معرفی و دانلود کتاب بوطیقای شیطان

معرفی کتاب بوطیقای شیطان

کتاب بوطیقای شیطان اثری از علیرضا لبش است. این کتاب در واقع متشکل از هفت داستان کوتاه است که هرکدام به طریقی کوشش دارند به دغدغه‌های اجتماعی و مسائل سیاسی بپردازند. این داستان‌ها در سبک سوررئالیسم تألیف شده‌اند و از نوعی فراواقعیت برای ارائه‌ی انتقادات اجتماعی بهره می‌برند. سوررئالیسم و طنز از روش‌های معمول داستان‌نویسی‌اند که نویسنده از اغراق و هجو برای برجسته‌ کردن مسائل بهره می‌برد و در کتاب بوطیقای شیطان این رویکرد با ظرافت اجرا شده است.

درباره‌ی کتاب بوطیقای شیطان

نویسندگان بزرگ تاریخ ادبیات و کسانی که در مدیوم داستان کوتاه از شهرت و آوازه برخوردارند، در بسیاری از آثار خود سعی کرده‌اند از زبان طنز برای بیان اعتقادات شخصی و انتقادات اجتماعی بهره‌ ببرند. در واقع، طنز را می‌توان لبخندی به مسائلی دانست که خنده‌دار نیستند، اما با اغراقی که در بیان به‌کار گرفته شده ما را به خنده می‌اندازند. می‌توان گفت لبخند و خنده‌ای که به طنز اجتماعی زده می‌شود، واجد نوعی تأثیرگذاری بلندمدت است و متفاوت از بذله‌گویی یا کمدی مبتذل عمل می‌کند. کتاب بوطیقای شیطان اثر علیرضا لبش نیز از هفت داستان کوتاه تشکیل شده که هرکدام سعی دارند به نحوی ما را با مسائل اجتماعی و سیاسی روبه‌رو کنند و در این راه از بیان طنز و اغراق بهره برده‌اند. طنز کمدی سیاه که علیرضا لبش با ظرافت در تمام عناصر داستان‌های خود و به‌خصوص در نثر تندوتیزش به‌کار می‌برد و بیان می‌کند.

هنگامی که سوررئالیسم و طنز باهم ترکیب می‌شوند، آنوقت بیان به‌خصوصی در داستان‌گویی شکل می‌گیرد. طنز سعی می‌کند از نمودهای زیست واقعی برای تبدیل آن‌ها به مبحثی انتقادی بهره ببرد، در حالی که سوررئالیسم با نوعی ناواقعیت و فراواقعیت سروکار دارد که ما را از درون جهان عینی به محیطی غیراین‌جهانی یا ابزورد رهسپار می‌کند. کتاب بوطیقای شیطان اثری‌ست که با ظرافت و دقتی مثال‌زدنی به جوشش و ترکیب این دو رویکرد روایی می‌پردازد و بیان خود را به‌واسطه‌ی تأثیرگذاری متقابل‌شان بر یک‌دیگر شکل می‌دهد. در داستان‌های کتاب بوطیقای شیطان، علیرضا لبش با اتکا به نویسندگان و شعرای صاحب‌نامی که پیش‌تر در چنین سبکی دست به آفرینش زده‌اند، روایت‌های ویژه‌ای را شکل می‌دهد. در کتاب بوطیقای شیطان شاهد سیر حرکت از جدیت به طنز، عادی به غیرعادی و واقعیت به فراواقعیت هستید.

کتاب بوطیقای شیطان اثر علیرضا لبش شما را با شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و لحظاتی روبه‌رو می‌کند که گاه از تفسیر و تبیین آن‌ها ناتوان می‌مانید. چنین خصیصه‌ای نشانگر این است که در هر موقعیت یا در تمهیدات روایی و سبکی که توسط علیرضا لبش در کتاب بوطیقای شیطان اتخاد شده، لایه‌هایی از معانی نسبتاً متضاد وجود دارد که در یک ارگانیزم و نظام داستان‌گویی قدرتمند به مخاطبان ارائه می‌شوند. باید گفت هر جمله‌ای که از کتاب بوطیقای شیطان می‌خوانید، چندلایه و چندوجهی است و تنها به یک معنای ثابت و سطحی دلالت نمی‌کند. در واقع، این خصیصه‌ی هر اثر طنز و سورئال است که معنای خود را نه در لایه‌ی ظاهری، بلکه در عمق نوشتار عنوان می‌کند. طنز از نوعی آیرونی یا «وارونه‌گویی» برخوردار است و کتاب بوطیقای شیطان یک مثال ممتاز از چنین رویکردی است که علیرضا لبش به‌خوبی آن را بیان می‌کند.

به‌طور کلی، اگر به دنبال یک اثر طناز، سرگرم‌کننده، بدیع، مؤجز، تأثیرگذار و اندیشمند هستید، کتاب بوطیقای شیطان کاملاً می‌تواند به انتظارات دوست‌داران داستان‌های فارسی پاسخ دهد. در هر داستان از این کتاب شاهد شخصیت‌های عجیب‌وغریب هستید که هرکدامشان تمثیلی از یک وضعیت اجتماعی و سیاسی را تجسد می‌بخشند. کتاب بوطیقای شیطان نوشته‌ی علیرضا لبش توسط انتشارات هیلا منتشر شده است.

کتاب بوطیقای شیطان برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب به کسانی که به داستان‌های طنز، آیرونیک، اجتماعی و سوررئالیسم علاقه دارند و طرفداران داستان‌های کوتاه توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب بوطیقای شیطان می‌خوانیم

آسانسور به طرف بالا حرکت کرد و مرد جوان را با خود از زمین کند. وقتى به نقطه انتها رسید، آقاى قدیمى شکستن استخوان‌هاى مرد جوان را با دریده شدن گوشت و پوستش به تصویر کشید. نیمى از مرد جوان با آسانسور به طبقه بعد رفت و نیم دیگرش به روى زمین افتاد. گوشت لُخت و قرمز و خونى با گرد و خاک کف راهرو در هم آمیخت.

آقاى قدیمى تمام تلاشش را کرد که دوربین را داخل کیفش بگذارد و با سرعت از صحنه فرار کند و پله‌ها را با وحشت تمام به سمت خیابان طى کند. وقتى به خیابان رسید، کنار یک جوى آب که چند موش بزرگ با آرامشى چشمگیر وسطش آفتاب مى‌گرفتند، تمام محتویات معده‌اش را خالى کرد. او موفق شده بود لحظه مرگ را ضبط کند و زیباترین عکس مرده جهان را به نام خود ثبت کند. قادر قدیمى وقتى عکس گرفته‌شده را روى صفحه‌نمایش دوربینش نگاه کرد، نهنگ چاقى را دید که صیادش را با قایق و تور داخل دریاچه‌اى از خون کشیده و باله‌اش را به نشان پیروزى به عکاس نشان داده است.

همان سال عکسش را براى مسابقه سالیانه مجله جهانى زمین هرز فرستاد. داوران مسابقه عکس یک خرس قطبى ماده را دیدند که داخل تور ماهیگیرى با یک شیر دریایى جوان هماغوش شده است و بى‌اعتنا به سرنوشتى که در انتظارشان است از آغوش یکدیگر لذت مى‌برند و با اشتیاق عکس را براى پشت جلد مجله برگزیدند.

وقتى عکس پشت جلد مجله چاپ شد، کسانى که مى‌خواستند مجله را بخرند عکس نریان جوانى را دیدند که یک گروه دامپزشک اخته‌اش مى‌کردند. صورت اسب از شدت درد مچاله شده بود. مرد انگلیسى که مجله را خریده بود، آن را داخل کیفش گذاشت و براى همسرش در طرف دیگر خیابان دست تکان داد.

فهرست مطالب کتاب

ایوب پرنده
حلول روح
ظهور مردگان
حضور مرگ
بوطیقاى شیطان
هبوط اشیا
گربه شلوارپوش