معرفی و دانلود کتاب اپرای شناور
برای دانلود قانونی کتاب اپرای شناور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اپرای شناور
همهچیز تکراری است. خورشید هر روز طلوع میکند. کرهی زمین مثل همیشه جاذبه دارد و ما هم مثل همیشه زنده هستیم و اصلاً نمیدانیم چرا زندگی میکنیم! کتاب اپرای شناور نوشتهی جان بارت ما را با داستان زندگی مردی آشنا میکند که تصمیمش برای خودکشی قطعی است؛ اما او میخواهد پیش از مرگ حداقل یک دلیل برای زنده ماندن پیدا کند. این داستان فلسفی ما را با دیدگاه متفاوتی دربارهی مفهوم خودکشی و ماهیت زندگی آشنا میکند.
دربارهی کتاب اپرای شناور
انسان بودن پدیدهای جالب است. ما باید از این بابت که میتوانیم بودن یا نبودنمان را انتخاب کنیم و مجبور نیستیم مانند گوزنها تماماً از غریزه پیروی کنیم، خوشحال باشیم. درست است که فلاکتها هیچوقت دست از سرمان برنمیدارند، اما با این حال برای ما انسانها همیشه یک راه فرار وجود دارد؛ یک مسیر مخفی به سوی خلاصی از تمام بدبختیها. این راه گریز در اختیار همهی مخلوقات همچون خرگوشها و گربهها قرار نگرفته و رمز ورودش فقط به بعضی از موجودات مانند انسانها، نهنگها و برخی از بیمهرگان اهدا شده است. البته باید به این نکته اشاره کنیم که این راه مخفی چندان خوشنام نیست و کسانی مثل واعظان دینی و کتابهای انگیزشی به شدت با وجود داشتنش مخالفند، اما خوشبختانه توانایی از بین بردنش را ندارند. احتمالاً شما نیز با این مسیر آشنا هستید و میدانید که چیزی نیست جز «خودکشی». این اقدام که البته عملی کردنش دردسرهای فراوانی دارد و خیلی اوقات موفقیتآمیز به پایان نمیرسد، یکی از غیرقابل حلترین چالشها در عالم فلسفه و الهیات است و فیلسوفان با کلمات ثقیل و جملات ظاهراً عمیق دربارهی رد یا تأیید آن زیاد صحبت کردهاند. مایهی مسرت است که جان بارت (John Barth)، نویسندهی کتاب اپرای شناور (The Floating Opera)، یکی از آن فیلسوفان نیست و ترجیح داده به جای ارزشیابی اخلاقی پدیدهی خودکشی، دربارهی آن داستان بنویسد.
شاید تصور کنید اسم کتاب اپرای شناور اصلاً شبیه به ماجرایی دربارهی خودکشی نیست، اما جالب است بدانید که جان بارت نیز بر این نکته واقف است. با این حال، برای انتخاب این نام منطق و دلیلی موجه دارد و آن را در جایجای داستان به تفصیل توضیح داده است. ماجرای این داستان دربارهی مردی سی و چند ساله بهنام تاد اندروز است. او ظاهراً مشکل خاصی ندارد. شغل خوبی دارد. افسرده نیست. دوستان زیاد و صمیمی اطرافش را گرفتهاند و فقط تعدادی از اعضای بدنش مثل قلب و ریه مریض و از کار افتادهاند. اما بهطور کلی نمیتوانیم او را فلاکتزده بدانیم. با این وجود، او تصمیم گرفته خود را بکشد. میتوانیم بگوییم بزرگترین دلیلش برای خودکشی خسته شدن از زندگی کسالتبار است. تصور نکنید منظور ما از اوضاع کسالتبار، زندگی شخصی تاد اندروز است؛ خیر. زندگی او با دیگران تفاوتی چندانی ندارد، اما آقای اندروز کلاً ماهیت زندگی را پوچ و بیهدف میداند.
او حتی یکبار هم دست به خودکشی زده اما بهدلیل بیتجربگی و نداشتن مهارت کافی در مُردن، زنده مانده و حالا در جستوجوی یک دلیل برای خودکشی نکردن است. جان بارت ما را با تاد اندروز همراه میکند. رمان اپرای شناور عقاید و نظرات این مرد دربارهی موسیقی، غذا، سیاست و... را با ما در میان میگذارد تا منطق او برای پوچ انگاشتن زندگی را دریابیم.
کتاب اپرای شناور شخصیتهای دیگری را نیز به ما معرفی میکند: کاپیتان آزبرن و آقای هکر. این دو نفر که تقریبا با تاد اندروز شریک و از بنیانگذاران هتل تفریحی هستند، مجموعاً نزدیک به 150 سال سن دارند، اما حتی آنها هم برای ادامه دادن به زندگی شوقی ندارند و خودکشی وسوسهکنندهترین کاری است که میخواهند آن را تجربه کنند. جان بارت به ما نشان میدهد که حس پوچی و بیمیلی برای زندگی کردن، در اغلب آدمها وجود دارد و در واقعیت، یک «توت» نمیتواند انسان را از مرگ خودخواسته نجات دهد.
کتاب اپرای شناور با ترجمهی سهیل سُمی در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نکوداشتهای کتاب اپرای شناور
- این داستان جاهطلبانه و درهمریخته است و همین ویژگیها بر جذابیتش افزودهاند. جان بارت کوشیده است تا خواننده را به بیراهه بکشاند و او را از هدف اصلی منحرف کند. (لس آنجلس تایمز)
- این داستان در فلسفهی غرب و اگزیستانسیالیسم تأمل میکند. قلم و نگاه بارت به پدیدهی ازدواج و زندگی زناشویی ما را به یاد دیدگاه آلبر کامو میاندازد. (نیویورکتایمز)
- کتاب اپرای شناور نشاندهندهی جستوجوی بینتیجه و پوچ انسان برای یافتن مفهوم زندگی است. (نیویورکر)
کتاب اپرای شناور برای چه کسانی مناسب است؟
نمیدانیم چه میخواهیم. زندگی برایمان کافی نیست. احساس پوچی حتی یک لحظه دست از سرمان برنمیدارد. تصور میکنیم فقط خودمان به این حس مبتلا هستیم و دیگران برخلاف ما حال خوبی دارند؛ اما کتاب اپرای شناور با ما همدرد است. جان بارت نشان میدهد زندگی که هیچ، حتی مرگ و دیدن جهان دیگر هم چندان هیجانانگیز نیست و همهچیز توخالی و بیهوده است. این داستان برای کسانی که حس پوچی گریبانشان را رها نمیکند، جذاب و خواندنی است.
در بخشی از کتاب اپرای شناور میخوانیم
از میان صداى انسانها نیز واضحترینشان صداى جدى و آرام کاپیتان جان فریزبى از میسورى است، پزشک ارتش که پس از حمله قلبىام پیش از مرخص شدن از ارتش مرا معاینه کرد. دقیقا گفت: «هِى، سرجوخه، ردخور نداره که مشکل دریچه قلب دارى. تو چطورى سر از ارتش درآوردى، پسر؟ عجیبه که به این جوونى حمله قلبى کردى، مگه نه؟»
سر تکان داد و براى آن که مطمئن شود، دوباره معاینهام کرد و گزارشش را نوشت، و بعد تا آنجا که گستاخى غریزىاش رخصت مىداد، اوضاع را با زبانى نرم برایم شرح داد.
«مشکل دریچه این قدرام بد نیست، پسرم؛ واسه همین انگشتات چنگ شده، و سرِ همین قضیه مىتونى معاف شى. دیگه بدتر از این نمىشه. بدیش اینه که ممکنه دیواره قلبت التهاب عفونى پیدا کونه، اون وقت این مرض ممکنه نفلهت کونه. هر ثانیه ممکنه اتفاق بیوفته؛ ممکنه یه سال دیگه؛ ممکنهاَم هیچ وقت. اما حالا دیگه خودت مىدونى. اوه، حالا لازم نى واسه خاطر این راز وابِدى، مىفهمى؟»
مىتوانید درک کنید که خیالم راحت شد؟ نه مىتوانم این احساسم را توضیح بدهم، و نه تمایلى به این کار دارم. اگر بگویم صداى سوراخ شدن آن گردن آشفتهام کرده بود، حرف دقیقى نزدهام، اما خوب، خیالم راحت شد، همین، خیالم راحت شد که هر لحظه از زندگىام ممکن است آخرین لحظهاش باشد.
اولین کارى که پس از معاف شدن از خدمت انجام دادم، این بود که بىاختیار و با آخرین سرعت خودم را به خانه رساندم تا پیش از نفله شدن، با بابا و شهرم بدرود بگویم. هر بار که سرعت قطار کمى کند مىشد، به خودم مىپیچیدم و بىقرار مىشدم و با خودم مىگفتم امکان ندارد زنده به کمبریج برسم. بابا صمیمانه از من استقبال کرد، و از این که عاقبت دوباره به خانه برگشته بودم چنان خوشحال شده بود که جرئت نکردم همان لحظه آن خبر مصیبتبار را به او بگویم البته نباید زیاد لفتش مىدادم، وگرنه مرگ ناگهانىام شوکه و غافلگیرش مىکرد.
فهرست مطالب کتاب
کوک کردن پیانویم
کلوبِ کاوشگرانِ دورچِستِر
پیوند غیرافلاطونى
اعتراف کاپیتان
دلیلى عاطفى
بیسکویت مخلوط مریلند
قایقهاى ناتمام من
یک توضیح، یک هشدار
اعلامیه
قانون
نظرى آموزنده و در عین حال پیچیده
همسرایىِ صدفها
آینه تمامنماى زندگى
بطرىها، سوزنها، چاقوها
آن لبخند غنچهاى
ناهار قاضى
پایان طرح کلى
مسئله مرگ و زندگى
پذیرش یک فرض
نواى موسیقى
زیره به زیرهستان بردن
دیدار از اپرا
خداحافظ، خداحافظ
سه میلیون دلار
تحقیق
گام نخست
اپراى شناور
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اپرای شناور |
نویسنده | جان بارت |
مترجم | سهیل سمی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 320 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-728-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |