معرفی و دانلود کتاب الهه خاموش معبد
برای دانلود قانونی کتاب الهه خاموش معبد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب الهه خاموش معبد
سمیه سیدیان نویسندهی ادبیات نوجوان در اثر داستانی خود، کتاب الهه خاموش معبد، روایتی امروزی را با حالوهوای اسطورههای کهن و ماجراهای جادویی گره میزند. این رمان که برندهی جایزهی کتاب سال البرز نیز شده است، ماجرای زندگی دختری نوجوان به نام آناهید است؛ دختری که بهظاهر در گردونهی زندگی کسلکننده و بهدور از هیجان خود اسیر شده است؛ اما در حقیقت، سرنوشت و تقدیری بسیار متفاوت و شگفتانگیزتر از حد تصور خود در پیش دارد.
دربارهی کتاب الهه خاموش معبد
روایتهای فانتزی و ماجراهای اسطورهای بهانهی خوبی برای رفاقت و دوستی نوجوانان با دنیای رنگارنگ کتابها است. کتاب الهه خاموش معبد نیز یکی از همین رمانها پرشور و هیجان است که هم میتواند انتظارات خوانندگان نسل جوان را برآورده کند و هم سرآغازی برای پیگیری جهان جادویی ادبیات باشد. سمیه سیدیان، این داستان را با الهام از افسانهها و قصههای اسطورهای نوشته و آن را در بستر یک ماجرای معاصر و امروزی روایت میکند. همچنین نسخهی نهایی این اثر را انتشارات پرنده آبی به دست مخاطبان میرساند.
قهرمان و شخصیت اصلی داستان الهه خاموش خود معبد نیز دختری نوجوان است؛ دختری مهربان اما ساکت و گوشهگیر که دوست و رفیق چندانی ندارد. زندگی آناهید به رفتوآمد بین مدرسه و خانهی کوچکشان خلاصه میشود، خانهای که جز او و مادربزرگ سالخوردهاش کسی در آن زندگی نمیکند. روزها یکی پس از دیگری میگذرد و تقویم، خبر از نزدیک شدن روز تولد دختر ماجرای کتاب الهه خاموش معبد میدهد؛ اما در چنین شرایطی، زندگی خلوت و بهدور از هیجان آناهید بیش از هر زمانی روان او را آزرده میکند.
اما سرنوشت قهرمان جوان داستان الهه خاموش معبد، بدون آنکه خود بداند، در آستانهی اتفاق بزرگتری قرار دارد. با نزدیک شدن روز تولد آناهید، او بهیکباره تصمیم میگیرد تا جشن تولد کوچک خود را در یک مکان قدیمی و متفاوت برگزار کند. او میخواهد هرطور که شده کیک خود را به آتشکدهی متروکهی شهرشان ببرد و شمع تولد خود را در این ساختمان دورافتاده روشن کند. آناهید انتظار دارد که مادربزرگش نیز از این پیشنهاد هیجانانگیز استقبال کند؛ اما در ادامهی ماجرا، جریانات آنطور که دختر نوجوان داستان تصور میکند پیش نخواهد رفت.
رمان الهه خاموش معبد، ماجرایی فانتزی و رازآلود با حالوهوای افسانههای دور و کهن است؛ داستانی که خوانندگان جوان خود را به سفری مهیج در دالانهای تاریک و روشن تاریخ میبرد و با موجودات خیالی و شخصیتهای افسونگر آشنا میکند. سمیه سیدیان، از نویسندگان خوشسابقهی ادبیات کودک و نوجوان است، او در این اثر نیز بهخوبی میتواند از پس خلق یک روایت خیالانگیز بربیایید؛ خوانندگان خود را با فرازوفرودهای داستانی غافلگیر کند، و درنهایت طعم و لذت خواندن یک داستان هنرمندانه و بهیادماندنی را به نسل جدید کتابخوان بچشاند.
کتاب الهه خاموش معبد برای چه کسانی مناسب است؟
نوجوانان علاقهمند به رمانهای تخیلی و فراواقعی با خواندن این ماجرای سرگرمکننده، اوقات خوشی میگذرانند.
در بخشی از کتاب الهه خاموش معبد میخوانیم
به فیروزههای توی صندوق و هاون سنگی عجیب نگاه کرد. هیچ چیز اینها به نظرش واقعی نمیآمدند. بوی چربی مانده از توی صندوق آهنی بلند شد. دماغش جمع شد و دلش به هم خورد. این دیگر واقعی بود. گوشهایش را تیز کرد. صدایی نشنید، فقط صدایی دور مثل هوهوی یک جغد از پشت پنجره میآمد. صبر کرده بود تا مامانبزرگ شببهخیر بگوید و عصازنان تا اتاقش برود. نیم ساعت اضافی هم صبر کرده بود تا خروپفش در بیاید و از زیر در اتاقش پخش شود توی هال. کف دستهایش را که عرق کرده بود، خشک کرد. نور صفحهی گوشی پررنگ شد. پیغام چیاکو روی صفحه آمد:
«وقتش شده... کجایی؟ شروع کن!»
به ساعت نگاه کرد، بیست دقیقه به دوازده شب بود. دستمال بزرگی پهن کرد کف اتاق و صندوق را گذاشت وسطش. کاسهی سنگی کوچک را آهسته از توی صندوق بیرون آورد. از ترس چراغ اتاق را روشن نکرده بود، تا یکوقت نورش از زیر در بیرون نرود. حتی چراغ مطالعه را هم از برق کشیده بود، تا یکوقت اتصالی نکند... حساب همهی احتمالات را کرده بود.
چربی گاو نر و مادهای را که پیرزن گفته بود ریخت توی کاسه. دلش داشت از توی حلقش بیرون میآمد:
«چه بوی گندی... عوق... عوق»
هاون را بلند کرد و کاسه را کشید جلو:
«چندشآوره...»
چربیِ توی کاسه، زیر هاون سنگی لیز میخورد. تا نیمهشب فرصت داشت که فیروزهها را بکوبد و با چربی حسابی قاطی کند. یک روز وقت میخواست تا خودش را بگیرد. یک متر نخ کلفت و سفید توی صندوق، مثل ماری که چمبره زده باشد، نگاهش میکرد. نور گوشی کم و زیاد میشد؛ پیغامهای چیاکو، یکیدرمیان حواسش را پرت میکردند:
«چی شد؟... به کجا رسیدی؟»
فهرست مطالب کتاب
بخش اول
فصل اول: رودخانهی خشک
فصل دوم: پریشانی
فصل سوم: مامانبزگ مشکوک
فصل چهارم: اولین راز؛ سنگهای مخفی
فصل پنجم: اولین خواب
فصل ششم: قصههای پر رمز و راز مامانبزرگ
فصل هفتم: شورش الههها
فصل هشتم: پسری با کتابهای جادوگری
فصل نهم: درددلها؛ پشت دیوار کتابخانه
فصل دهم: یک دوست جدید مورد نیاز است؛ فوری
فصل یازدهم: خوابها تکرار میشوند
فصل دوازدهم: بیداری
فصل سیزدهم: رازهایی که گفته میشود
فصل چهاردهم: نقشه کشیدن، موقع خوردن غذا
فصل پانزدهم: عکس، امضای عجیبغریب!
فصل شانزدهم: نقشهی چیاکو
فصل هفدهم: صندوق
فصل هجدهم: کش رفتن نه، قرض گرفتن گردنبند مهتاج بزرگ
فصل نوزدهم: کلیدهای مخفی
فصل بیستم: اتاق ته راهرو، اسرار قدیمی
فصل بیستویکم: صفحههای گمشده
فصل بیستودوم: دستبند چهلدختر
بخش دوم
فصل بیستوسوم: دروغها آشکار میشوند
فصل بیستوچهارم: بازخوانی خواطرات ناهید
فصل بیستوپنجم: نشان الهه
فصل بیستوششم: شمعهای روشن
بخش سوم
فصل بیستوهفتم: نیروها باید یکی شوند
فصل بیستوهشتم: دستبند گمشده
فصل بیستونهم: اعتراف
فصل سی: خط میخی روی دستبند
فصل سیویک: دستبندی در آتش مقدس
فصل سیودوم: تطهیر دستبند
فصل سیوسوم: خشم مامانبزرگ
فصل سیوچهارم: در آبی کدر، بدون سال سرشماری
فصل سیوپنجم: جادوگر تاریخگذشته
فصل سیوششم: فیروزههای نیشابوری
فصل سیوهفتم: ورود
فصل سیوهشتم: تپههای دوقلو
فصل سیونهم: دستبند تو را میخواند
فصل چهلم: ورود به معبد، در مخفی
فصل چهلویکم: حوض خالی
فصل چهلودوم: پایان نزدیک است
منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب الهه خاموش معبد |
نویسنده | سمیه سیدیان |
ناشر چاپی | پرنده آبی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 230 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-794-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان |