معرفی و دانلود کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2
برای دانلود قانونی کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2
نغمه تفلیسی در کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2، رمانی تخیلی خلق کرده که دربردارندهی فضای جن و پری و اساطیری است.
آذم به همراه دوست و همراه وفادارش عبید که جن جوان و سه رگهای است و برای دو قرن در خدمت و بندهی او بوده، در ویلای آرام و دنج خود در خلیج گرانگِر واقع در نروژ زندگی میکند. آذم و عبید در انتظار پیام مهمی هستند که به دستشان میرسد و نام و نشانی جنی به نام عامر را دربردارد. عامر میخواهد نام کلید آذم و محل سکونت او را به آنها بیان کند. سفر طولانی آنها شروع میشود و به تهران میروند، بیخبر از اینکه عامر گندهلات تهرانی، فراموشی گرفته است.
جلد اول در آنجا تمام شد که عبید چیزی شبیه به دهان زالو را میبیند که چندین ردیف دندان دایرهای پشت هم دارد. کمی عقب میرود و دستش را از روی شیشه برمیدارد. کمی میترسد اما به روی خودش نمیآورد. ماهی خودش را به شیشه میکوبد. عبید عقبتر میرود. بهنظرش خیزران یک جادوگر مشکلدار است که کلی جک و جانور وحشی و زشت دور خودش جمع کرده است و همهاش بهخاطر این است که تنهاست. در این جلد ماجرای شکستن طلسم به دست خیزران را میخوانید.
نغمه تفلیسی در رمان بلند تخیلی و ماجراجویانه قلب سلحشور در دو فضای حقیقی و تخیلی، نشانههای اساطیری و متافیزیک معروف و جدید زیادی به کار برده است و همین امر باعث جذابیت و خاص شدن داستان برای شما خواهد شد. با این وجود تخیلی بودن داستان سبب نمیگردد تا فضایی غیر قابل درک پدید آید و برعکس، داستان صمیمی و ملموس ادامه مییابد. تصویرپردازیها و پرداخت موقعیتهای واضح و قابل درک، از نقاط قوت این داستان محسوب میشود به طوری که حس خواهید کرد در دنیایی تخیلی، در کنار شخصیتها در حال ماجراجویی هستید.
در بخشی از کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2 میخوانیم:
سوسن از آشپزخانه صدای جیغ شادی خاتون را میشنود و با کفگیر به اتاق خوابش میرود و او را میبیند که از خوشحالی گریه میکند. گوشی را میگیرد و با سروناز حرف میزند. او هم گریهاش میگیرد. سروناز میگوید: در تمام این مدت میدیدمتون و میشنیدم ولی انگار یخ زده بودم، هیچ کاری نمیتونستم بکنم، هیچ حرکتی نمیتونستم انجام بدم. سروناز از آنها میخواهد تا به خانوادهاش بگویند که خانه آنهاست. اما خاتون درباره مرتضی به او میگوید که بر سر مسئله گم شدن و پیدا شدنش به خاتون و خانوادهاش مشکوک شده است و ممکن است به خانهشان بیاید و از ماجرا سردربیاورد. سروناز نمیفهمد چرا اما با یادآوری خاتون بهخاطر میآورد که دفعه اول به خانه آنها آمده بود و همین باعث شک مرتضی شده بود.
سروناز فکر میکند. بعد از تمام اتفاقاتی که افتاد نمیتواند سر خانوادهاش را گرم کند. نمیتواند دوباره برای چندین روز گم شود. به عبید نگاه میکند. عبید لبخند میزند. دستی بر شانهاش میگذارد و میرود. سروناز به خانهشان زنگ میزند و منتظر میشود تا مادر یا رضا گوشی را بردارد. میداند که مرتضی هنوز به خانه نرسیده است، معمولا نیمههای شب بازمیگردد. مضطرب میشود، نمیداند میخواهد به آنها چه بگوید. اما گفتن هیچ چیز جز واقعیت نمیتواند به او و خانوادهاش کمک کند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2 |
نویسنده | نغمه تفلیسی |
ناشر چاپی | نشر بید |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 351 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6592-72-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |
چند تا مسئله گنگ هم داشت مثلا چرا به این ها نباید تو سرزمین باستان اعتماد کرد؟
سرنوشت افلاک چی شد؟
چرا آدم اول که این همه طرفدار آدم بود یک دفعه نا امید شد و...
صحبتها توی سرزمین سرچشمه جوری بود که کم فهمیده میشد
مبارزه با فرشتهها همه قدرت و دفاع توسط شمشیر آدم بود از مهارت افراد دیگه سخن خاصی نگفته بود
تو گردنبند آدم چی بود دقیقا اون نیرو و وجودی که دختر داستان حس میکرد چی بود؟
آیا دختر واقعا از یک نژاد دیگه غیر از آدمیزاد بود که برگزیده شده بود؟ و نقاط مبهم دیگه .
به نظرم خیلی کار داره تا یک داستان عالی بشه
ولی باز هم ازتون ممنونم موفق باشید