معرفی و دانلود کتاب آمین میآورم
برای دانلود قانونی کتاب آمین میآورم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آمین میآورم
او طلبه است و دلش میخواهد دروس حوزوی را تا انتها ادامه بدهد، اما تصور میکند همسر بیدین و ایمانش او را از راه هدایت منحرف کرده؛ به همیندلیل دچار افسردگی حاد شده و میخواهد خودکشی کند. کتاب آمین میآورم نوشتهی امیر خداوردی دربارهی دغدغهها و اعتقادات فردی شدیداً مذهبی و دیندار است که نمیتواند خود را با مقتضیات جهان مدرن و جامعه وقف دهد. این داستان روانشناسی و اجتماعی است و به خوانندگان کمک میکند تا با عقاید گوناگون آشنا شوند.
دربارهی کتاب آمین میآورم
شخصیت اول این داستان جزو «دلواپسان» است. او دلواپس است که نکند همسرش، رزیتا!، بهدرستی غسل نکند و نمازهایش را مرتب نخواند. از همسرش بهدلیل اینکه بهعنوان یک زن، سیگار میکشد و چندان مذهبی محسوب نمیشود متنفر است. از سوی دیگر از دانشجوی ساده و چادریاش که صورتش را اصلاح نمیکند نیز بیزار است و نمرهی قبولی را فقط به دخترانی میدهد که در عینحال هم پوشش کاملی دارند هم از انواع لوازم آرایش و خدمات زیبایی و ... استفاده میکنند و حتی موقع سلام کردن لحن فریبنده و دلربای خود را فراموش نمیکنند. او بلاتکلیفترین موجود دنیاست که صدها دعا بلد است، قبل و بعد از نماز تسبیحات مختلفی را از بر میخواند و در عینحال، تصمیمش برای خودکشی قطعی است؛ فقط جرأت اجرا کردنش را ندارد.
او احساس میکند دین و ایمانش درحال سست شدن است و این مشکل را بر گردن رزیتا میاندازد و خود را از هرگونه نقش و دخالتی در این معضل منزه و مبرا میداند. او و همسرش مدتی است که فرزندی بهدنیا آوردهاند. او حتی در این مورد هم همسرش را مقصر میداند و دختر خردسالش را بههیچوجه دوست ندارد. او حالا علاوهبر سایر مشکلاتی که با خود و تمام آدمهای اطرافش دارد، به افسردگی حاد نیز دچار شده و بدیهی است که داروهای اعصاب توانایی بهبود حال او و افرادی چون او را ندارند. کتاب آمین میآورم ما را به آسایشگاه اعصاب و روان میبرد تا پای دردودلهای این مرد که تا انتهای قصه اسمش را به ما نمیگوید بنشینیم و بکوشیم تا او را درک کنیم. امیر خداوردی، دینپژوه و فارغالتحصیل سطح چهارم فقه و اصول از حوزهی علمیهی قم است؛ بههمین علت شخصیت اول داستان آمین میآورم طلبه است و امیر خداوردی دغدغهها و دیدگاههای خود را از زبان او روایت میکند.
شاید تصور کنید کسی که استاد دانشگاه است، ازدواج کرده و فرزندش تازه متولد شده، هزاران دلیل دارد برای سربهنیست نشدن و رها نکردن زندگی اما محکمترین دلیل شخصیت اول کتاب آمین میآورم برای ترک نکردن شهر و خانه این است که مبادا همسرش پس از فرار او طلاق غیابی بگیرد و با مرد دیگری ازدواج کند. او خود اعتراف میکند که بسیار غیرتی است و دختری که سنش از بیست سال گذشته را «ترشیده» و «پیردختر» خطاب میکند. او معتقد است رزیتا او را بدبخت کرده و دلیل اینکه نتوانسته طلبگی را تا انتها ادامه بدهد، در درس اسفار و فلسفهی اسلامی به مدارج بالا برسد و حالا به سیگار کشیدن هم اعتیاد پیدا کرده، همسر اوست. کلاً از نظر او تمام مشکلات جهان تقصیر زنان و بهخصوص رزیتا است. برای این مرد اهمیتی ندارد که دخترش اولین کلماتش را به زبان میآورد و حوصلهی گریه و خندههای او را ندارد. گاهیاوقات از خودش نیز خشمگین میشود؛ مثل وقتهایی که در همین داستان، موها و لباسهای رزیتا را توصیف میکند و ناگهان متوجه میشود این کار برای فردی ناموسپرست که زمانی پیشنماز مردم بوده بسیار قبیح است!
امیر خداوردی میخواهد خوانندگان خود را با دلمشغولیها و دغدغههای فردی دیندار که در دنیای مدرن امروز نمیتواند آنطور که میخواهد دین و اعتقاداتش را پیاده سازد، آشنا کند. شاید این مشغولیتهای فکری و روحی برای کسانی که در حد شخصیت اصلی این کتاب متعصب و خشکمذهب نیستند، عجیب بهنظر برسد، اما بههرحال دانستن این موضوعات خالی از لطف نیست و میتواند به ما کمک کند تا گروههای مختلف مذهبی و اجتماع خود را بهتر بشناسیم.
کتاب آمین میآورم در انتشارات هیلا منتشر شده است.
کتاب آمین میآورم برای چه کسانی مناسب است؟
داستان آمین میآورم میتواند در گروهی خاص از افراد مذهبی، احساس همذاتپنداری ایجاد و دغدغههای ایشان را بازگو کند؛ از سوی دیگر میتواند باعث شگفتی در سایر مخاطبان شود و ما را از عقاید و نوعی از تفکر که شاید تاکنون از آنها خبر نداشتیم، آگاه سازد. این کتاب برای دوستداران رمانهای روانشناسی و اجتماعی مناسب و خواندنی است.
در بخشی از کتاب آمین میآورم میخوانیم
این وضع کلاس پسرهاست. کلاس دخترها از این نظر بهتر است. گاهى مىخواهم بهشان بگویم همگى قبولید. غیر از آن پیردختر که گوشه کلاس زیر چادرش چرت مىزند. همین چند روز پیش، مىخواستم توضیح دهم که هرچند در زبان عربى جمع مذکر سالم مختص به عقلاست و غیر ذوىالعقول را مانند مؤنثها جمع مىبندند، ولى این دلیل نمىشود که بگوییم زنها ملحق به غیر ذوىالعقولند. مىخواستم بگویم که این فقط یک تقسیمبندى در زبان عربى است و در زبانهاى دیگر هم از اینجور تقسیمها وجود دارد و نمىشود با اینها چیزى را اثبات کرد. هنوز حرفم تمام نشده بود که یکیشان متوجه منظورم شد. همان ردیف جلو مىنشست. پاهایش را از زیر چادر براقش گذاشته بود روى هم و هرچه مىگفتم، مىنوشت. یکهو یک صدایى از دهانش درآمد که نمىدانم چرا مرا یاد قارقار کردن بچه انداخت. پشت به آنها، رو به تخته بودم و داشتم این چیزها را روى تخته مىنوشتم. خیلى نرم و دلانگیز گفت: «استاد، ما به این چیزها عادت کردیم.»
یعنى نمىخواست، یعنى راضى نبود براى توجیه این موضوع، براى اینکه احترام آنها را حفظ کنم، خودم را به زحمت بیندازم. حاضر بود بشنود که جمع مذکر سالم مخصوص عقلاست، اما استاد به تکلف نیفتد که این موضوع را توجیه کند. خب، یک همچى دخترهایى را باید قبول کرد، باید نمره خوب بهشان داد. اصلاً باید از همان اول گفت همه شما قبولید تا خیالشان راحت باشد و استرسى نداشته باشند. اما آن پیردختر گوشه کلاس اوضاعش فرق مىکند. دختره سبیلو (یک بار اتفاقى سبیلهایش را دیدم. حالا نگویید سبیل از مختصات مردهاست و به موى روى لب زنها سبیل نمىگویند. اگر سبیل نمىگویند پس چه مىگویند؟) چنان رو مىگیرد که انگار پرنسس شهر پریان است. فکر مىکند من نمىفهمم زیر چادرش چرت مىزند. از وضع حرف زدن و نوع نشست و برخاستش پیداست که دستکم هفتاد سال دارد. یک روز که خر و پفش کلاس را برداشته بود، بعد از یک ساعت کامل توضیح دادن درباره چیزى که الآن یادم نیست، بعد از کلى توضیح و تفصیل، آخر کلاس آمد و آرام گفت: «این چیزهایى که گفتید توى امتحان مىآد؟»
با چشمانش به تخته سفید اشاره کرد، طورى که فکر کردم نقاشىهایم را مسخره مىکند. (همیشه قواعد عربى را با نقاشى درس مىدهم.) صدایش به قدرى آهسته بود که انگار اگر بلند صحبت کند، ممکن است کار دستش بدهم. همه داشتند از کلاس بیرون مىرفتند. کتاب و کلاسورِ حضور و غیاب را زدم زیر بغلم. جواب دادم: «بله.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آمین میآورم |
نویسنده | امیر خداوردی |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 172 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5639-42-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی، کتابهای داستان و رمان مذهبی ایرانی |