معرفی و دانلود کتاب همه چیز عالی است

معرفی کتاب همه چیز عالی است

لوئیز ال هی و مونالیزا شولز در کتاب همه چیز عالی است، قدم به قدم به شما نشان می‌دهند که چگونه می‌توانید از بیماری به سلامتی برسید. این کتاب سلامتی پزشکی را با سلامتی کل‌نگر، سلامتی غذایی و سلامتی احساسی ترکیب می‌کند. هرکس در هر موقعیت و هرجا که باشد می‌تواند از این اثر استفاده کند.

کتاب همه چیز عالی است (All is well) با نگاهی جدید و زاویه‌ای هیجان‌انگیز به آموزه‌های لوئیز ال هی (Louise Lynn Hay) نظر می‌کند.

بدن انسان یک ماشین حیرت‌انگیز است و مانند یک ماشین به حفظ و نگهداری منظم نیاز دارد تا با کارایی هرچه بیشتر کار کند. بدن شما به دلایل مختلف می‌شکند، خراب و بیمار می‌شود. ژن‌ها، محیط زندگی، برنامه غذایی و نظایر آن می‌توانند بدن شما را از کار بیندازند؛ اما همان‌طور که لوئیز در کارش به آن پی برد و مطالبش را در کتاب بدن خود را شفا بخشید به چاپ رساند، حتی بیماری تحت تأثیر عوامل احساسی در زندگی قرار می‌گیرد. یک دهه پس از آنکه لوئیز نتایج خود را اعلام کرد جامعه علمی اقدام به مطالعاتی کرد که از گفته‌های لوئیز حمایت می‌کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهند که ترس، خشم، اندوه، عشق و شادی روی بدن تأثیر می‌گذارند. ما می‌دانیم که خشم عضلات ما را سخت و منقبض و رگ‌های خونی‌مان را نازک می‌کند، در نتیجه فشار خون پیدا می‌کنیم و خون نمی‌تواند به‌ راحتی در بدن ما جاری شود. پزشکی قلب به ما می‌گوید که شادی و عشق اثرات متفاوت دارند. اگر به کتاب کوچک لوئیز نگاه کنید، حمله قلبی و سایر بیماری‌های قلبی شادی را از دل بیرون می‌ریزند و عبارات تأکیدی مثبت این مسائل را معکوس می‌کند: «من شادی را به مرکز قلبم برمی‌گردانم.» و «من با خوشحالی گذشته را رها می‌کنم. من در صلح و آرامش به ‌سر می‌برم.»

انگاره‌های اندیشه‌های ویژه بر بدن ما تأثیر می‌گذارند و با توجه به احساسات گوناگون مواد شیمیایی خاصی را در بدن ما تولید می‌کنند. وقتی ترس مدتی طولانی بر شما غالب باشد، آزاد شدن پیوسته هورمون‌های استرس به‌ ویژه کورتیزول بیماری قلبی ایجاد می‌کند، بر وزن انسان می‌افزاید و تولید افسردگی می‌کند. سایر احساسات و افکار مانند مورد ترس از انگاره خاصی تبعیت و در بدن بیماری ایجاد می‌کنند. مونالیزا شولز (Mona Lisa Schulz) در کارش هم به این نتیجه رسیده در حالی‌ که احساسات به همه جای بدن سفر می‌کنند، روی هریک از اندام‌ها هم تأثیر متفاوت برجا می‌گذارند. این امر به اتفاقاتی بستگی دارد که در زندگی ما روی می‌دهد. این جایی است که شم پایش به میان می‌آید.

بیشتر مواقع اگر از یک موقعیت احساسی در زندگی خود یا زندگی یکی از عزیزانمان خبر نداشته باشیم این اطلاعات به ‌وسیله شم به اطلاع ما می‌رسد. ما پنج حس داریم: بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی. برای مثال ممکن است به شکلی تشویش‌آمیز تصویری شمی دریافت کنید. احساس کنید که دوست‌تان در خطر است. ممکن است پنج دقیقه قبل از اینکه صدای زنگ تلفن را بشنوید این صدا را در ذهن خود احساس کنید. احساس می‌کنید یکی از عزیزان‌تان فوت کرده است. ممکن است احساس بدی را در بدن خود تجربه کنید یا قبل از اینکه رابطه‌تان با کسی به‌ هم بخورد قلب‌تان درد بگیرد.

افزون‌ بر شمی که در این زمینه‌ها ما را راهنمایی می‌کند که درباره آن‌ها اطلاعات کافی نداریم، بدن ما هم شم درونی دارد. بدن ما می‌تواند به ما بگوید که چه زمانی چیزی در بدن ما از حالت تعادل خارج شده است، گرچه این علم و اطلاع برای ذهن هوشیار ما روشن نیست.

در بخشی از کتاب همه چیز عالی است می‌خوانیم:

سلامتیِ اولین مرکز احساسی بستگی به این دارد که در دنیا احساس ایمنی و سالم بودن بکنید. اگر حمایت خانواده را نداشته باشید تأثیرش را در خون، دستگاه ایمنی، استخوان‌ها، مفاصل و پوست نشان می‌دهد. راه برخورداری از سلامتی در این مرکز متعادل کردن نیازهای خود با نیازهای گروه‌های اجتماعی در زندگی شماست. خانواده و دوستان، کار و سازمانی که به آن معتقدید جملگی به زمان و انرژی احتیاج دارند؛ اما آن‌ها هم قرار است به شما دوستی، ایمنی و امنیت بدهند. باید به شما احساس تعلق بدهند. این‌ها جملگی دلایلی هستند که انسان‌ها دنبال دیگران و گروه‌ها می‌گردند؛ اما نیاز گروه‌ها هرگز نباید بر نیازهای شخصی شما پیشی گیرند و به‌خصوص نباید از سلامتی شما مهم‌تر ارزیابی شوند.

وقتی از روابط خود آنچه را نیاز دارید نمی‌گیرید، بدن و ذهن شما این را به اطلاع شما می‌رسانند. در شروع نشانه‌ها و علائم می‌توانند به‌سادگی خستگی، خارش پوست یا درد مفاصل باشند. مسائل نه‌چندان جدی در اولین مرکز احساسی می‌تواند به شکل یک عامل هشداردهنده عمل کند. به شما بگوید کجای راه را اشتباه رفته‌اید. بی‌توجهی به هشدارهای بدن می‌تواند مشکلات فراوان ایجاد کند: سندروم خستگی مزمن، پوکی استخوان، هپاتیت، مونونیکلیوسیس، بیماری دائم، آلرژی، خارش، پسوریازیس، درد مفاصل و اختلالات اتوایمیون جملگی ناشی از فقدان تعادل در اولین مرکز احساسی هستند.

بخشی از بدن شما که در آن بیماری خود را نشان می‌دهد بستگی به این دارد که چه عاملی احساس نبود امنیت را ایجاد می‌کند. برای مثال، اگر تحت تأثیر مسئولیت‌های خانواده به‌شدت کلافه شده‌اید، احساس نبود امنیتی که می‌کنید در استخوان‌های شما درد ایجاد می‌کند. احساس نومیدی، یأس و درماندگی کردن در خون شما خود را نشان می‌دهد. احساس تنهایی و دوری از خانواده دستگاه ایمنی شما را بیمار می‌کند و ناتوانی در تعیین حد و مرز در پیرامون خود به ناراحتی پوستی منجر می‌شود. بعد در این زمینه‌ها بیشتر توضیح می‌دهیم؛ اما در اینجا کافی است بدانید که بی‌توجهی به هشدارهای بدن ناراحتی و بیماری ایجاد می‌کند.

فهرست مطالب کتاب

خوشامدگویی لوئیز
فصل اول: ادغام روش‌های التیام‌بخش
فصل دوم: پرسش‌نامه ارزیابی شخصی
فصل سوم: پزشکی مدرن
فصل چهارم: ما خانواده هستیم
اولین مرکز احساسی: استخوان‌ها، مفاصل، خون، دستگاه ایمنی و پوست
فصل پنجم: در دعوا هر دو طرف مقصر هستند
دومین مرکز احساسی: مثانه، اندام‌های تولید مثل، پشت تحتانی و باسن
فصل ششم: یک نگرش جدید
سومین مرکز احساسی: دستگاه گوارش، وزن، غدد آدرنال، لوزالمعده و اعتیاد
فصل هفتم: احساس شیرین
چهارمین مرکز احساسی: قلب، ریه‌ها و سینه
فصل هشتم: موضوعی برای صحبت
پنجمین مرکز احساسی: دهان، گردن و تیروئید
فصل نهم: ناگهان می‌بینم
ششمین مرکز احساسی: مغز، چشم‌ها و گو‌ش‌ها
فصل دهم: تغییرات
هفتمین مرکز احساسی: اختلالات مزمن و بیماری‌های مهلک
فصل یازدهم: جداول همه چیز عالی است
کلام آخر از لوئیز