معرفی و دانلود کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده

معرفی کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده

غار تاریک‌تر از همیشه است. دیو سپید منتظر ایستاده و به چشم‌های ترسیده‌ی رستم که بی‌خبر از حضور دیو به سمت مرگ می‌آید خیره شده و می‌داند که چه سرنوشتی در انتظار آن دو است. کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده روایتگر نبردهای رستم در راه حفظ تاج‌وتخت کیکاووس و هفت‌خوان اوست. آرمان آرین این نبردها را از نگاه پسری نوجوان به نام سیاوش بازگو کرده و خوانندگان نوجوان خود را با این بخش مهم شاهنامه آشنا می‌کند.

درباره‌ی کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده

اگر واژه‌ی کم‌خردی و بلاهت از لغت‌نامه بیرون آید و برای نشان دادن مفهوم خود به‌صورت عینی، به فردی جاهل و نادان نیاز داشته باشد، «پادشاه کیکاووس» قطعاً بهترین گزینه است. در شاهنامه پادشاهان یا بدخو و بدذات هستند همچون ضحاک، یا نیک‌سرشت‌اند مانند آفریدون؛ اما کمتر پادشاهی یافت می‌شود که تک‌تک رفتارها و تصمیماتش از سر جهل و غرور و کم‌خردی باشد و کیکاووس نماد و جرثومه‌ی این صفات است. کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده راجع به رستم است؛ او که تاج‌بخش و نگهبان سلطنت کیانی است؛ اما چه سلطنتی؟ حکومتی که پادشاهش تصمیم می‌گیرد مازندران، سرزمین دیوها، را فتح کند و شکست قطعی‌اش را نادیده بگیرد یا شاهنشاهی که ولیعهد بی‌مثل و مانندش، سیاوش پاک و شریف، را به قتلگاه افراسیاب می‌فرستد و او را از کاخ و سرزمینش طرد می‌کند؟ این سلطنت غیرقابل‌دفاع است؛ اما پاسبانی از سلطنت ایران‌زمین در ازای فرمانروایی بر سیستان به‌عهده‌ی زال و رستم است و چاره‌ای ندارند جز نجات کیکاووس از هزاران دام و زندانی که خود را در آن‌ها اسیر می‌کند و کشور را به خطر می‌اندازد.

آرمان آرین ماجرای کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده را از جایی آغاز می‌کند که پسرکی نوجوان به نام سیاوش در زمان حال، با پیرمردی نابینا روبه‌رو می‌شود و با وعده‌ی کسب ثروت و قدرت سرزمین‌ها را طی می‌کند و ناگهان می‌بیند که به سیاوش شاهنامه تبدیل شده و چاره‌ای ندارد جز ادامه دادن به این مسیر. کیکاووس، سیاوش نوجوان را به دست رستم می‌سپارد تا راه و چاه زندگی و شرافت را بیاموزد. کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده باوجوداینکه روایتگر هفت‌خوان و حوادثی است که در طی این مسیر برای پیلتن رخ می‌دهند، تفاوتی اساسی با داستان شاهنامه دارد و آن حضور سیاوش در کنار رستم است. در داستان اصلی شاهنامه، هنگامی که سودای لشکرکشی به مازندران و نبرد با دیوها در سر کیکاووس جولان می‌دهد، سیاوش هنوز چشم‌های خود را به جهان نگشوده و رستم این مسیر ناهموار و پر خطر را به‌تنهایی طی می‌کند، اما آرمان آرین، سیاوش را در این راه با رستم دستان همراه می‌کند.

کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده راجع‌به تمام نبردهای رستم در راه حفظ میهن و تاج‌وتخت کیانی کیکاووس است؛ از هفت‌خوان گرفته تا نبرد برای راندن افراسیاب و سپاهیان توران از خاک ایران. زال که در تمامی این داستان‌ها راهنما و یاور تاج‌وتخت ایران‌زمین و پهلوان رستم است با کمک سیمرغ می‌کوشد تا اشتباهات کیکاووس را رفع کند؛ اما آسیبی که خطاهای این پادشاه نادان به کشور وارد می‌کند، فراتر از چیزی است که رستم بتواند آن‌ها را با پایانی خوش و نیک به سرانجام رساند. آرمان آرین در کتاب خود بخش پهلوانی شاهنامه را با ماجراهایی تخیلی و غیرواقعی ترکیب کرده تا بر جذابیت داستان بیفزاید.

کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده در نشر موج به چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات مجموعه کتاب پارسیان و من

• برنده‌ی جایزه‌ی بیست و سومین دوره‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1384
• برنده‌ی جشنواره شورای کتاب کودک در سال 1385
• برنده‌ی لوح تقدیر در جشنواره‌ی مهرگان ادب سال 1384
• برنده‌ی جایزه‌ی برترین کتاب در پنجمین دوره‌ی کتاب سال شهید غنی‌پور
• دارنده‌ی لوح تقدیر از سوی دفتر بین‌المللی کتاب نسل جوان (IBBY) دانمارک

کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده برای چه کسانی مناسب است؟

این داستان آغاز غم است؛ نقطه‌ی ابتدایی این حقیقت که حاکمان ایران‌زمین، عقل و خرد را هنگامی به کار می‌اندازند که دیگر برای چاره‌جویی دیر شده و سنگی که در چاه افکنده‌اند، با یاری هزاران سپاه و لشکر هم از چاه بیرون نمی‌آید. کتاب راز کوه پرنده درباره‌ی هفت‌خوان رستم است؛ همان هفت مصیبتی که رستم متحمل شد تا حماقت پادشاه را سروسامان دهد. این داستان از دیدگاه پسری نوجوان به نام «سیاوش» روایت می‌شود و برای نوجوانانی که به داستان‌های اساطیری و شاهنامه علاقه‌مند هستند، خواندنی است.

در بخشی از کتاب پارسیان و من 2: راز کوه پرنده می‌خوانیم

شاهزاده‌ سیاوش‌، ولیعهدِ ایران‌ زمین‌!

همه‌ی‌ جمعیّت‌ حاضر، دست‌های‌ راستشان‌ را بر پیشانی‌ و بعد روی‌ سینه‌ نهادند و تعظیم‌ کردند. عرق‌ ترس‌ و خجالت‌ از تمام‌ وجودم‌ روان‌ بود! از راهی‌ که‌ درمیانه‌ی‌ تالار، برایم‌ می‌گشودند پیش‌ رفتم‌ و ناگهان‌ تختی‌ از طلای‌ ناب‌، بر فراز تالار در برابرم‌ ظاهر شد. بی‌اختیار، توقّف‌ و تعظیم‌ کردم‌.

مردی‌ بر تخت‌ نشسته‌ بود که‌ ریش‌ و موی‌ بلند و مجعّد داشت‌. تاجی‌ طلایی‌ وسنگین‌ با زنجیرهای‌ طلایی‌ بر فراز سرش‌ آویزان‌ بود و لباسی‌ فاخر به‌ رنگ‌ سورمه‌ای‌ با دور دوزی‌هایی‌ از طلا و نقره‌ بر تن‌ و عصایی‌ از طلا با سر عقاب‌ در مشت‌ داشت‌.

مرد برای‌ من‌ از جایش‌ بلند شد و از پلّه‌های‌ مقابل‌ تخت‌، با شتابی‌ شاهانه‌ به‌ سویم‌ شتافت‌ و با شادی‌ گفت‌: پسر عزیزم‌! بالاخره‌ آمدی‌؟! مدتی‌ است‌ که‌ ما منتظریم‌ تا بیایی‌ و بارعام‌مان‌ را آغاز کنیم‌.

از امروز او پدرم‌ بود! بازویم‌ را گرفت‌ و مرا به‌ سوی‌ تخت‌ برد و بر تختی‌ کوچک‌تر از تخت‌ شاهی‌ در سمت‌ چپ‌ خودش‌ نشاند. نگاهم‌ به‌ تختگاه‌ سمت‌ راست‌ پادشاه‌ افتاد که‌ پیرمرد زیبایی‌ بر آن‌ نشسته‌ بود. پیرمرد گیسوان‌ و ریش‌ بلند و سفیدی‌ داشت‌، آن‌ قدر سفید که‌ مثل‌ برف‌ می‌درخشید. ردایی‌ بلند و آبی‌ بر تنش‌ بود و به‌ سوی‌ من‌ لبخند می‌زد. نگاه‌ گرم‌ و مهربانش‌، دلم‌ را آرام‌ کرد و حضورش‌ حسّ غریبی‌ در دلم‌ ایجاد نمود؛ حسی‌ که‌ انگار سال‌هاست‌ او را می‌شناسم‌! پادشاه‌ فرمان‌ داد: بارعام‌ را آغاز می‌کنیم‌.

و بر تخت‌ خود نشست‌. سخنگوی‌ دربار که‌ روی‌ یک‌ سکو ایستاده‌ بود، اعلام‌ کرد: نخست‌، نمایندگان‌ سرزمین‌های‌ چین‌، هندوستان‌ و مصر با هدایای‌ نفیس‌ از پادشاهان‌ خود، دهمین‌ سالگرد پادشاهی‌ کیکاووس‌ بزرگ‌ را به‌ او تبریک‌ می‌گویند.

سه‌ مرد با ظاهرهای‌ متفاوت‌ و مجلّل‌، از میان‌ جمعیّت‌ بیرون‌ آمدند و در برابر پادشاه‌ تعظیم‌ کردند. در پس‌ آن‌ها سه‌ دسته‌ از خادمان‌ سفید و بردگان‌ سیاه‌ با سینی‌های‌ طلایی‌ و نقره‌ای‌ به‌ پیشگاه‌ شاه‌ آمدند.

فهرست مطالب کتاب

فصل‌ اول‌: همه‌ی‌ آنچه‌ که‌ من‌ بودم‌
فصل‌ دوم: رها شده‌
فصل‌ سوم‌: قصّه‌ها و حقیقت‌ها
فصل‌ چهارم: ملاقات‌ با مردی‌ که‌ نمی‌شناختیم‌
فصل‌ پنجم‌: نبرد پای‌ البرز کوه‌
فصل‌ ششم‌: عاشقانه‌ در جنگل‌
فصل‌ هفتم‌: نخستین‌ رویارویی‌
فصل‌ هشتم‌: همراه‌ با رودخانه‌ی‌ سپید
فصل‌ نهم‌: اتاقی‌ پُر از شیشه‌های‌ مکعبی‌
فصل‌ دهم‌: شادی‌های‌ غم‌آلود
فصل‌ یازدهم‌: رازهای‌ یک‌ پرنده‌
فصل‌ دوازدهم‌: سفر به‌ سرزمین‌ باد و آفتاب‌
فصل‌ سیزدهم‌: شادمانی‌های‌ دل‌انگیز
فصل‌ چهاردهم‌: شوم‌ترین‌ نبرد پهلوانان‌
فصل‌ پانزدهم‌: راهی‌ که‌ به‌ سرچشمه‌ی‌ رودخانه‌ می‌رسید
فصل‌ شانزدهم‌: راهِ بی‌پایان‌ ما