرتوی آن‌ها را روایت می‌کند. این رمان که توانست برنده‌ی تندیس نخستین دوره‌ی جایزه‌ی روزی روزگاری شود و توجه عام و خاص را به خود جلب کند، دگرگونی و سردرگمی شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب خط تیره، آیلین

کتاب خط تیره، آیلین، دومین رمان ماه منیر کهباسی در سبک پست مدرن است. نویسنده در این کتاب، زندگی ازهم‌گسسته‌ی خانواده‌ای را روایت می‌کند که مادر در آن زندگی نباتی دارد، دختر خانواده، فرانک، به خاطر از دست دادن همسر و فرزندش دچار مشکلات روانی شده، برادر نیز مهاجرت کرده و در شرایط نابسامانی قرار دارد. کهباسی، از دیدگاه مهرانگیز، مادر خانواده، داستان را روایت می‌کند و تلاش دارد با عناصر مختلف، مشکلات را به مسائل اجتماعی ارتباط دهد. نویسنده‌ی کتاب خط تیره، آیلین با استفاده از عناصر روایتی مانند درهم‌ریختگی زمان و مکان و جریان سیال ذهن، روایتی پیچیده و جذاب خلق کرده است. هدف نویسنده از این کار، بردن مخاطب به گذشته‌ی شخصیت‌ها و نشان دادن اتفاقاتی است که بر آن‌ها گذشته است.

ماه منیر کهباسی همچنین با استفاده از عناصر ماورایی همچون فال قهوه، سعی بر نشان دادن این موضوع دارد که شخصیت‌ها قادر به تصمیم‌گیری نیستند و امیدوارند از این طریق به چیزی دست یابند و در آینده اتفاقات خوبی برایشان رخ دهد. ولی نویسنده قرار نیست چنین اتفاقات خوشایندی را برای شخصیت‌های کتاب خط تیره، آیلین رقم بزند و آن‌ها بیشتر در مشکلات غرق می‌شوند و همان روند ملال‌آور و مصیبت‌بارشان را ادامه می‌دهند. فضای سرد و بی‌روحی که نویسنده در کتاب خط تیره، آیلین خلق کرده، باعث شده که رنگ امید و خوشی از اثرش برود و حتی اگر اتفاق خوشایندی هم رخ دهد، چندان چشمگیر نباشد و به زودی از ذهن‌ها پاک شود.

کتاب خط تیره، آیلین دارای تاریکی‌های بسیاری است که ماه منیر کهباسی با روایت خاص خودش، این تاریکی‌ها را برای ما روشن می‌کند و ما می‌توانیم از اتفاقات و زوایای درسایه‌مانده آگاه شویم. نویسنده با قلم قدرتمندی که دارد، توانسته کتابش را به خوبی و درستی به پایان برساند و خواننده را در سردرگمی و دریای سؤالات رها نکند.

این کتاب به یاری انتشارات ققنوس چاپ و راهی بازار شده است.

جوایز و افتخارات کتاب خط تیره، آیلین

• نامزد جایزه‌ی مهرگان
• برنده‌ی جایزه‌ی روزی روزگاری برای بهترین رمان

کتاب خط تیره، آیلین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرف‌داران رمان‌های فارسی، به خصوص رمان‌های پست مدرن با درون‌مایه‌های روان‌شناختی و جریان سیال ذهن هستید، خواندن کتاب خط تیره، آیلین را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب خط تیره، آیلین می‌خوانیم

به پشت دراز کشیده بودم. به تمام صداهایى که در اطرافند، گوش مى‌کنم. گفته بود: «به صداى نفس‌هات گوش کن.» بلند نفس مى‌کشم. «ذهنت را آزاد بگذار.» به چیزى فکر نمى‌کنم. «شست پاى راستت را منقبض کن... رها کن.» یکى یکى انگشت‌هاى پایم را منقبض و رها مى‌کنم. کف پا، ساق‌ها، زانوها... تمام بدنم شل مى‌شود و سبک. «تو دارى توى یک دشت بزرگ قدم مى‌زنى. گل‌هاى شقایق تمام دشت را سرخ کرده. سایه ابرهاى بالاى سرت...» عضلات فک‌ها را، زبان را و چشم‌ها را منقبض و رها مى‌کنم. تاب مى‌خورم. هوا را مه مات کرده. صداى حلقه‌هاى زنجیر که توى هم ساییده مى‌شوند، کشیده مى‌شود روى صداى کشدار آدم‌هایى که هیچ کدام را نمى‌بینم. شاخه‌هاى درخت توت با رفت و برگشت زنجیر مى‌شکنند. صداى بم و خش‌دار پدر مى‌آید. «این درخت پیر شده، به شاخه‌هاش نباید اعتماد کنید.»

من و فرانک نشسته‌ایم روى تاب. دستم را گره کرده‌ام به زنجیر. رفت و آمد حلقه‌ها کف دستم را داغ کرده. با دست دیگر چنگ مى‌زنم به شانه فرانک که پیراهن نخى صورتى پوشیده. به بالا نگاه مى‌کنم. دو رشته زنجیر از میان مه آویزانند و دائم جیر جیر مى‌کنند. شاخه‌هاى شکسته توت ریخته زیر پاى ما. یکباره میان آن همه صدا، صداى زنگ مى‌آید. چشم که باز مى‌کنم، صدا هنوز هست. توى خانه پیچیده. باید آیلین باشد. سلام مى‌کند. مى‌پرسم: «آیلین تویى؟» مى‌گوید: «حوصله‌ام را دارى؟» گوشى آیفون را مى‌گذارم. در را باز مى‌کنم. باد پرده را روى فرش مى‌کشد. نانسى مى‌دود توى هال. پرده با باد بالا مى‌رود. نانسى بالا مى‌پرد. چنگ مى‌زند به تور. شلوغ مى‌کند. دست و پا مى‌زند. آیلین مى‌گوید: «لکاته چه سر و صدایى راه انداخته!» نانسى را بغل مى‌گیرم. تور را از پنجه‌هاش جدا مى‌کنم. آیلین کفش‌هاى صورتى را پشت در جفت مى‌کند.