معرفی و دانلود کتاب مرگ خوش
برای دانلود قانونی کتاب مرگ خوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرگ خوش
آلبر کامو، برندهی جایزه نوبل ادبیات، در کتاب مرگ خوش به جستوجوی معنا در جهانی ذاتاً بیمعنا میپردازد. فضا و درونمایه و حتی شخصیتهای رمان مرگ خوش مشابه معروفترین اثر آلبر کامو، بیگانه است. آلبر کامو پرسشی بنیادی را در کتاب مرگ خوش بیان میکند: آیا داشتن مرگی خوش امکانپذیر است؟ داستان کتاب دربارهی جوانی الجزایری است که با ارتکاب قتل و فرار از مجازات، قوانین جامعه را زیر پا میگذارد. سپس شیوههای مختلف زیستن را تجربه میکند و سرانجام در شادی میمیرد.
دربارهی کتاب مرگ خوش
مرگ خوش نخستین کتاب آلبر کامو (Albert Camus) است که اساس کتاب بیگانهاش را پایهریزی میکند و به داستان دفترداری الجزایری میپردازد که با خونسردی کامل یک مرد را به قتل میرساند. آلبر کامو کتاب مرگ خوش (A Happy Death) را در اوایل دههی بیستسالگیاش نوشت و بیش از هر اثر دیگری، در این کتاب شخصیت خودش را نشان داده است. به این خاطر که داستان مرگ خوش بررسی شخصیتی دربند قاعده و قانون است که میخواهد غلوزنجیرهای وجودیاش را درهم بشکند. آلبر کامو در این اثر همچنین قصد دارد تا چهرهی خودش را در سنین جوانی به تصویر بکشد.
خواننده با شخصیت اصلی داستان، پاتریس مرسو، همراه میشود و به خانهی قربانی مرسو میرود. شخصیت اصلی رمان مرگ خوش بعد از کشتن فرد موردنظر، پا به فرار میگذارد و ازاینرو وارد مسیر تبعید، لذتگرایی، محرومیت و نهایتاً مرگ میشود. آلبر کامو، یکی از بزرگترین نویسندگان و فیلسوفان قرن بیستم، با خلق این داستان تصویری نسبتاً محو از زندگی خودش در دوران جوانی، به خواننده نشان میدهد. چراکه پاتریس مرسو در کتاب مرگ خوش خودِ آلبر کامو است؛ جوانی عاشق دریا و خورشید و دلباختهی زنان که درعینحال از عشق و عاشقی هم منزجر است، جوانی که دارد فلسفهی کنش و مسئولیت اخلاقی را قاعدهمند میکند؛ کاری که باعث میشود آلبر کامو در مرکز تفکرات عصر ما قرار بگیرد. آلبر کامو با توصیفات شاعرانهاش از الجزیرهی غرق نور خورشید ما را به دوران کودکی خودش میبرد و این مکان همان جایی است که پاتریس مرسو در نهایت میتواند آسایش را پیدا کند و بدون خشم و نفرت و پشیمانی به کام مرگ برود.
همانطور که پیشتر گفته شد، کتاب مرگ خوش را میتوان اساس کتاب «بیگانه» دانست. زیرا آلبر کامو در هر دوی این کتابها فردی الجزایری را خلق کرده که پرسشهای اگزیستانسیالیستی فراوان دارند و نیز دست به قتل فردی ناشناس میزنند. تنها تفاوتی که این دو اثر با یکدیگر دارند این است که شخصیت اصلی کتاب مرگ خوش، پاتریس مرسو، نسبت به شخصیت اصلی کتاب بیگانه که از قضا او هم مرسو نام دارد، فردی بااحساستر و دلسوزتر است. آلبر کامو در کتاب مرگ خوش همانند دیگر آثارش، نشانههایی از فلسفهی خود یعنی معناباختگی (Absurdism) را گنجانده است. نویسنده در این اثر میپرسد که چطور میشود یک زندگی شاد داشت. حال پاتریس مرسو در تلاش است تا به طرق مختلف مثل پول، سفر، رابطه و مخدر به شادی و خوشی برسد اما دستآخر چیزی به جز نارضایتی نصیبش نمیشود. آلبر کامو همچنین میپرسد که آیا شادی صرفاً چیزی است که ما خودمان باید انتخاب کنیم یا خیر. این کتاب نیز ویژگیهایی از خوشبینی و بدبینی در خود دارد که در کارهای آلبر کامو بهوفور دیده میشود و نیز پیام ضد خودکشی و انگیزه برای شاد زندگیکردن در آن به چشم میخورد.
کتاب مرگ خوش هماکنون با ترجمهی امیر لاهوتی به یاری نشر جامی چاپ و منتشر شده و در اختیار شما علاقهمندان به آثار فلسفی و آلبر کامو قرار گرفته است.
کتاب مرگ خوش برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از طرفداران آلبر کامو و رمانهای فلسفی هستید، خواندن این کتاب بیشک برایتان لذتبخش خواهد بود.
در بخشی از کتاب مرگ خوش میخوانیم
تابستان با سر و صدا و نور آفتاب بندرگاه را مىانباشت. ساعت یازده و نیم بود. روز، در حالى که باراندازها را در زیر گرماى شدید خود درهم مىکوفت، از وسط به دو نیم مىشد. کشتىهاى بارى با دودکشهاى سرخگون و بدنههاى سیاه، در کنار انبارهاى ادارهى غلهى شهردارى الجزیره لنگر انداخته بودند و کیسههاى گندم را بارگیرى مىکردند. رایحهى غبارآلود آن جا با بوى غلیظ قیرهایى که در زیر تابش آفتاب سوزان ذوب مىشد، درهم مىآمیخت. مردان در دکهاى که بوى تند روغن قطران و عرق بادیان از آن برمىخاست، سرگرم نوشیدن بودند و همزمان، چند عرب آکروبات باز با پیراهنهاى سرخ، بر روى سنگفرش سوزان، کنار دریا، در روشنایى و نور جهنده، پشتکوارو مىزدند. باربرها بدون توجه به آنها، در حالى که کیسههاى گندم را بر دوش داشتند و از روى دو تخته الوار شکم داده که اسکله را به عرشهى کشتى وصل مىکرد، حمل مىکردند و وقتى که به بالا مىرسیدند، نیمرخ تیره و اشباح مانندشان ناگهان بین دریا و آسمان، در میان جرثقیلها و بادبانها به دو نیم مىشد. سپس آنها بر اثر تابش نورى که به چشمشان مىتابید لحظهاى متوقف مىشدند و پیش از خون دماغ شدن؛ در حالى که چشمهایشان در لایهاى از گرد و غبار و عرق روى صورتشان، پوشانده بود بر اثر تابش شدید نور گیج و مبهوت لحظهاى مىایستادند. و بعد مثل افراد کور و نابینا به داخل انبار کشتى وارد مىشدند. صداى آژیرى در آن هواى آتشین، حتى یک لحظه هم قطع نمىشد.
ناگهان مردان روى الوارها در آشفتگى و پریشانى باز ایستادند. یکى از آنها سقوط کرده و روى تخته الوار زیرین فرو افتاده بود. بر اثر وزن زیاد کیسه، بازویش در زیر بدنش مانده و خرد شده بود؛ و از شدت درد فریاد مىکشید. درست در همین موقع «پاتریس مرسو» از دفتر کار خود بیرون آمد و در آستانه در ایستاد. گرماى تابستان در همان درگاه، نفسش را گرفت. دهانش را باز کرد، بخار قیر را که در گلویش سوزش ایجاد کرد فرو برد، و سپس به طرف باربرها رفت. آنها مرد آسیبدیده را جابجا کرده بودند، مصدوم لبهایش از درد سفید شده بود، و در حالى که دستش از بالاى آرنج شکسته و آویزان مانده بود، در میان گرد و خاک از شدت درد به خود مىپیچید. استخوان گوشتش را دریده، و زخم دلخراش شدیدى به وجود آورده بود که از آن خون مىچکید.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: مرگ طبیعى
فصل دوم: مرگ خودآگاهانه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرگ خوش |
نویسنده | آلبر کامو |
مترجم | امیر لاهوتی |
ناشر چاپی | انتشارات جامی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 160 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-176-293-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |