معرفی و دانلود کتاب چهره برافروخته: کتاب اول مجموعه چهره

معرفی کتاب چهره برافروخته: کتاب اول مجموعه چهره

کتاب چهره برافروخته، به قلم مرتضی کربلایی لو، اولین داستان از مجموعه کتاب‌های چهره است. نویسنده‌ی این کتاب سعی کرده است مفاهیم مرتبط با فلسفه‌ی اسلامی را در قالب داستان به تصویر بکشد. وی با نگاهی به رمان مشهور «چهره‌ مرد هنرمند در جوانی» دست به قلم برده و از این طریق نقبی هم به مسائل اجتماعی می‌زند. کربلایی لو در داستان خود می‌خواهد پیامی را به خوانندگان منتقل کند. اما این پیام چیست؟ باید بخوانید و خوب تأمل کنید.

درباره‌ی کتاب چهره برافروخته

کتاب چهره برافروخته، نوشته‌ی مرتضی کربلایی لو، قلم ساده و روانی دارد. وی سعی کرده است مفاهیم پیچیده‌ی فلسفی و اجتماعی را در قالب داستان ارائه داده و خوانندگان خود را به تفکر و تعمق بیشتر تشویق کند. حال و هوای اعتراضی داستان، ما را به عمق مسائل اجتماعی کشانده و روحیه‌ی حق‌طلبی را در ما بیدار می‌کند. شخصیت‌های متعدد کتاب، هر کدام دغدغه‌های خاصی دارند و نویسنده با به تصویر کشیدن جزئیات زندگی روزمره، سعی کرده است مفاهیم عمیقی را به خوانندگان منتقل کند.

شخصیت اصلی کتاب چهره برافروخته، فردی است که در جستجوی هویت و خودشناسی به راه‌های مختلفی کشیده شده و به فضاهای گوناگونی سرک می‌کشد. یافتن معنا و هدف برای زندگی، دغدغه‌ی شخصیت اصلی کتاب است. کربلایی چالش‌های زندگی مدرن را خوب می‌شناسد و با به تصویر کشدن اعتراضات مدنی به ساختارهای قدرت، سعی دارد معنا و مفهوم زیست اصیل را مطابق با آموزه‌های خود از فلسفه‌ی اسلامی به خوانندگان منتقل کند.

شخصیت‌های فرعی که در طول کتاب چهره برافروخته به تدریج حاضر می‌شوند، عمق و تنوع خوبی به داستان بخشیده‌اند. این شخصیت‌ها انسان‌هایی به شدت معمولی هستند که جملات پرمعنا و مفهومی را از زبان آن‌ها می‌شنویم. تجربه‌ها و دیدگاه‌های این شخصیت‌های فرعی، عمق و تنوع رضایت‌بخشی به داستان می‌بخشد. هر بخش از کتاب به موضوعی خاص اختصاص داده شده و مفاهیم متنوعی را به خوانندگان منتقل می‌کند. از میان مباحث مهمی که در قالب داستان در این اثر مطرح می‌شود، می‌توانیم به اعتراض به ساختارهای قدرت، بازتعریف مفاهیم فلسفه‌ی اسلامی و تاثیر زندگی شهری و مدرن بر ناخوداگاه جمعی اشاره کنیم.

مفاهیم مرتبط با خودشناسی و رشد فردی نیز در این داستان ارائه شده است؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم که مرتضی کربلایی لو در کتاب چهره برافروخته، علاوه بر ارائه‌ی دیدگاه‌های مهم اجتماعی و فلسفی، به مباحث روانشناسی نیز می‌پردازد. در اجتماعی مدرن با بافتار سنتی، ارتباط انسان‌ها با یکدیگر چگونه است؟ چه روحیاتی به ارتباط انسان‌ها با یکدیگر کمک می‌کند و هر فرد چطور به زندگی خود معنا می‌بخشد؟ کربلایی لو در داستان خود، این پرسش‌های اساسی را مطرح کرده و به آن‌ها پاسخ می‌دهد. این رمان فلسفی-اجتماعی و روانشناختی، به همت انتشارات ققنوس منتشر شده و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.

کتاب چهره برافروخته برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب چهره برافروخته به تمامی بزرگسالان علاقه‌مند به داستان‌های فلسفی با درونمایه‌ی اجتماعی پیشنهاد می‌شود. علاقه‌مندان به فلسفه‌ی اسلامی و مباحث روانشناسی نیز از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب چهره برافروخته: کتاب اول مجموعه چهره می‌خوانیم

خبر شکایت آقاى آفتاندیلیان پیچید. آقاى مرادى صبح روز بعد جلو صف‌ها ایستاد و گفت: «من هرگز اعتقاد ندارم که عقل بین آدم‌ها مساوى قسمت شده. شما هرآینه با آن‌ها که بیرون از این‌جا هستند فرق دارید. باهوش‌تر و عاقل‌ترید. ما هر روز متأسفانه فقط شش ساعت کنار هم هستیم. امکانات اجازه نمى‌دهد شبانه‌روز کنار هم باشیم. باید تحمل کنیم تا ساختمان جنوب غربى بالا برود. چون کارگاه مجهز و آزمایشگاه امن لازم داریم. دلواپسم که نکند خلق و خویتان مثل هوشتان باشد که شتابان هرچیزى را در یک چشم به هم زدن مى‌فهمید. ولى من ازتان مى‌خواهم صبور و باوقار باشید. این وضعیت حیاط زود تمام مى‌شود. خواهش مى‌کنم با پا لگد بهشان نزنید و براى هم شوتشان نکنید. به‌یقین این‌ها که این زیر پوسیده‌اند بازماندگانى دارند و شاید راضى نباشند با اجدادشان این‌گونه رفتار شود.»

فرهاد که پشت سر امیدمهدى ایستاده بود انگار با خودش باشد پرسید: «دیدى گفت هرآینه؟ این دیگر چیست؟»

امیدمهدى شانه انداخت. فرهاد دیگر نخواست حرف‌هاى تکرارى مدیر را گوش دهد. «من فکر مى‌کردم فقط توى قرآن مى‌آید هرآینه. ابراهیم هرآینه آه‌کننده بود از گناهان بندگان.` نه؟» دید که امیدمهدى واکنشى نشان نداد. با خودش شروع کرد گفتن: «هرآینه. هرآینه. یعنى همه آینه‌ها؟ این آینه همان آینه است. مطلب چنان واضح است که توى آینه‌ها مى‌بینى‌اش. هرآینه. آینه حمام. آینه دستشویى. آینه سلمانى. آینه مارگیرى. آینه پیچ جاده‌ها. آینه ماشین. آینه تلسکوپ‌ها. آینه...» از امیدمهدى که با دقت داشت به فرهاد گوش مى‌داد و آینه‌ها را در خاطرش خطور مى‌داد پرسید: «دیگر چه آینه‌اى داریم امید؟ گفته هرآینه. هان؟ زود باش بگو. مى‌خواهم در یک چشم به هم زدن آینه‌ها را بگوییم.»

فهرست مطالب کتاب

1. طَرْف خفى
2. طَرْف مُرتد
3. طَرْف اَخفا