معرفی و دانلود کتاب صوتی انگشتر نقره
برای دانلود قانونی کتاب صوتی انگشتر نقره و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی انگشتر نقره
کتاب صوتی انگشتر نقره نوشتهی زهره زاهدی، داستان زندگی مردی به نام محمود پیرنیاست که دورگهای ایرانی-فرانسوی است و بیشتر عمرش را در فرانسه زندگی کرده. دست سرنوشت اتفاقات را جوری کنار هم میچیند که او را وادار به بازگشت به سرزمین پدریاش ایران میکند. با برگشتن به ایران، او از وجود میراثی خانوادگی باخبر میشود که کسی تابهحال شبیه آن را ندیده...
دربارهی کتاب صوتی انگشتر نقره
کتاب صوتی انگشتر نقره اثری از زهره زاهدی است و داستان زندگی محمود پیرنیا را روایت میکند. محمود پیرنیا شخصیت اصلی این داستان، ناکامیهای بسیاری را در زندگی پشت سر گذاشته. او تنها فرزند حبیب پیرنیاست که پسر ارشد یکی از خاندانهای اصیل و ثروتمند ایرانی بوده است. برای شروع بهتر است به داستان از کمی قبلتر از تولد محمود نگاه کنیم. پدرش در سفری که برای تحصیل به فرانسه دارد، با ایزابل دو وینیه، دختر یک ایرانشناس فرانسوی آشنا میشود. این آشنایی به دلباختگی میرسد و حبیب جوان که از مخالفت مادرش با این ازدواج بیم دارد، همانجا در فرانسه ایزابل را به عقد خود درمیآورد.
حبیب همسر جوان و فرنگیاش را به خود به ایران میبرد تا زندگی مشترکشان را در آنجا ادامه دهند. باآنکه ایزابل پیش از این در کتابهای ایرانشناسی پدرش از این سرزمین خوانده و آوازهاش را شنیده، اما فرهنگ مردسالار ایرانی و زندگی تحت سلطهی این قوانین چیزی نیست که ایزابل خودش را برایش آماده کرده باشد. از همان ابتدا اختلافات فرهنگی و عقیدهای فراوانی میان ایزابل و حبیب شکل میگیرد. تولد فرزندشان محمود، کار را برایشان سختتر میکند. دوازده سال بعد در سفری خانوادگی به فرانسه، ایزابل تصمیم میگیرد تا همانجا بماند و از همسرش طلاق بگیرد. قوانین فرانسه حق حضانت محمود را نیز به مادرش میدهد و این میشود که محمود، تا سن 42 سالگی دیگر به ایران بازنمیگردد.
30 سال بعد به محمود، شخصیت اصلی کتاب صوتی انگشتر نقره، خبر میدهند که پدرش درگذشته و حالا او برای سامان دادن به ارثیهای که برایش به جا مانده باید به ایران برگردد. بازگشت به ایران و رفتن به خانهی پدری، سرآغاز وقوع ماجراهایی عجیب میگردد. این ماجراها به یک انگشتر نقره مربوط میشود که یادگار مادربزرگ پدری محمود و میراثی چندصد ساله است. انگشتر سالها پیش، همزمان با ازدواج حبیب و ایزابل گم شده و بعد از آن خدمتکاران خانه هرچه گشتهاند اثری از آن نیافتهاند. مادربزرگ محمود علاقهی فراوانی به این انگشتر داشته؛ طبق گفتهی او، این انگشتر را صدها سال قبل قدیسی ساخته و به آن قدرتی ویژه داده است. این انگشتر خود انتخاب میکند به دست چه کسی باشد، به صاحبش الهام میبخشد و اگر به حرفش گوش ندهید، برای همیشه از پیشتان میرود. بعد از رفتن و گم شدن انگشتر، خانوادهی پیرنیا رنگ خوشی را ندیدهاند. حالا محمود به ایران بازگشته، در اتاقی از اتاقهای خانهی پدریاش در حال استراحت است که ناگهان در کشوی میز کنار تخت انگشتر نقره را پیدا میکند...
کتاب صوتی انگشتر نقره اثری از زهره زاهدی است که به همت نشر صوتی جیحون در قالب کتاب صوتی و با تلاش انتشارات بذر خرد به شکل کتاب متنی منتشر شده. این کتاب صوتی را با صدای اشکان فتولی میشنوید.
کتاب صوتی انگشتر نقره برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به کتابهای داستان و رمان ایرانی در ژانر جنایی و معمایی علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی انگشتر نقره میشنویم
روزها میگذشتند و من همچنان در انتظار بودم، بیآنکه پاسخی از جانب کسی، حتی یک نفر دریافت کنم. گویی خاطرهی آن انگشتر هم مثل خودش، از ذهن و زندگی همهی دریافتکنندگانش پاک شده بود. گویی هرگز چنین انگشتری در دنیا نبوده و هیچکس آن را ندیده بود. هرچه که بود خوابی بود و خیالی در دست مادربزرگم و در ذهن مشکاظم.
از فرصت و زمان این انتظار استفاده کردم و به شهر و محلهای که مانند خاطرهای تار و مبهم در ذهن کودکیام جای گرفته بودند، قدم گذاشتم. اما شهر، محله و همهجا، حتی آن خانهی قدیمی، بیگانهتر از آنی بودند که تصور میکردم. خیابانهایی را که بهطور مبهم به یاد داشتم که دیگر نبودند. کوچهها و مغازههایی که انگار هرگز نبودند و... آدمهایی که برایم کاملاً غریبه بودند، چرا که من دیگر نه ایرانی بودم و نه فرانسوی و لذا آشنا و هموطن هیچکس هم نبودم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی انگشتر نقره |
نویسنده | زهره زاهدی |
راوی | اشکان فتولی |
ناشر چاپی | انتشارات بذر خرد |
ناشر صوتی | نشر صوتی نیک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۲۴ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |
موضوع کتاب بیشتر کمالگرایی بود و اینکه در واقع انگشتر یک استعاره بود از تکامل و تحول فکری و روحی آدمها
من معتقدم که انسانها هرچقدر سنشان بالاتر میرود از نظر فکری و بزرگتر میشوند پخته تر و عاقلتر عمل میکنند
راحت تر میبخشند و زندگی را با آرامش بیشتری نگاه میکنند و حرص و طمعشان کمتر میشود و تمایلشان به کارهای خیر و لذت بردن از خود زندگی بیشتر میشود
البته لازم به ذکر است که این موارد در باره بعضیها صدق نمیکند و آنها با افزایش سن حریصتر و ظالم تر میشوند و بیشتر به دنیا دل میبندند.
در کل داستان جذاب و شنیدنی و آموزندهای بود
توصیه به گوش دادن میکنم.