معرفی و دانلود کتاب سنگ داغ
برای دانلود قانونی کتاب سنگ داغ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سنگ داغ
نیمی از شهر با بمبهای ارتش آلمان نازی بمباران شده. سرما و یخبندان نیم دیگر شهر را به سکوت و خفقان واداشته و کودکان بیش از همه در این سرزمین ویران شده قربانیاند. کتاب سنگ داغ نوشتهی آرکادی گایدار و کنستانتین پائوستوفسکی مجموعهای از داستانهای کوتاه تاریخی برای کودکان 9 تا 12 سال و نوجوانان است. وقایع این داستانها در سالهای پیش و پس از جنگ جهانی دوم در روسیه و اوکراین میگذرند و ما را با شرایط زندگی مردم، خصوصاً کودکان، در آن دوران آشنا میکنند.
دربارهی کتاب سنگ داغ
برف و بوران لحظهای آرام نمیگیرد. گل و لایِ یخ بسته، راه رفتن اسبها را ناممکنتر میکند. در این میان سپاه دشمن از سویی که مشخص نیست کدام سمت است، موشکی را به طرف روستایی در شوروی فرستاده و اسب سیاه بینوایی را زخمی کرده است. فرمانده که میبیند حضور اسب در سپاه فقط از سرعت او و سربازانش کم میکند و آن حیوان هم دیگر برایشان فایدهای ندارد، اسب را از لشکر بیرون میاندازد تا سپاهیان سادهتر بتوانند به مقصد برسند. اسب خود را در این مهلکه تنها میبیند. بهسختی از جا برمیخیزد و به میان روستای نیمه ویران شده بهراه میافتد. نمیداند بهسوی چه مقصدی میرود و چهچیزی را میجوید، تنها میداند که نمیتواند پایان زندگیاش را به همین سادگی بپذیرد و باید برای نجات خود نجاتدهندهای بیابد، اما چه کسی حاضر است به او کمک کند؟ کتاب سنگ داغ (Hot stone) نوشتهی آرکادی گایدار (Arkady Gaidar) و کنستانتین پائوستوفسکی (Konstantin Paustovsky) ما را به سرمای استخوانسوز شوروی میبرند؛ جایی که لشکر نازیسم آلمان میخواهد تسخیرش کند و مردم نیز در میان سیاست و نبرد، برای حفظ وطن خود با دشمنان میجنگند.
داستانهای کتاب سنگ داغ، درونمایهی تاریخی دارند و کودکان و نوجوانان را به روسیه و اکراین در سالهای مابین 1940 تا 1950 میبرند. قصههایی که ماجراهای آنها مربوط به 1945 به بعد هستند، دربارهی کودکان جنگزده و شهرهای ویران شده هستند و به مخاطب خود نشان میدهند که آسیب جنگ تا سالها پس از پایان آن نیز از میان نمیرود و حدأقل سه نسل از این خطای مرگبار انسانی آسیب میبیند. آرکادی گایدار و کنستانتین پائوستوفسکی به همین جهت داستانی را برای ما بازگو میکنند که نشاندهندهی تأثیر جنگ و کشمکشهای سیاسی بر زندگی یک پیرمرد و پسرکی بازیگوش بهنام ایوانشکاست.
ماجرای این داستان از این قرار است که پسرک برای چیدن سیب به باغ پیرمرد آمده، اما دست او به میوهها نمیرسد و از درخت میافتد. لباسهایش پاره و خاکی و بدنش زخمی هستند. پیرمرد برخلاف تصور پسرک، او را دعوا نمیکند و چیزی به کسی نمیگوید. ایوانشکا که لطف و مهربانی پیرمرد را میبیند، تصمیم میگیرد تا سنگی جادویی را که قدرت برگرداندن نیروی جوانی را دارد، برای پیرمرد بیاورد. قرار شد که پسرک سنگ را به بالای کوه ببرد تا پیرمرد بیاید، آن را بشکند و جوان شود، اما این اتفاق رخ نداد. پیرمرد نمیخواهد که دوباره به روزهای پر تلاطم جوانی بازگردد. او به گذشتهی خود افتخار میکند؛ گذشتهای که در آن علیه ظلم و ناعدالتی حکومت آن دوران قیام کرده و سپس برای حفظ وطنش با دشمنان خارجی جنگیده است.
داستانهای کوتاه کتاب سنگ داغ در زمانی نوشته شدهاند که جهان مملو از نابرابری، خونریزی و مرگ بود؛ زمانی که همگان میبایست با جان و دل از شرافت و خاک کشور خود پاسداری کنند؛ حتی کودکان. به همین دلیل آرکادی گایدار پتروویچ و کنستانتین پائوستوفسکی کوشیدهاند تا در داستانهای خود حس میهنپرستی را در مخاطبان کم سن و سال خود بیدار کنند و راه نجاتشان از دشمن غاصب را به ایشان نشان دهند. این کتاب با ترجمهی سیده مهنا رضایی در نشر پاپلی (واحد کودک و نوجوان انتشارات کتاب کولهپشتی) منتشر شده است.
کتاب سنگ داغ برای چه کسانی مناسب است؟
رنج و درد را بزرگان بهوجود میآورند و بیشترین کسانی که از این شرایط آسیب میبینند، کودکان هستند. کتاب سنگ داغ مجموعهای از داستانهای کوتاه است که اغلب در آخرین سال دوران جنگ جهانی دوم، سال 1945، میگذرند. این داستانها که وجه تاریخی و اجتماعی پر رنگی دارند، بیانگر وضعیت و رنجهای روسیه در دوران جنگ و کمبودهای مختلف هستند. کتاب داغ سنگ برای نوجوانان و کودکان 9 تا 12 سال مناسب است.
در بخشی از کتاب سنگ داغ میخوانیم
سوسک پابهپای پیوتر پرواز میکرد. فقط وقتی به شانهاش چنگ زد و به درون کیفش خزید که او با فریاد داشت میگفت: «چه مصیبتی! پایم تیر خورده.» در این هنگام مردانی که لباس سبز لجنی به تن داشتند، به دوروبر نگاه میکردند و درمیرفتند و با دور شدن صدای پایشان، فریاد هورا بلند میشد.
پیوتر یک ماه در درمانگاه ارتش بستری بود. در این مدت سوسک را گذاشته بودند پیش یک پسر لهستانی. پسرک نزدیک درمانگاه زندگی میکرد.
جراحت پیوتر سنگین نبود و از درمانگاه دوباره به سمت جبهه راه افتاد. افراد او دیگر به آلمان رسیده بودند. از زدوخوردهای جنگ چنان دودی بلند شده بود که انگار کل زمین در حال سوختن بود و از هر گودالی ابرهای سیاه عظیمی به هوا برمیخاست. خورشید کمکم محو میشد. سوسک که از غرش توپها داشت کر میشد، آرام توی کیف نشست و جنب نخورد.
اما صبح تکانی به خودش داد و بیرون خزید. باد گرمی میوزید و آخرین ستونهای دود را به دوردستها، به سمت جنوب میبرد. خورشید پُرزور و درخشان در اعماق آسمان آبیرنگ میتابید. بهقدری همهجا در سکوت فرورفته بود که سوسک خشخش برگهای درخت بالای سرش را میشنید. همۀ برگها بیحرکت آویزان بودند و فقط یکی از آنها تکان میخورد و سروصدا راه انداخته بود؛ انگار از چیزی خوشحال بود و میخواست برای بقیۀ برگها از خوشحالیاش بگوید.
پیوتر روی زمین نشسته بود و از قمقمهاش آب مینوشید. قطرههای آب روی چانۀ نتراشیدهاش برق میزدند و زیر نور خورشید میرقصیدند. وقتی سیراب شد، زد زیر خنده و گفت: «پیروزی!»
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
نان گرم
ماجراهای سوسکِ کرگدنی
انگشتر استیل
خرس پشمالو
گنجشک زخمی
مردان فسقلیِ شرکت خدماتی
داروَگ
گل بخشنده
سنگ داغ
فنجان آبی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سنگ داغ |
نویسنده | آرکادی گایدار، کنستانتین پائوستوفسکی |
مترجم | سیده مهنا رضایی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 168 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-90401-3-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی نوجوان، کتابهای داستان کوتاه نوجوان، کتابهای کودک 9 تا 12 سال، کتابهای داستان آموزنده کودک |