معرفی و دانلود کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت

معرفی کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت

کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت مجموعه‌ای متشکل از هفت داستان کوتاه شنیدنی با حال و هوای سورئالیستی به قلم مسعود شامحمدی است. خوانش این کتاب جذاب بر عهده‌ی علی عسکری و سیما تیرانداز بوده است.

درباره کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت:

اثری که پیش رو دارید مجموعه داستانی شنیدنی و متفاوت از مسعود شامحمدی است. در این کتاب هفت داستان با عناوین پیش رو گرد هم آمده‌‌اند: «آدم برفی، آن سه نفر، بی‌گناه، زندگی شاید انتقام مکرر است، آقای میم یا مردی که کلاغ‌ها از او باهوش‌تر بودند، زبان بیگانه، خرید سیگار.»

هر یک از داستان‌های نامبرده حال و هوایی خاص خود را به مخاطب منتقل می‌کنند. با این حال ویژگی‌ها و عناصری مشترک را نیز می‌توان در تمامشان مشاهده کرد؛ امری که سبب می‌شود حضورشان در کنار هم، در قالب یک اثر واحد، موجه و ضروری قلمداد شود. از جمله مهم‌ترینِ این ویژگی‌ها، می‌توان به مواردی چون غرابت‌های زبانی داستان‌ها، سیطره‌ی نگرش بدبینانه بر آنها، و ذهن‌گراییِ مفرطشان اشاره کرد.

از دیگر نکات برجسته‌ی اثر، دیالوگ‌های جذاب و بعضاً طولانی‌ای است که مابین شخصیت‌ها درمی‌گیرد؛ این دیالوگ‌ها که گاهی در چرخش‌هایی ظریف به مونولوگ‌هایی بلند بدل می‌شوند، با آهنگ افتان و خیزان خود هر مخاطب حساس و برخوردار از ذوقی را به وجد می‌آورند. طرح و توطئه‌ی داستان‌های کتاب نیز اغلب پرافت‌وخیز و پیشبینی‌ناپذیر است.

ماحصل کلام اینکه محتوای کتاب گربه علف است و ماهی درخت، به سان عنوان آن، نامتعارف و خاص‌پسند است. به نحوی که ممکن است در بدو امر نتوان با آن ارتباط برقرار کرد؛ اما اندکی که به داستان‌ها زمان بدهیم، خواهیم دید که به آرامی و به شکلی زیرپوستی تأثیر خود را بر ما می‌گذارند.

کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی امروز ایران از گوش سپردن به این کتاب صوتی، عمیقاً لذت خواهند برد.

با مسعود شامحمدی بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ و کارگردان سینما و تلویزیون، به گفته‌ی خودش متولدِ «حوالی کوه‌های مرکزی ایران» است. او تاکنون چندین فیلمنامه نوشته و چند تایی هم کتاب شعر به چاپ رسانده است. شامحمدی فعالیت ادبی خود را با همین کتاب گربه علف است و ماهی درخت آغاز کرده و بعدها با آثار دیگری چون مرد دونده، نام خود را بیشتر و بیشتر بر سر زبان‌ها انداخت.

در بخشی از کتاب صوتی گربه علف است و ماهی درخت می‌شنویم:

نه، ترس کلمه‌ی خوبی نیست. ازش نمی‌ترسیدم. حسی که بود ترس نبود، نه. احترام بود. آره، احترام بود. نه اینم نبود. چطور بگم؟ می‌دونی، قبل‌ترها یه جوری رفتار می‌کردم که انگار زیر دستمه. انگار که نیست یا اگر که هست بودنش برام مهم نیست. مثلاً اگر روی کاناپه ولو شده بودم و برام چایی می‌آورد، حتی نگاهشم نمی‌کردم. برام مهم نبود جلوش دستم رو بکنم توی دماغم یا باسنم رو بخارونم. برام مهم نبود وقتی دارم تو دستشویی اخ و تف می‌کنم، صدام رو بشنوه یا بخوام در دستشویی رو ببندم. اما حالا...

حالا دیگه خجالت می‌کشم پامو جلوش دراز کنم. اگر روی کاناپه دراز کشیده باشم و از اتاق بیاد بیرون، فوری پا می‌شم و می‌شینم. وقتی می‌رم دستشویی سیفون رو می‌کشم، هزار تا فحش به جد و آباد سازنده‌ش می‌دم که چرا اینقدر صداش بلنده...

فهرست مطالب کتاب صوتی