معرفی و دانلود کتاب متافیزیک

معرفی کتاب متافیزیک

کتاب متافیزیک اثری درخور توجه برای کسانی است که می‌خواهند با این مفهوم فلسفی در حوزه‌ی هستی‌شناسی به‌ طور فشرده و جامع آشنا گردند. این کتاب که توسط پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان تألیف شده، یکی از جلدهای مجموعه‌ی آموزشی دانش‌نامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد است که به‌مثابه‌ی مدخلی پژوهشی کوشش می‌کند تا چکیده‌ای از مباحث کلی مربوط به علم و اندیشه‌ی متافیزیک را برای مخاطبان شرح دهد. این اثر به تحولات متافیزیک در طول زمان می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب متافیزیک

زمانی که متافیزیک برای نخستین‌بار به‌عنوان یک علم پذیرفته شد و توسط صاحب‌نظران تبیین گشت، از گستره‌ی محدودی برخوردار بود و صرفاً با چند مبحث کلی و موردی سروکار داشت. امروز که به علم متافیزیک و مسائل هستی‌شناسانه‌ی پیرامون آن فکر می‌کنیم، متوجه تحولاتی که این شاخه‌ی مطالعاتی تجربه کرده می‌شویم. تعاریف موجود از علم متافیزیک به‌کلی تغییر کرده‌اند و این مسئله را به‌خوبی می‌توان در همان صفحات نخست کتاب متافیزیک (Metaphysics) از زبان پیتر ون اینواگن (Peter van Inwagen) و مگان سالیوان (Meghan Sullivan) شنید. این دو نویسنده باور دارند که در ابتدا، علم متافیزیک صرفاً «وجود بماهو موجود» و «اشیای لایتغیر» را مورد بحث قرار می‌داد، اما امروز وقتی به این حوزه نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که مسئله‌ی اراده‌ی آزاد، امور ذهنی و امور فلسفی نیز بخشی از علم متافیزیک محسوب می‌شوند و تعریف اولیه تغییرات وسیعی را تجربه کرده است.

همان‌طورکه پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان ادعا می‌کنند، متافیزیک در طول زمان عوض شده و حال نکته‌ی جالبی که وجود دارد این است که اساساً مسئله‌ی متافیزیک در دوران قرون وسطی و باستان به اوج خودش رسید. حال، دو مؤلف این کتاب کوشش دارند تا به چنین پرسشی پاسخ دهند: آیا خصیصه‌ی مشترکی وجود دارد که دغدغه‌ها و مسائل متافیزیک معاصر را به‌ هم پیوند بزند و پژوهش منسجمی در اختیار مخاطبان قرار دهد؟ سؤالی که پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان در طول نوشته‌های خود به آن می‌پردازند.

یکی از دلایلی که هر مخاطبی باید این مدخل خواندنی را مطالعه کند، به دشواری تبیین و فهم خود مفهوم متافیزیک بازمی‌گردد. آن‌گونه که پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان ادعا می‌کنند، از آنجایی که در قرن بیستم از واژگانی چون «فرا فلسفه» یا «فرا زبان» بهره برده شد، مخاطبان این تصور را در ذهن پروراندند که متافیزیک نیز به معنای «فرا فیزیک» یا «ورای فیزیک» است و این حوزه متمرکز بر آن مفاهیمی شد که از عینیت‌های این‌جهانی فراتر می‌روند و در این راستا به کسانی چون نیوتن، هایزنبرگ و اینشتین ارجاع داده شد. در واقع، چنین برداشتی از اشتباهات تاریخی پدید آمده که پژوهشگران عنوانی اشتباه برای پژوهش‌های ارسطو با عنوان «متافیزیک» طراحی کردند، در حالی که ارسطو در آن زمان اصلاً با چنین واژه‌ای آشنایی نداشت. تمام این موارد باعث شده‌اند تا صحبت از متافیزیک دشوار باشد و پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان در کتاب خود کوشش دارند تا شرحی مبسوط و راه‌گشا از مفهوم مورد نظر ارائه دهند.

در فصل پنجم، پیتر ون اینواگن و مگان سالیوان این سؤال را طرح می‌کنند که «آیا متافیزیک ممکن است؟» و در ادامه این گزاره را عنوان می‌کنند که احتمالاً دشواری فهم مفهوم مورد نظر از این مسئله ناشی می‌شود که به‌واقع چیزی تحت‌عنوان متافیزیک وجود ندارد یا نمی‌توان مباحثش را باهم پیوند زد یا تعاریف موجود از ارزش و گستره‌ای برخوردار نیستند که بتوان متافیزیک را «علم» یا «قاعده» خطاب کرد. در واقع، در طول تاریخ نیز برخی فیلسوفان عنوان کرده‌اند که گزاره‌های مطرح شده در باب متافیزیک را نمی‌توان رد کرد یا تماماً پذیرفت. کتاب حاضر جهت ابهام‌زدایی از این مفهوم در حوزه‌ی هستی‌شناسی تألیف گشته و امید دارد بتواند راه‌گشای خوبی برای دانش‌پژوهان و علاقه‌مندان این حوزه باشد.

کتاب متافیزیک توسط یاسر پور اسماعیل ترجمه شده و انتشارات ققنوس آن را عرضه کرده است.

کتاب متافیزیک برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای مخاطبانی که به فلسفه و به‌خصوص مسائل مربوط به هستی شناسی گرایش دارند مناسب است.

در بخشی از کتاب متافیزیک می‌خوانیم

معروف است که تعریف واژه «متافیزیک» دشوار است. نوواژه‌هاى قرن بیستم مانند «فرازبان» و «فرافلسفه» این برداشت را برمى‌انگیزند که متافیزیک مطالعه‌اى است که به نحوى از فیزیک «فراتر مى‌رود»، مطالعه‌اى که مصروف موضوعاتى مى‌شود که از دغدغه‌هاى این‌جهانى نیوتن و آینشتاین و هایزنبرگ فراترند. این برداشت نادرست است. واژه «متافیزیک» برگرفته از عنوان مجموعه چهارده کتاب ارسطوست که امروزه آن‌ها را تشکیل‌دهنده متافیزیک ارسطو قلمداد مى‌کنیم. خود ارسطو این واژه را نمى‌شناخت. (او براى شاخه‌اى از فلسفه که [موضوع آن] موضوع متافیزیک است چهار نام داشت: «فلسفه اولى»، «علم اولى»، «حکمت» و «الهیات».) دست‌کم صد سال پس از مرگ ارسطو، یکى از تدوینگران آثار او (به احتمال زیاد آندرونیکوس رودسى) این چهارده کتاب را «Ta meta ta phusika» یعنى «پس از آنچه به فیزیک مربوط مى‌شود [یا طبیعیات]» یا «آنچه پس از طبیعیات قرار دارد» نامید و مقصود او از «طبیعیات» کتاب‌هایى بود که در آنچه امروزه با عنوان فیزیک ارسطو مى‌شناسیم مندرج‌اند. مقصود از این عنوان احتمالاً آن بود که به پژوهندگان فلسفه ارسطو هشدار دهد که باید تنها هنگامى مبادرت به [مطالعه ]متافیزیک کنند که بر «آنچه به فیزیک مربوط مى‌شود [یا طبیعیات]» تسلط یافته باشند، یعنى بر کتاب‌هاى مربوط به طبیعت یا جهان طبیعى؛ به عبارت دیگر، کتاب‌هاى مربوط به تغییر، زیرا تغییر ویژگى معرف جهان طبیعى است.

معناى محتمل این عنوان همین است، زیرا متافیزیک درباره چیزهایى است که تغییر نمى‌کنند. در یک جا ارسطو موضوع فلسفه اولى را «موجود بماهو موجود» و در جاى دیگر، «علل نخستین» مى‌داند. این پرسشى دقیق و در عین حال آزارنده است که پیوند میان این دو تعریف چیست. شاید پاسخ این باشد: علل نخستینِ لایتغیر با اشیاى متغیرى که پدید مى‌آورند هیچ چیز مشترکى جز وجود ندارند؛ آن‌ها مانند ما و متعلقات تجربه‌مان، وجود دارند، و شباهت در همین‌جا خاتمه مى‌یابد.

آیا باید فرض کنیم که «متافیزیک» نام آن «علمى» است که موضوع متافیزیک ارسطوست؟

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار دبیر مجموعه
درآمد
1: واژه «متافیزیک» و مفهوم متافیزیک
2: مسائل متافیزیک: متافیزیک «قدیم»
3: مسائل متافیزیک: متافیزیک «جدید»
4: روش‌شناسى متافیزیک
5: آیا متافیزیک ممکن است؟
کتابنامه
واژه‌نامه انگلیسى به فارسى
نمایه