معرفی و دانلود کتاب چراغهایی که روشن نشدند
برای دانلود قانونی کتاب چراغهایی که روشن نشدند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چراغهایی که روشن نشدند
کتاب چراغهایی که روشن نشدند، نوشتهی شروود اندرسن، داستان تأثیرگذاری از رابطهی دختری به نام مری و پدرش دکتر لستر کوچران است. این کتاب با توصیفی دقیق از یک خانواده، روابط، شخصیتها، محیط اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی را بنیان بحث خود قرار میدهد. شروود اندرسن نشان میدهد که رفتار و خلقیاتمان تا چه حد میتوانند تفسیرهای متعددی را برای دیگران رقم بزنند.
دربارهی کتاب چراغهایی که روشن نشدند
در سال 1908 مری، دختری که در آستانهی هجدهسالگی است، با خبری کوتاه و دردناک از پدرش مواجه میشود. لستر کوچران به دختر خود اطلاع میدهد که از بیماری قلبی رنج میبرد و هرلحظه امکان دارد بمیرد. او پول زیادی برای مری به ارث نخواهد گذاشت و مری بهتر است از الان برای آیندهی خود برنامهریزی کند.
کتاب چراغهایی که روشن نشدند (Unlighted Lamps)، نوشتهی شروود اندرسن (Sherwood Anderson) داستانی کوتاه و مؤثر است که خواننده را بهراحتی با خود همراه میکند و به فکر کردن وا میدارد. در این داستان مری و پدرش، دکتر لستر کوچران دارای رابطهای سرد هستند. زندگی برای هردو رنگوبوی خود را از دست داده و شکلی بیروح به خود گرفته است. دکتر لستر کوچران در تمام طول زندگیاش کم صحبت بوده و از نشان دادن احساساتش عاجز است. او خبر بیماریاش را بدون هیچ مقدمهای و بسیار سرد و عادی به مری میگوید؛ البته همان لحظه متوجه میشود که ممکن است احساسات دخترش را جریحهدار کرده باشد و در تلاشی مذبوحانه سعی میکند آن را جبران سازد.
طرف دیگر ماجرا در کتاب چراغهایی که روشن نشدند شخصیت مری است. دختری که رابطهی خوبی با پدر خود، تنها عضو خانوادهاش، ندارد و احساس میکند او هیچوقت دوستش نداشته است. مادر مری بازیگری بوده که مدتی پیش با گروهی دیگر از شهر رفته بوده است. اکنون شایعات زیادی دربارهی مادر مری در شهر پیچیده است که مری را بسیار اذیت میکند.
در کتاب چراغهایی که روشن نشدند متن دارای سبکی واقعگرایانه است که این امر سبب میشود فضای واقعی زندگی بیشتر لمس شود؛ همچنین از توضیح احساسات و خیال پرهیز و خیلی واضح و سرراست به اصل مطلب پرداخته میشود. از دیگر ویژگیهای متن حاضر، پرداختن به شخصیتهای داستان است؛ ماجرای کتاب نامبرده در چند ساعت اتفاق میافتد، اما ما در آن با تاریخی بیستساله روبرو میشویم؛ همچنین شخصیتها دارای عمق و سابقه در متن نیستند بلکه بهمرور با آنها آشنا میشویم و در دل ماجرا دنبالشان میکنیم.
کتاب چراغهایی که روشن نشدند نوشتهی شروود اندرسن توسط مهدی پرتوی ترجمهشده و ذیل مجموعهی تجربههای کوتاه به همت نشر چشمه منتشر گردیده است.
دربارهی مجموعهی تجربههای کوتاه
مجموعهی تجربههای کوتاه، جمعی از کتابهایی است که توسط نشر چشمه برای نشستها و فرصتهای اندک در نظر گرفته شدهاند تا در خلال کار و فعالیتهای دیگرتان کتاب را از یاد نبرید؛ البته باید اشاره کرد که این مجموعه با دقت فراوان انتخاب شده است تا ضمن کوتاه بودن اثر زیادی در شما بگذارد و روحتان را تازه کند. این مجموعه برای شماست تا از فرصتهای اندک بهرهی تمام را ببرید.
کتاب چراغهایی که روشن نشدند مناسب چه کسانی است؟
کتاب چراغهایی که روشن نشدند به تمام علاقهمندان به داستانهای کوتاه پیشنهاد میشود.
با شروود اندرسن بیشتر آشنا شویم
شروود اندرسن، متولد 1876، نویسندهی برجستهی آمریکایی است. او در خانوادهای فقیر متولد شد و در دوران کودکی خود به کارهای مختلفی مثل روزنامهفروشی و تعمیرات دوچرخه روی آورد. از زمانی که برای جبران مخارج مجبور به کار کردن شد از تحصیل بازماند. پس از مدتی، در سال 1899، توانست تحصیل را از سر بگیرد و با نمرهی عالی فارغالتحصیل شود. اندرسن در سن سیوهشتسالگی به ادبیات روی آورد؛ و در میانسالیاش به موفقیت دستیافت. او در دههی 1920 چندین داستان کوتاه و رمان چاپ کرد. از شروود اندرسن بهعنوان پدر داستانکوتاهنویسی مدرن یاد میکنند. همچنین تأثیری که او بر نویسندگان بزرگ بعد از خود گذاشت مشهود است؛ کسانی چون جان اشتاینبک، ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر.
شروود اندرسن در سال 1941 براثر بلعیدن خلالدندان درگذشت.
در بخشی از کتاب چراغهایی که روشن نشدند میخوانیم
در هانترزبورگ همیشه در فضائى ابرى و گرفته زندگى کرده بود و حالا که داشت یک زن مىشد، هواى خفه و دلتنگکنندهئى که همیشه تنفس مىکرد، روزبهروز بیشتر آزارش مىداد. درست است که حیثیت او در زندگى اجتماعى هیچوقت مستقیماً زیر سؤال نرفته بود، اما احساس مىکرد نوعى نفرت بىدلیل نسبت به او وجود دارد. زمانى که هنوز طفلى بیش نبود، در شهر پشت سر پدر و مادرش بَد مىگفتند. وقتى بچه بود، گاهى مردم با دلسوزى تحقیرآمیزى به او نگاه مىکردند و مىگفتند: «طفلک بىچاره! چیز بدى است!» یکبار، یک شبِ ابرى تابستانى، که پدرش از شهر بیرون رفته بود و او تنها توُى تاریکى پشتِ پنجرهى مطب پدرش نشسته بود، شنید مرد و زنى توُى خیابان نام او را به زبان آوردند. آن دو داشتند توُى تاریکى از پیادهروى زیر پنجره رد مىشدند. مرد گفت: «دختر دکتر کوچران دختر قشنگى است.» زن خندید و جواب داد: «دارد بزرگ مىشود و حالا دیگر توجه مردها را به خودش جلب مىکند. بهتر است چشمهایت را درویش کنى. دختر بدى از آب در خواهد آمد. دختر به مادرش مىرود.»
ده پانزدهدقیقهئى مىشد که مرى توُى آن باغ میوهى متروک، روى سنگ زیر درخت نشسته بود و به نظرى که مردم شهر نسبت به او و پدرش داشتند فکر مىکرد. با خود گفت: «این وضع باید ما را به هم نزدیک مىکرد.» و فکر کرد که یعنى نزدیکشدن مرگ مىتواند کارى را بکند که آن ابر تیرهئى که سالها بر فراز سرشان بود نتوانسته بود. مرگ، که قرار بود بهزودى به سراغ پدرش بیاید، در آن لحظه به نظرش بىرحم و ظالمانه نمىآمد. در آن موقع، مرگ در نظر او چهرهئى دوستداشتنى و مهربان داشت که قصدش خیر بود. قرار بود دست مرگ درِ خانهى پدرش را به روى زندگى بگشاید. او، با بىرحمى خاصِ جوانى، پیش از هرچیز به احتمالات هیجانانگیز زندگى تازه فکر مىکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چراغهایی که روشن نشدند |
نویسنده | شروود اندرسن |
مترجم | مهدی پرتوی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 28 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-635-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |