معرفی و دانلود کتاب نفس
برای دانلود قانونی کتاب نفس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نفس
نرگس آبیار در کتاب نفس راوی داستان زندگی و روزمرگیهای دختربچهای به نام بهار است که به همراه خانوادهاش در حاشیهی شهر زندگی میکنند. این داستان که در سالهای ابتدایی انقلاب رخ میدهد، روایتگر خیالات کودکانه و شیطنتها و زندگی ساده و فقیرانهی بهار است که با شروع جنگ و حملهی عراق به تلخی به پایان میپذیرد. آبیار از روی این رمان یک فیلم سینمایی موفق و پرفروش اقتباس کرده است.
دربارهی کتاب نفس
نرگس آبیار در سال 1394 فیلم سینمایی نفس را ساخت که با تحسینهای زیادی همراه شد. او در این فیلم نگاه متفاوتی به سالهای اول پس از انقلاب داشت. قهرمان و روای او دختربچهای بود که در حاشیهی شهر میزیست و زندگی محقرانهای داشت. آبیار از نگاه این دختر به مردم فقیر و طردشده مینگریست و سختیهای زندگی آنها را روایت میکرد. او زمان داستانش را به فاصلهی بین انقلاب تا شروع جنگ برده برد؛ دورانی که کشور از نظر سیاسی و اجتماعی بسیار ملتهب بود و بسیاری از مردم، مخصوصاً قشر فرودست قربانی نابسامانی آن شده بودند. او در کنار همدلی با آنها به شکلی ظریف و حسابشده به این شرایط هم انتقاد میکرد. موفقیت فیلم باعث شد تا آبیار کمی بعد قصهای که فیلم از روی آن اقتباس شده بود را منتشر سازد. این داستان نیز موفق بود و در جشنوارهی کتاب همان سال فروش زیادی به دست آورد.
شخصیت اصلی و راوی کتاب نفس دختری به نام بهار است. او با پدر و خواهرها و برادرش در آبادهای اطراف تهران زندگی میکند. بهار دختری خیالباف است و همیشه رؤیا میبیند. خط اصلی قصه، روایت روزهای زندگی بهار و بازیگوشیهای اوست؛ در خانه، مدرسه، در سفر و زمین بازی. ما اتفاقات داستان را از زاویهی دید او و با چشمهای او میبینیم. نرگس آبیار با این شیوه، لحنی شوخ و کودکانه به قصه داده و باعث جذابیت بیشتر آن شده. اما داستان ماهیتی تراژیک دارد که تلخی آن را میتوان در جای جای کتاب حس کرد. اوج تراژدی اما در پایان رمان رقم میخورد؛ زمانی که عراق شروع به بمباران تهران میکند.
نرگس آبیار در ژانر جنگ تبحر زیادی دارد و بیشتر آثاری که نوشته و ساخته در همین زمینه بودهاند. او نگاهی متفاوت به این پدیده دارد. در اکثر قصههای او قهرمانان، زنان و دختران هستند. یعنی همان کسانی در جنگ فراموش شده یا نادیده گرفته شدهاند. آبیار بر نقش آنها در این دوره تأکید میکند و تأثیرشان را نشان میدهد. او در رمان نفس هم همین قاعده را پی میگیرد. شاید تعداد انگشتشماری اثر جنگی باشند که شخصیت اصلی و راویشان دختربچه باشد. اما آبیار جسورانه این نوع راوی را انتخاب میکند و بهخوبی کار را پیش میبرد. او روی مرز باریکی حرکت میکند؛ اگرچه شخصیت اصلی کودک است ولی اجازه نمیدهد داستان کاملاً کودکانه شود، از سوی دیگر قصه را نه به سمت تراژدی محض میبرد و نه وجه کمیک و غیرجدی آن را خیلی برجسته میکند. این نشان میدهد که او کاملاً به سوژهاش آگاه بوده و اهمیت آن را میدانسته. همین تعادل هم باعث موفقیت این اثر شده است.
نرگس آبیار در داستان نفس از تکنیکهای خاصی استفاده کرده است که بیشباهت به نمایشنامه نیست. در ابتدای هر قسمت شرح کوتاهی از صحنه میدهد و پساز آن بهار شروع به تعریف کردن ماجرا میکند. گو اینکه تماشاچی/خواننده در برابرش نشسته و به حرفهایش گوش میدهد. در واقع ما با یک مونولوگ طولانی روبهرو هستیم. اما آبیار با رعایت کردن ریتم و استفادهی درست از اوج و فرود نمیگذارد این صحبتها خستهکننده شود. شخصیتهای فرعی قصه هم به شکل مناسبی پرورش پیدا کردهاند و به پیشبرد داستان و عمق پیدا کردن آن کمک میکنند.
داستان نفس را انتشارات نیماژ به چاپ رسانده است.
اقتباس سینمایی از کتاب نفس
نرگس آبیار در سال 1394 داستان خود را مورد اقتباس قرار داد و یک فیلم سینمایی بر اساس آن ساخت. این فیلم هم در گیشه موفق بود و هم توانست نظر منتقدان را جلب کند. در فیلم نفس شبنم مقدمی، مهران احمدی، پانتهآ پناهیها و سیامک صفری بازی کردهاند. این اثر در جشنوارهی فیلم فجر موفق به کسب چند جایزه شد و بهعنوان نمایندهی ایران به اسکار سال 2018 معرفی گشت.
کتاب نفس برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران داستانهای فارسی پیشنهاد میشود. اگر به ادبیات جنگ و ژانر دفاع مقدس علاقه دارید، میتوانید این داستان را مطالعه کنید.
در بخشی از کتاب نفس میخوانیم
امروز داشتم میمردم. حالا زیر کرسی خوابیدهام و دارم از پنجره برفها را نگاه میکنم که چرخ میخورند و پایین میآیند. ننهآقایم هی دور و برم میگردد و هی قربانصدقهام میرود. ننهآقایم اینجور وقتها که من مریض میشوم یا دارم میمیرم خیلی اخلاقش خوب میشود. بابایم هم هی شوخی میکند. اگر هم بگویم برایم قصه بگو، نه نمیآورد و میگوید. ننهآقایم هی راه میرود و میگوید: «خدا خیلی بهمان رحم کرد. باید یک مرغی، خروسی، بکشیم.» بعد هم میگوید: «مرغ و خروس هم مرغ و خروسهای قدیم. چهار سیر گوشت به تنشان بود. چون دانِ خوب میخوردند. مرغ و خروسهای الان که مرغ و خروس نیستند. توی سنگدانشان پر از شن و ماسه است.» باز هم به من نگاه میکند و میگوید: «چهقدر خدا بهمان رحم کرده.»
آخر میدانید... من صبح تنها رفتم مدرسه. نادرمان مریض بود و توی خانه ماند. من هم چکمهپلاستیکیهای قرمزم را پا کردم که بابایم از کفش بلّا آورده بود. توی راه مدرسه اینقدر سردم شد که داشتم یخ میزدم. کنار باغها پر از یخ بود. من هم آمدم که از روی یخها رد بشوم، افتادم توی آب. آبِ یخ هم رفت توی چکمههایم. دستهایم هم قرمز شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نفس |
نویسنده | نرگس آبیار |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 136 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-037-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |