معرفی و دانلود کتاب پاییز فصل آخر سال است

عکس جلد کتاب پاییز فصل آخر سال است
قیمت:
۴۹,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب پاییز فصل آخر سال است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب پاییز فصل آخر سال است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب پاییز فصل آخر سال است

کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته‌ی نسیم مرعشی، روایت‌گر زندگی سه دختر به نام‌های لیلا، شبانه و روجا است که هر کدام درگیر مسائل گوناگونی هستند.

این رمان به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی در دو دهه اخیر شناخته شده است، کتابی که توانسته توجه هنرمندان و نویسندگان زیادی را به خود جلب کند. استعداد و توانمندی نسیم مرعشی در موفقیت این کتاب از مهم‌ترین نکات است چرا که او برای به تصویر کشیدن داستان ساده اما متفاوتی که در ذهنش داشته زحمت بسیاری کشیده و ماحصل تمام تلاش نویسنده موجب شد تا سرانجام در سال 1394 جایزه ادبی جلال آل احمد را از آن خود کرد.

نسیم مرعشی در این روایت به بسیاری از دل مشغولی‌های دخترانه پرداخته و به همین دلیل داستان، مجذوب کننده بسیاری از دختران خواهد بود.

در کتاب پاییز فصل آخر سال است (Fall is the Last Season of the Year) هر یک از شخصیت‌های داستان درگیر مسائلی همچون مهاجرت، هویت شغلی و اجتماعی و مسائل عاطفی هستند. به گفته نسیم مرعشی، بعد از بحران‌هایی که در چند سال پیش رخ داد و خیلی‌ها را دچار سردرگمی کرد، دلش می‌خواست تا داستانی بنویسد که شخصیت‌هایش در کنار هم معرف و نماینده‌ی نسلی باشند که خود او جزء آن است. او شخصیت‌ها، داستان‌هایشان و فرم روایت را بر این اساس انتخاب کرده است.

پاییز فصل آخر سال است از دو بخش با عنوان‌های تابستان و پاییز تشکیل شده که هر یک از این دو بخش به سه فصل تقسیم می‌شود. هر یک از فصل‌های کتاب از زبان یکی از شخصیت‌های اصلی داستان روایت شده است که جذابیت خاصی به داستان اضافه کرده است.

از ویژگی‌های مثبت پاییز فصل آخر سال است، می‌توان به شیوه نگارش عالی و روان بودن آن اشاره کرد، ایضاً خود را در شرایط و موقعیت شخصیت‌های مهم داستان دیدن راحت است، به گونه‌ای که می‌توان هر سه شخصیت را در وجود خودتان حس کنید.

در این کتاب هیچ شخصیتی قهرمان و مطلقا خوب یا بد نبوده و همه خودشان هستند، انسان‌هایی عادی و از دلِ جامعه‌ی کشور عزیزمان ایران.

شاید اصلی‌ترین نقطه ضعف رمان حاضر این است که قصه با لحنی یکسان از زبان سه راوی آن نقل می‌شود و هیچ تفاوتی در لحن‌شان وجود ندارد. همچنین ممکن است تلخی و حال‌ و هوای دلگیر و پاییزی و فضای حزن‌آلود داستان برای همه خوشایند نباشد.

در بخشی از کتاب پاییز فصل آخر سال است می‌خوانیم:

دستم توی دست تو بود و بلند‌بلند می‌خندیدم. کنار خیابان تا شده بودم. نفسم از خنده بند آمده بود و دردی را که در دلم پیچیده بود یادم است. دستم را می‌کشیدی. دیرمان شده بود. به چه می‌خندیدم؟ یادم نیست. فقط یادم است انقلاب بودیم. سینما بهمن. فیلم‌ بدی از جشنواره دیده‌ بودیم و برمی‌گشتیم دانشگاه. خیابان کارگر، بین سی‌دی فروش‌ها و سمبوسه فروش‌ها، پرینت ارزان، لباس دست‌دوم و کلوچه‌ی فومن دنبال تاکسی می‌چرخیدیم و از لای دست و کتف و کمر مردم رد می‌شدیم. تو بلوز سفیدی را که سمیرا برایت فرستاده بود پوشیده بودی. مردی از روبه‌رو با سرعت به طرف‌مان آمد. سرش پایین بود. دستم را رها کردی که رد شود. باز خندیدم. مرد نگاهم کرد. یک‌آن مردد شدی و به سمتم آمدی. مرد سرش را که بلند کرد، دیگر دیر شده بود. سرش خورد توی سینه‌ات و لیوان آب انارش لب‌پر زد روی بلوز سفیدت و لکه‌ای شد که تا وقتی کنارم بودی، نه با جوش شیرین رفت، نه با سرکه، نه وایتکس، نه لکه‌بر رافونه که آخرین‌بار بهش زدم و توی چمدانت گذاشتم و گفتم: «فقط در خانه بپوش، وقتی کسی نیست.»

چایِ سرد شده‌ام را یک نفس سر می‌کشم. صدایش تکانم می‌دهد. از سکوت خانه است که صدای قورت دادن این‌قدر بلند در سرم می‌پیچد، یا از گوش‌هایم که دیگر عادت به شنیدن ندارند؟ عادت کرده‌ام به سکوت خالی خانه. به خفگی هوا و زندانی شدن پشت پنجره‌های دوجداره‌ی بی‌صدا. حتا دوست ندارم ساز هم بزنم. چند ماه می‌شود که پشت پیانو ننشسته‌ام؟ چهار ماه؟ هشت ماه؟ یادم نیست. انگشت‌هایم را باز می‌کنم، مشت می‌کنم و دوباره باز می‌کنم. بازِ باز. درد تا مچ‌هایم بالا می‌رود. انگشت‌هایم دیگر نه نرم‌اند نه سبک. کوتاه و زشت شده‌اند. بندهای‌شان ضخیم و سفت شده‌اند و با هر تکان اضافه‌ای درد می‌گیرند. با این درد و این ناخن‌های بلند و بدقواره‌ که لیز می‌خورند روی کلاویه‌ها، دیگر نمی‌توانم پاساژ والس لامینوری را که دوست داشتی بزنم. آمدی نشستی کنارم، روی صندلی پیانو. گفتی: «دوست دارم که ناخن‌هایت همیشه کوتاه‌اند و به‌شان لاک نمی‌زنی.»

فهرست مطالب کتاب

تابستان
تکه‌ی اول
تکه‌ی دوم
تکه‌ی سوم
پاییز
تکه‌ی اول
تکه‌ی دوم
تکه‌ی سوم

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب پاییز فصل آخر سال است
نویسنده
ناشر چاپینشر چشمه
سال انتشار۱۳۹۳
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات189
زبانفارسی
شابک978-600-229-482-1
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب پاییز فصل آخر سال است

مرجان پاشا
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
در این داستان هیچ شخصیتی قهرمان نیست، هیچ شخصیتی مطلقا خوب یا بد نیست، همه خودشان هستند، انسان‌هایی عادی و از دل جامعه‌ی اطرافمان. روایت‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی سی سالگی است. این رمان دو بخش اصلی با نام‌های «تابستان» و «پاییز» دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم بندی می‌شوند که تکه‌ی اول و و دوم سوم نامیده شده‌اند. هر کدام از این فصل‌ها هم توسط یکی از این سه دختر روایت می‌شود. این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی 30سالگی است. زندگی این سه دختر از دوران دانشگاه به هم گره خورده و حالا راهشان کاملا از هم جداست؛ اما روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند.
پروانه زوار
۱۳۹۸/۱۱/۱۲
کتابی مملو از زندگی واقعی نسل ما؛ مسخ شده در کش و قوس عشق، تردید، رویا و ریشه... ریشه در خاکی نجیب و هماره در رویارویی با دیب‌های نانجیب!
در لابلای سطرهای کتاب ما بودیم، نسلی عقیم، با چشمه‌های جوشان اشک در قلبهایمان، با آرزوهایی که در کودکی جاماند و قلمه هایشان هرگز جان نگرفت.
آری که کام روزگار که
همه مان تلخ است، آری امان خواستیم ازین نبرد نابرابری که دنیامان را به سر گرفت و با خود برد
با اینهمه کاش تلخی مان کم شود، لااقل در کتاب‌ها، شاید بارقه امیدی اجاق دلمان را گرم کند.
محبوب ِ
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
به نظر بنده، درسته که این کتاب به مهاجرت و حواشی اون پرداخته، امّا میشه گفت بیشتر در مورد تنهایی آدمها و ترس اونها از تنها ماندن باشه. حالا فرقی نمیکنه در وطن خودت باشی یا در کشور غریب؛ در جمع دوستان و خانواده باشی یا تک و تنها...
کتاب از نظر ایده و موضوع، جذّابه؛ این که از زبان دختران و زنان هم
روایت شده، به جذابیتش افزوده، فقط نقدی که وارده، زبان دیالوگهاست، که به نظرم بهتر می‌بود که زبان محاوره انتخاب میشد.
مژگان سیدفقیه
۱۳۹۹/۰۹/۱۲
کتاب را تمام کردم. عالی بود. ساده‌ترین روز مر گی‌ها و اتفاقاتی که ممکته بیفته رو با قلمی بسیار زیبا و ادبی نو شته بود قبلا این از روزمرگی نوشتن رو با زویا پیرزاد تجربه کرده بودم ولی ایشون بیشتر شیرین می‌نوشتن ولی خانم مرعشی حرفه‌ای می‌نویسن. واقعا عالیه انشالله که موفقیت روز افزونشون رو شاهد باشیم.
شهین سهیلی
۱۴۰۱/۰۷/۱۹
تعریف این کتاب رو خیلی شنیده بودم. به همین خاطر خوندمش. کتاب قشنگی بود و نثری روان داشت در مورد شخصیت‌ها بسیار دقیق و با جزییات توضیح داده بود ولی ازینکه پایان کتاب باز بود جالب نبود برام چون فکر میکردم جور دیگه‌ای تموم میشه.
پری پارسا
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
من این کتاب رو دوست داشتم.
خیلی‌ها در نظرات ایراد به پایان باز کتاب گرفته بودن اما از نظر من این ویژگی منحصر به فرد این کتاب بود.
تا حدی منو یاد کتاب چراغ‌ها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد افتادم البته این کتاب پیچیدگی بیشتری داشت.
الهام کریمی
۱۴۰۲/۰۲/۱۸
کاملا با پوست و گوشت و استخوان خوندمش چون خودم در پروسه مهاجرت هستم ‌و … قشنگ حس‌های روجا رو میفهمیدم و دقیقا لیلا و همسرش مثل خودم و همسرم بودیم و …. نثر خانم مرعشی عالیه کاش زودتر میشناختم شون.
Samira
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
دوسش داشتم. تلخیش قلبم رو فشار میداد و این بخاطر زنده بودن و ملموس بودن لحظاتش بود. غم روجا نسبت به چیزی که لیلا و شبانه میکشیدن کمتر بود. غمش چاره داشت ولی اون دوتای دیگه هرکاری میکردن باز هم همه چی حل نمیشد.
Armita Alimoradi
۱۳۹۹/۰۵/۲۶
این کتاب با اینکه پایان بازی داشت اما واقعا قشنگ و گیرا بود... قلم نویسنده فوق العاده قوی بود و سه داستان رو خیلی عالی بیان کرده بود... به نظرم که ارزش خوندن داره
نجمه صمدی
۱۳۹۹/۰۱/۲۹
قلم نویسنده عالی بود فقط جای تعجب داشت ک چرا پایان نداشت کتاب!!!!!!! این خیلی عصبی کرد منو ک خواننده رو بلاتکلیف گذاشت با کلی سئوال‌های بی‌جواب!!!!!!
zara Alizadeh
۱۳۹۸/۰۴/۲۵
خیلی عصبانی شدم از پولی که برای خریدش دادم. نویسنده قلم خوبی داره اما همه چی قاطی بود با همدیگه، از یه شاخه می‌پرید به یه شاخه دیگه.
Roshana
۱۴۰۲/۰۲/۲۳
تک تک کلماتش رو با تموم وجودم حس کردم، اینقدری برلی من ملموس بود که با خودم گفتم من کی نشستم زندگیمو برای نویسندش تعریف کردم؟
خلاصه که خیلی لذت بردم
مریم اسکویى
۱۴۰۱/۰۷/۰۹
نسل سردرگم نسل هراسانى که هرچى رفتن نرسیدن فکر نرسیدن بیشتر از موفقیتهاى رسیده بهش اذیتشون کرد …عالى وروان وبى حاشیه نوشته شده بود این کتاب والبته لذت بخش.
انگیزه اسدی
۱۳۹۹/۰۲/۲۸
قدرت نوشتن این نویسنده عالی بود عالی خیلی خوشم اومد فقط آخرش خارج انتظارم بود ولی طول کتاب واقعا لذت بردم فکر میکردم این کتایو دوباره بخونم
Fariba.A
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
من با این کتاب با یه سبک جدید رمان آشنا شدم جالب بود هر کسی علیرغم ظاهر زندگی یه چیزایی داره که فقط خودش می‌دونه... من دوسش داشتم
مشاهده همه نظرات 43

راهنمای مطالعه کتاب پاییز فصل آخر سال است

برای دریافت کتاب پاییز فصل آخر سال است و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.