معرفی و دانلود کتاب باغ گمشده

معرفی کتاب باغ گمشده

کتاب باغ گمشده رمانی است که به قلم جواد مجابی به نگارش درآمده و ماجراهای فراوان و جذابی از سرگذشت یک باغ اشرافی و قدیمی را در دل خود جای داده است. ساکنان و مالکان این باغ شخصیت‌های مهم این رمان هستند و شاهین، شاهزاده‌ی قجری و یکی از وراث این باغ است که با مرور گذشته‌ی خاندان خود، مخاطب را در جریان سرنوشت پرفراز و نشیب این خانواده قرار می‌دهد.

درباره‌ی کتاب باغ گمشده

جواد مجابی رمان باغ گمشده را با شرح یک عکس قدیمی شروع می‌کند. شاهین راوی داستان، درحالی که با نگاه موشکافانه به یک عکس قدیمی، جزئیات آن را می‌کاود از شخصیتی به نام میرزاطاهر خاصه تراش سخن به میان می‌آورد و او را به مخاطب می‌شناساند. او پس از توصیف ظاهر میرزا به مرور از چگونگی ورود این شخص به منزل خاقان می‌گوید. خاقان شخصی صاحب مقام و یکی از اجداد شاهین است.

میرزا که در ابتدا با دلاکی در حمام روزگار می‌گذرانده، پس از ورود به منزل خاقان مورد توجه او قرار می‌گیرد. این می‌شود که به عنوان خاصه تراش مخصوص مشغول خدمت می‌شود و ریش خاقان را می‌آراید و دست و پایش را حنا می‌بندد. کسی که در طول خدمت دوست و دشمن بسیار داشته و ماجراهای بسیاری پشت سر گذاشته است.

شاهین در کنار دو برادرش طرلان و شهباز از وارثان و نوادگان خاقان‌اند و حالا شاهین با عکس قدیمی‌ای که در دست دارد قدم به تونل تاریخ می‌گذارد و با شرح عزیزکردگی میرزا طاهر، ماجراهایی را که پشت سر گذاشته نقل می‌کند. به این ترتیب گذشته‌ی اجدادی خود را می‌کاود و به رخدادهایی که در باغ قدیمی به وقوع پیوسته، نظر می‌اندازد. باغی که در طول زمان به تدریج از بین رفته و امروز اثری از آن باقی نمانده است.

با وجود اینکه جواد مجابی این رمان را در سال 1369 به نگارش درآورد، بیست سال بعد موفق به انتشار آن شد. اثری که می‌توان نگاه دقیق و طنزآلود مجابی را به خوبی در آن دید و با دنبال کردن روال تاریخی یک خاندان تفاوت‌های نسل‌های مختلف را از نظر گذراند. نویسنده، به این شکل مخاطب را به ذهن راوی داستان می‌برد تا با پیگیری ماجرای باغ و خاندانی که زمان اثرشان را پاک کرده است، لذت ببرند.

ناگفته نماند که این رمان خواندنی و متفاوت با تلاش انتشارات ققنوس به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گفته است.

کتاب باغ گمشده برای چه کسانی مناسب است؟

افرادی که به مطالعه‌ی رمان‌های اجتماعی با رگه‌های تاریخی علاقه دارند، از خواندن رمان باغ گمشده نیز لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب باغ گمشده می‌خوانیم

باد مهرگانى از فاصله اشباح هوهوکننده شب، عبور مى‌کند، پوست تنم را مى‌گزد. مرا در سرماى خود قالب مى‌گیرد، محاصره‌ام مى‌کند. یک لحظه گرماى رختخواب را آرزو مى‌کنم، اما حسى غریب مرا از خوابیدن زنهار مى‌دهد، خوابیدن درنیافتن است. مردن این لحظه، این شب، این رؤیاست.

یقینى سرد مرا بر صندلى لهستانى، روبروى این شب بلند بر ایوان، میخکوب کرده است.

ناگزیرم بمانم، تحمل کنم، شب را، بیدارى را، کابوس اشباح درختان گردو را، عمرى که رفته است و بار دیگر از منظر تاریک با حضور فسفریش عبور مى‌کند. با آن پیش مى‌روم، عبور مى‌کنم، از خودم، از شب، از دنیا، از آدم‌ها؛ آدم‌هاى ولو شده در رختخواب. حالا آن‌ها هم در رختخواب‌هایشان کپیده‌اند، مادرم، زن اولم، زن بعدى و معشوقه‌ام. در رختخواب زناشویى، رختخواب زنا. گرماى روانداز آن‌ها را بیخود کرده است به خواب‌هایى برده است که من در آن گذر دارم. من این‌جا بیدار در سرماى گزنده شب مهرگان، روبروى آن رؤیاها مى‌ایستم تا شبح خود را از اشباح رختخوابى آنان جدا کنم.

بیزارم از آن زناکاران رؤیاپرست؛ حتى از آن دخترى که اکنون مرا در رؤیایش مى‌فشرد. حضور در رختخواب مسئله اصلى طایفه ما بوده است. از رختخواب‌هاى پهن‌شده در حجره‌هاى تابستانى و زمستانى عمارت فرهاد میرزا که جز یکى بقیه در طول شب، سرد مى‌ماند تا رختخواب شوم پدر. پدر هم شب‌ها بیدار مى‌ماند، پیر شده است. در رختخواب بى‌خواب مى‌ماند، خیال مى‌بافد، پشت به عیالش، تصوراتش را پرواز مى‌دهد. گاهى خورخور زن خط ممتد پرواز را مى‌برد، گاهى خورخور خودش.

فهرست مطالب کتاب

1: مصایب خاصه‌تراش
2: در سبز
3: عقاب‌هاى کرکس کوه
4: کاملاً معمولى
5: خوندزدک
6: سایه‌هاى سنگوار
7: با شهر شقه شده
8: عبور از نیمه تاریک
9: بادپیمایان
10: نامه‌اى به نیمرخ
11: فال قهوه
12: آواز پرنده کویرى
13: صداى جهان
14: بال مدفون
15: شب زادن خورشید