معرفی و دانلود کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر

معرفی کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر

کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر مجموعه‌ای متشکل از هفت داستان کوتاه شنیدنی با موضوع روابط عاطفی و یا مشکلات خانوادگی است. این اثر نخستین مجموعه داستان منتشرشده از مرتضی کربلایی لو، نویسنده‌ی جایزه‌برده‌ی معاصر به شمار می‌رود. بد نیست بدانید که کتاب حاضر در مراسم انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اثری برجسته مورد تقدیر و تمجید قرار گرفت.

درباره کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر:

در زمانه‌ی پُرشتابی که ما در آن به سر می‌بریم، مطالعه‌ی آثار بلند داستانی برای بسیاری از افراد امری بی‌اندازه دشوار به شمار می‌رود. وقتی که خیلی از ما حتی فرصت خواندن یک پست اینستاگرامی را نداریم، چطور می‌توانیم برای مطالعه‌ی آثار کلاسیکِ چندصد صفحه‌ای برنامه‌ریزی کنیم؟ علاوه بر این‌ها، مسئله‌ی حوصله هم در میان است. واقعیت تلخ و تأسف‌بار در این باره، این است که زندگی مدرن شهری، اغلب باعث فرسودگی روح و روان آدمی می‌شود. پرخاشگری و عصبانیتِ روزافزون بزرگ‌ترین پیامدهای این وضعیتند. در این میان اما تبعات کوچک‌تری هم در کار است؛ از جمله بی‌حوصلگی. خود این بی‌حوصلگی نیز پیامدهایی دارد، که یکی‌شان همین افت سرانه‌ی مطالعه است.

باری، از ملاحاظات فوق چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟ آیا باید با توسل به این واقعیات بدیهی که وقت و حوصله‌مان تنگ است و غیره، دست از مطالعه برداریم؟ قطعاً نه. اما احتمالاً باید تغییراتی در شکل مطالعه‌ی خود ایجاد کنیم. کما اینکه این تغییرات مدت‌هاست برای اغلب کتاب‌خوان‌ها رخ داده است. امروزه، گرایش بیشترِ اهالی مطالعه در حیطه‌ی ادبیات به سمت داستان کوتاه، و در حیطه‌های نظری به سوی مقاله و جستار است. امری که نشان‌دهنده‌ی این واقعیت است که بیشتر مخاطبین امروزی، مواجهه با آثاری را ترجیح می‌دهند که بتوان ظرف مدت زمانی کوتاه، از ابتدا تا انتها مطالعه‌اش نمود.

در این میان، ما فارسی‌زبانان خوش‌اقبال بوده‌ایم؛ چرا که اغلب نویسندگان معاصرمان، از بزرگانی چون صادق هدایت، صادق چوبک، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری و... گرفته تا نویسندگان جوان امروزی، به واقع داستان‌کوتاه‌نویس بوده‌ و هستند، و نه رمان‌نویس. حتی آنان که هم رمان نوشته‌اند و هم داستان کوتاه، در داستان کوتاه موفق‌تر بوده‌اند.

مرتضی کربلایی لو که یکی از نام‌های آشنای ادبیات ماست نیز، از این قاعده مستثنی نیست. او هم رمان نوشته و هم داستان کوتاه. اما به زعم بسیاری از مخاطبین، داستان‌های کوتاهش برجسته‌ترند. کتاب من مجردم خانوم نخستین مجموعه داستان به انتشار رسیده از این نویسنده است. اثر مذکور در سال 1383 به طبع رسید و خیلی زود مخاطبین خاص خود را یافت.

کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر از هفت داستان کوتاه تشکیل شده که به ترتیب عناوین پیش رو را بر خود دارند: «من مجردم خانوم، تکون نخور الان برق می‌آد، عاشق، خوبه که عرق نمی کنی، عقاب، آلبالو پلو، مگه این طرف ها روباه هم پیدا می شه؟»

این داستان‌ها جملگی از دغدغه‌های روزمره‌ی آدم‌ها مایه گرفته‌اند. به واقع، با خواندن و یا گوش سپردن به آن‌ها، گویی مهمان‌خانه‌ی انسان‌هایی شبیه به خود می‌شویم و پای دردِدل‌هایشان می‌نشینیم. لحن عاطفی قصه‌ها خیلی زود ما را درگیر خود می‌کند، و نثر روان آن به سرعت به دلمان می‌نشیند. خلاصه‌ی کلام اینکه کتاب صوتی من مجردم خانوم یک پیشنهاد عالی به هر داستان‌خوانِ فارسی‌زبانِ امروزی‌ است...

کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر مناسب چه کسانی است؟

تمام دوست‌داران ادبیات امروز ایران می‌توانند خود را مخاطب کتاب صوتی من مجردم خانوم بدانند.

با مرتضی کربلایی لو بیشتر آشنا شویم:

او متولد سال 1356 و اهل شهر تبریز است. کربلایی لو از سال 1378 در تهران بوده، و تحصیل و دیگر فعالیت‌های فکری و فرهنگی خود را در همین شهر پی گرفته است. او که خود فلسفه‌خوانده‌ای آکادمیک است، به عنوان یکی از پایه‌گذاران رمان فلسفی در ایران شناخته می‌شود. مرتضی کربلایی لو افتخاراتی نیز در کارنامه دارد؛ از جمله دریافت جایزه‌ی مهرگان ادب، جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم و جایزه‌ی ادبی اصفهان.

از آثار اوست: «زنی با چکمه ساق بلند سبز، مفیدآقا، نوشیدن مه در باغ نارنج، سلطان طوس، جمجمه‌ات را قرض بده برادر»

در بخشی از کتاب صوتی من مجردم، خانوم و چند داستان دیگر می‌شنویم:

امشب از آن شب‌هاست. باران تندی می‌بارد. من کنار پنجره نشسته‌ام و دارم با ماشین حساب به حساب‌های شرکت می‌رسم. من یک شرکت پخش مواد بهداشتی دارم. وضع مالی‌ام بد نیست ولی هنوز ازدواج نکرده‌ام. می‌توانم بگویم آدم سربه‌زیری هستم. هشتاد کیلو وزن دارم و قدم نسبتاً بلند است. رانندگی موقع شب را دوست دارم. به خصوص وقتی باران به شیشه‌ی ماشینم بکوبد. چیزهای دیگری هم این وسط هست که می‌توانم آن‌ها را بگویم، ولی شاید بهتر از این نتوانم خودم را معرفی کنم. حوصله‌اش را هم ندارم. اما یک چیز نباید از یادم برود: من آدم غمگینی هستم. یعنی همیشه باید سر خودم را با چیزی گرم کنم. و اِلا می‌روم توی خودم و یاد یک چیزی می‌افتم و غصه‌اش را می‌خورم. از چند سال پیش اینطوری شده‌ام. به همین دلیل، اولین شبی که بخواهم در جایی مثل بیمارستان بستری شوم، می‌میرم. تردیدی ندارم که می‌میرم.

فهرست مطالب کتاب صوتی