معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی راهی روی براده‌ها

عکس جلد کتاب صوتی راهی روی براده‌ها
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی راهی روی براده‌ها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی راهی روی براده‌ها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی راهی روی براده‌ها

کتاب صوتی راهی روی براده‌ها نوشته‌ی حمید نیسی، داستانی کوتاه از فقر و ناچاری و تحکم است. نویسنده در این کتاب، داستان دو کارگر کارگاه چوب‌بری را روایت می‌کند که فقر گریبانشان را گرفته و ادامه‌ی زندگی برایشان لحظه‌به‌لحظه سخت‌تر می‌شود...

درباره‌ی کتاب صوتی راهی روی براده‌ها

حمید نیسی در کتاب صوتی راهی روی براده‌ها، داستان «جبار» و «خالد» را روایت می‌کند که کارگران کارگاه چوب‌بری هستند. ظاهراً سایه‌ی نحس بدبختی همه‌جا دنبال آن‌ها می‌رود و بدشانسی و دردسر لحظه‌ای رهایشان نمی‌کند. هردو از ناحیه‌ی پا مصدوم‌اند، یکی از التهاب و تورم زانو لبش را می‌گزد و دیگری از بابت درد استخوان‌سوز انگشت‌های پایش که زیر کنده‌ی درخت مانده و له شده، به خود می‌پیچد. هیچ‌کدام توان پرداخت هزینه‌های درمان خود را ندارند، آخر با این دستمزد ناچیز که هر چند ماه یک‌بار پرداخت می‌شود و بیمه‌ی درمانی‌ای که نیست، چطور باید به فکر رسیدگی به بدن‌های فرسوده‌شان باشند؟

خالد به چند ماه پیش فکر می‌کند، زمانی که مجبور شد بابت درگیری با صاحب‌کارش، زندان رفتن و از دست دادن کار را به جان بخرد. اصلاً شر و دعوایی نبود. حرف حساب می‌زد. نماینده‌ی کارگرها شده بود تا بابت حقوق عقب افتاده‌ی شش ماهشان با مهندس یکتا، حرف بزند ولی مردک حرف به گوشش نمی‌رفت. در جواب گله و شکایت او آن‌ها را تهدید به اخراج کرده بود، چون اگر آن‌ها هم نبودند، کارگرهای دیگری بودند که کار را جلو ببرند. این حرف چنان خالد را آتش زده بود که قبل از آنکه به خودش بیاید، مشتش گوشه‌ی دهان مهندس نشسته و چند دندانش را هم شکسته بود. حالا بعد از تحمل چند ماه حبس و بیکاری، به این کارگاه چوب‌بری آمده بود تا لقمه نانی برای زن و بچه‌ی منتظرش ببرد.

کار در این کارگاه هم به اقبالش نبود و تقدیر روی خوشی به او نشان نداد، چون در همان ابتدا با کارگر دیگری به نام «عزیز» چپ افتاده بود. عزیز مدام به او ایراد می‌گرفت و با آن نگاه تندش، او را عصبی می‌کرد. همین امر و نهی‌ها باعث شده بود تا یک روز حواسش را موقع تخلیه‌ی بار کنده‌ها از دست بدهد و کنده را روی انگشتان پایش رها کند. حالا هم با پایی لنگان و انگشتانی عفونت‌کرده، مجبور بود به کارش ادامه دهد. اما ماجرا همین‌جا تمام نشده بود، زیرا از گوشه‌وکنار به او خبر رسانده بودند که عزیز پشت سرش پیش مدیر بدگویی می‌کند و قصد دارد او را از کار بیکار کند...

کتاب صوتی راهی روی براده‌ها اثری از نشر صوتی خونه‌ی داستان چوک است و شما آن را با صدای مهدی عبدالله‌پور می‌شنوید.

کتاب صوتی راهی روی براده‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه اجتماعی نوشته شده.

در بخشی از کتاب صوتی راهی روی براده‌ها می‌شنویم

جبار لبه‌ی تخت نشسته بود و دود سیگارش را به شکل ستون دود از سوراخ‌های بینی‌اش بیرون می‌داد. کمی خاکستر روی قالی نخ‌نماشده‌ی داخل اتاقک نگهبانی ریخت. خالد که دمر افتاده بود و به آرنج‌هایش تکیه داشت با انگشت‌هایش خاکستر را جمع کرد و ریخت توی گودی کف دستش و توی سطل آشغال گوشه‌ی اتاقک خالی کرد.

فهرست مطالب کتاب صوتی

14 دقیقه
راهی روی براده‌ها

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی راهی روی براده‌ها
نویسنده
راویمهدی عبدالله پور
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۱۳ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی راهی روی براده‌ها

mehdi Moghadam
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
باز صحبت از روزمرگی شد ولی روزمرگی قشر عظیمی از پدران، مادران، خواهران و در آخر خودمان که تا موقعی که سربازی نرفته بودیم و دانشجو هم بودیم کارفرماها که به سبک فئودالهای زمان ارباب و رعیتی رفتار میکردند و انگاری که در برهه آن زمان از تاریخ منحوس گیر کرده و محبوس آن زمانها که بودند برخودشان با زیر که دستان جامعه اکثریت غریب به اتقاق مردم بودند و چاره‌ای جز یدک کشیدن اوامر ظالمانه آنان را نداشتند با خبردار شدن از رجعت ماموران بیمه یه سری را در سرویس‌های بهداشتی قایم میکردند یه سری را اسم کار آموز میدادند و... تا مبادا از دپوی اسکناسهای آغشته به درد و رنج و خون دل سیل عظیمی کم نشود چون نه اتحادیه، نه سندیکا و نه خبری از اتحاد حتی دو نفری که یه عمر بغل دست هم کارمیکردند و قسمت اغظم عمرشان را باهم سپری کرده بودند نبود و اگر هم کار فرمایی نسبتا عادل جایی به یه عده نان شب میداد خودمان زیراب همدیگری را میزدیم انگار در خون ما و دی ان‌ای بدن ما خلاف جهت آب شنا کردن با روحمان سرشته شده بود این چند سطر داستان این کتاب هم شرح حال قطره‌ای از دریای کارگر و کارفرما در این مرز و بوم هستش و تا بوده و نخواهیم که باشد همینطور روابط کارگر و کارفرمای دوران قرون وسطایی سینه به سینه به آیندگانمان منتقل خواهد شد.
A.asgari
۱۴۰۳/۰۵/۱۰
داستان خوبی بود موضوع اش در باره ی کارگر های مظلوم بود صدای راوی خیلی خوب بود و به دل مینشست داستان درباره ی ظلمی بود که به کارگر ها میشداگه اعتراضی میکردن اخراج میشدن واصلا حق اعتراض نداشتن کارگری که هم سن رئیس خودش بود اما پیرتر چون زحمت بیشتری کشیده بود کارگری که جلوی ظلم سرخم نمیکرد و یکبارم و رئیس زده بود و به زندان رفته بود از خجالت که تویه رویه زنش نگاه کند به شهر دیگه ی رفته بود اینبارم که کارمیکرد کار گر ها میگفتن که یکی از کارگر ها داره زیر ابتو میزنه و پشت سرت پیش اقای رئیس حرف میزنه وقتی کارگر و صدا کردن و گفتن بره دفتر مدیرکارگر با اون شخص دعوا کرد و مدیر یه برگه ی به دایش داد که فکر کنم برگه ی ترفیعش بود ولی کارگر مظلوم فکر کرده بود مثل دفعه های قبل برگه ی اخراجشه و حتما اخراجش میکردن
Daryush Parsa
۱۴۰۳/۰۶/۲۰
زندگی در هر شکلش آزار دهنده و درگیره چرخه‌ی خمیازه آوره تکرارهای جبارانه است مبارزه‌ای بی پایان میان استرس‌ها و امراض جسمی و روحی روانی که این تلخنامه خود برای تحمل هر ثانیه رنجی است نفس‌گیر چ رسد ب زمانی ک هزینه‌ی این شکنجه گاه نیز به گزافی‌ی یک عمر حمالی و کارگری در جنگلی وحشی به نام زمین رقم و ک خورده باشد این حکایت گوشه نظری است بر فشاره مضاعف گریبان گیره این قشر مظلوم گشته و همراهی‌اش احساس رنج‌آور زیستی دیگر در ساختاری آشنا را برایمان به ارمغان آورده..
یاس
۱۴۰۳/۰۷/۰۲
بد نبود فقط آخرشو خیلی متوجه نشدم آخرش تو برگه چی نوشته شده بود یه اشاره ای میشد بهتر بود ولی خب فکرم در طول داستان درگیر این بود که یعنی واقعا نمیشه جور دیگه ای زندگی کرد؟ نمیشه به جای کارگر بودن کارفرما شد؟ نمیشه راه کارفرما شدن یا کارآفرینی رو یاد گرفت؟ درسته یه سری چیزا دست خود آدم نیست اما آدمها با انتخابهاشون آینده شونو خودشون رقم میزنن
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۶/۲۰
داستان روایت زندگی سخت کارگر است. سیستم سرمایه باقانون هایش زالو شیره جان کارگر را مینوشد به بهای اندک حقوق. محیط کاررابرای کارگر ناامن میکندتاهمیشه ترس اخراج شدن باکارگرهمراه باشد. کارگر نه حقوقی مکفی دارد نه بیمه ای. درست مانند برده داری است اما مدرن تر به نظر می‌آید. ممنونم از شما عزیزان دانش گستر کتابراه
S. A
۱۴۰۳/۰۷/۲۷
قصه ظلم و ظلم ستیزی والبته قصاص قبل جنایت
لطفا قبل از دانستن چیزی قضاوت نکنیم وتصمیم نگیریم بهتر است دانسته عمل کنیم تا پشیمان نشویم. همه را با یک چوب نرانیم.
وباز بهتر بود اشاره‌ای به متن نامه شده بود🤔
بیگی
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
این قصه گوشه‌ای ازدرد هزاران گارگرانی است که بدون بیمه و مزایاو.... در کارگاه‌های کوچک وبزرگ در حال کارکردن و زحمت کشیدن هستند. واقعا این گارگران از زندگی چه میفهمند. برایشان آرزوی سلامتی میکنم.
Monir Naghikhani
۱۴۰۳/۰۷/۲۱
تا دنیا دنیا بوده قشری فقیر با هزاران آرزو‌و سؤال که چرا مثل دیگران از یک زندگی نسبتأ مرفه نباید برخوردار باشند، خدایا چرا یکی را میدهی صد ناز نعمت، یکی را لقمهای نام جوین آلوده در خون؟ چرا؟
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
خیلی خیلی خوب بود و دوست داشتم. چون به خوبی راوی میخونه و بیشتر هم حقیقت این روزای کارگری
ممنون از کتابراه
زری کارگر
۱۴۰۳/۰۷/۰۷
این از واقعیت‌های جامعه کارگری هست برای یه لقمه نون باید هر خفتی رو تحمل کنه بخاطر ترس از بیکار شدن....
زهره محمد حسینی
۱۴۰۳/۰۶/۲۱
قصه ای آشنا و شخصیت هایی که در زندگی روزمره در مترو اتوبوس میبینیم و فکر به اینکه ظلم به قشر کارگر تمامی ندارد
مهرداد
۱۴۰۳/۰۸/۱۶
قشنگ بود شرح حال کارگرانی که هیچ قانونی پشتی بان انان نیست وقتی کارگر توان کار نداشته باشه
Mahmud
۱۴۰۳/۰۷/۲۰
عالی بود و کاملا آشکار بیان دغدغه‌های اصلی کارگران رو بیان کرد. فقط گوش شنوا میخواهد
علی خیرخواه
۱۴۰۳/۰۶/۳۰
یاد زمانی افتادم که تو چوب بری کار میکردم و این ادا و‌ها و حقوق ندادن‌ها یادم افتاد
۶۶۶۶
۱۴۰۳/۰۶/۰۵
داستان کتاب خوب نبود ولی گوینده کتاب داستان را تا حدودی دلنشین کرده بود. پیشنهاد نمیشه
مشاهده همه نظرات 43

راهنمای مطالعه کتاب صوتی راهی روی براده‌ها

برای دریافت کتاب صوتی راهی روی براده‌ها و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.