معرفی و دانلود کتاب در این هوا
برای دانلود قانونی کتاب در این هوا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب در این هوا
کتاب در این هوا اثری از جواد مجابی است. این رمان داستانی در مورد تعدادی شخصیت سینماگر است که هرکدام برای ساختهشدن یک فیلم با هم در ارتباط هستند. در طول رمان، با برهمنمایی شخصیت واقعی افراد و آنچه که بهعنوان نقش به آن تبدیل میشوند روبهرو هستیم. در واقع، ما با داستانی درونی داستان دیگر مواجهیم و شاهد روابط شخصیتها جلوی دوربین و در پشتصحنه هستیم؛ تأثیری که نقش بازیکردن بر هویت و روابط انسانی بهجا میگذارد.
دربارهی کتاب در این هوا
در سینما وقتی با اثری روبهرو میشویم که قالب فیلم درونی فیلمی دیگر دارد، به آن رویکرد متا - سینما میگوییم. در ادبیات نیز میتوان گفت هنگامی که با اثری مواجه میشویم که در استراتژی روایی خود نوعی خودآگاهی نسبت به فرایند نوشتن و داستان درون داستانی دیگر وجود دارد، نوعی متا - داستان یا متا - فیکشن شکل میگیرد. بدین معنا که هر شخصیت با اتکا به داستانی که روایت میشود و نقشهایی که دارد، در حال ارائهی حضوری دوگانه و دوبعدی است. در کتاب در این هوا ما شاهد شخصیتهایی هستیم که خودشان را به نقشهایی که توسط کاراکتر کارگردان و فیلمنامهنویس نوشتهشده نزدیک میکنند و در این مسیر واجد نوعی دوچهرگی میشوند. بازیگری با نوعی بیدار کردن وجوه پنهان و همچنین گذاشتن نقاب همراه است و جواد مجابی در رمان خود بهخوبی به چنین مباحثی میپردازد.
آثاری که خود در باب فرایند خلق هستند، همیشه مرزی میان ساختگی و واقعی شکل میدهد. هنگامی که زندگی در جهان واقع با عناصر زیستی در دنیای ساختگی و داستانی ادغام میشود، چنین مسئلهای همیشه نشانگر این واقعیت است که اثر مدنظر خود در فرایند «شدن» قرار دارد و با بیانی خودآگاه مسیر آفرینش را به رخ میکشد. در کتاب در این هوا با شخصیتهایی طرف هستیم که هنگام نقش بازیکردن در یک اثر سینمایی تجربیات گوناگونی را تجربه میکنند، به درکی تازه از خویشتن میرسند و شناخت دیگری نیز برایشان از پیش پیچیدهتر و مبهمتر میشود. آثاری که در باب داستان درون داستانی دیگر هستند، معمولاً به تکثیر هویتها میپردازند؛ آدمها بهراحتی چهره عوض میکنند و به شکل متفاوتی حرف میزنند. در کتاب در این هوا به قلم جواد مجابی در مورد شخصیتهایی میخوانید که درگیر بازیهای گوناگون روزگار میشوند و زندگیشان تغییر میکند.
اگر میخواهید یک رمان فارسی را تجربه کنید که به پیچیدگیهای زندگی، هنر، بازیگری، نمایش، آفرینش و روابط انسانی بپردازد، کتاب در این هوا اثری درخور توجه و تحسینبرانگیز است. این رمان اثری است که بهخوبی میتواند به ایدههای ذهنی خود عینیت بخشد و دیدگاهش نسبت به انسان و روابط عاطفی را در قالبی داستانی بیان میکند. این کتاب از نثری خاص برخوردار است و میتوان ردپای ادبیات پسامدرنیسم غربی را در نوشتار مجید مجابی دید. اما آنچه قلم جواد مجابی را چالشبرانگیز میکند، در بومیسازی تمهیدات ادبیات پسامدرنیسم نهفته است. این رمان مسیرهای گوناگونی را طی میکند، دیالوگهای متنوعی را میان شخصیتها شکل میدهد و در نهایت یک فرجام متفاوت را به تصویر میکشد.
این رمان که نخستینبار در سال 1383 عرضه شد، حال با طرحی بهروز شده، توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
کتاب در این هوا برای چه کسانی مناسب است؟
این اثر به دوستداران رمانها و ادبیات معاصر فارسی توصیه میشود.
در بخشی از کتاب در این هوا میخوانیم
دیدى که اون فرهاد منه، مال منه. فرهادى که هیچکى نمىتونه اونو از من بگیره. عیبش اینه که حافظهاش خراب شده، مىآد تو خواب من اما نمىتونه منو بشناسه، با هم راه مىافتیم مث دوتا غریبه، مىریم دم اون هتل. اسمش چى بود؟ اسمشو به من نمىتونه بگه، منم اسمش رو یادم رفته. اما مىرسیم به اون هتل، مث دوتا غریبه، مىریم بالا از پله، تو اون اتاق که اون بهار، از ما بهار بود همه چیش. درو که مىبنده، مىگه: یاسى من! مىگم: تو که تا حالا غریبه بودى. منو نمىشناختى، حالا که چِشِت به رختخواب افتاد من اومدم به یادت، اسمم اومد به زبونت. مىخنده مىگه: از ترس اونا، از ترس حرف دشمن، یاسى! باید مواظب حرف مردم باشیم. مىگم: اما چشاتم، نگاهتم غریبه شده بود، یعنى اینقدر ترسیده بودى؟ مىگه: نه. اما چشاش مىگه آره. تو کلهام یه صدا مىکوبه که کدومشو باور کنم؟ مىگه اونى که به قلبت نزدیکتره، اما من خیالم راحت نیس، اون دلهره مىآد سراغم. این چه زندگیه که برا من ساختى؟ تو خیابون، تو مهمونى سر فیلمبردارى، دم در خونهات غریبهاى، فقط اینجا تو این اتاق همونى که همیشه هستى. پس چرا تا عمر داریم تو این اتاق نمونیم که هیچى نتونه تورو غریبه کنه از من، من طاقتشو ندارم. چشات مىخندن، اما دلت گرفته. اینو از چین گوشه لبت مىفهمم، از لرزش انگشتات. وقتى گونههاى منو مىگیرى و با انگشتاى بلندت مىپوشونى و انگشتات مث گنجشک دلدل مىزنه. از چى مىترسى عزیزم، نترس منم مث تو ترسیدم، اما به روم نمىیارم. طاقت بیار! منم دارم فرار مىکنم، از اونا از خودم تو این خواب، که دارى منو با خودت مىبرى.
بازم دیدمت، این بار نه تو خواب که اونقدر بىوفایى، تو بیدارى که اینقدر بىوفاترى. نه زنگ زدم، نه شن به شیشه. مىدونستم که نباید کارى بکنم. خودت تو خواب بِهِم گفته بودى سراغ منو نگیر، من فقط اومدم در خونهات اما در نزدم. نیومدم تو روشنایى، تو سایه موندم، تا روشنى چرخید که منو تو خودش بگیره نشون بده به همه، رسواى همه کنه. مىتونستم سراغتو از پنجرهات بگیرم. خودت اومدى پایین. از کجا فهمیدى اونجام. هر چى گفتى یادمه. چه بىوفایى تو، این همه بىوفاییو کى بِهِت یاد داده؟ پیش از این نمىتونستى این همه جفا کنى به این دل من که طاقت جفا نداره.
فهرست مطالب کتاب
دنیا بر لبه استحاله
نقاب پوست
بلندىهاى برفگیر
زندگى روزانه
دیدارها
از دومى به اولى
بىخبر و باخبر
قدغن!؟
زنگهاى انتظار
آن دیگرى
هبوط فرشتگان
و این دوزخ است که
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب در این هوا |
نویسنده | جواد مجابی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 166 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-530-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |