معرفی و دانلود کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1
برای دانلود قانونی کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1
کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1 رمانی تخیلی نوشتهی نغمه تفلیسی است که در فضای جن و پری و اساطیر میگذرد.
آذم به همراه دوست و همراه وفادارش عبید که جن جوان و سه رگهای است و برای دو قرن در خدمت و بندهی او بوده، در ویلای آرام و دنج خود در خلیج گرانگِر واقع در نروژ زندگی میکند. آذم و عبید در انتظار پیام مهمی هستند که به دستشان میرسد و نام و نشانی جنی به نام عامر را دربردارد. عامر میخواهد نام کلید آذم و محل سکونت او را به آنها بیان کند. سفر طولانی آنها شروع میشود و به تهران میروند، بیخبر از اینکه عامر گندهلات تهرانی، فراموشی گرفته است.
نغمه تفلیسی در رمان بلند تخیلی و ماجراجویانه قلب سلحشور در دو فضای حقیقی و تخیلی، نشانههای اساطیری و متافیزیک معروف و جدید زیادی به کار برده است و همین امر باعث جذابیت و خاص شدن داستان برای شما خواهد شد. با این وجود تخیلی بودن داستان سبب نمیگردد تا فضایی غیر قابل درک پدید آید و برعکس، داستان صمیمی و ملموس ادامه مییابد. تصویرپردازیها و پرداخت موقعیتهای واضح و قابل درک، از نقاط قوت این داستان محسوب میشود به طوری که حس خواهید کرد در دنیایی تخیلی، در کنار شخصیتها در حال ماجراجویی هستید.
در بخشی از کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1 میخوانیم:
ما مقابل یک خانه قدیمی ایستاده بودیم که دیوارهای آجری بلند و در آهنی داشت. وقتی در زدیم، با کمی معطلی در باز شد. از راهرویی هشتی شکل کم ارتفاع عبور کردیم. از چند پله پایین رفتیم و وارد حیاط بزرگی شدیم. بعد به درهای چوبی ورودی خانه رسیدیم. دخترها مسخره بازی درمیآوردند که آنجا رعبانگیز است اما خیلی هم معمولی بود. بنای قدیمی و آجری مقابل رویمان بود. خانه به نظر بزرگ میآمد. از درهای قدیمی عبور کردیم و وارد سالن انتظار کوچکی شدیم. به مجسمههای چوبی و جاشمعیهای روی دیوار نگاه کردم.
تابلوهای گوناگون و عجیبوغریب روی دیوار، نگاه آدم را خیره میکرد. پیرزنی پشت میزی نشسته بود. اول فکر کردیم که خودش فالگیر است اما او منشی بود. همان درخشان بود؛ پشت تلفن فکر کردیم که مرد است. موهای مجعدش ژولیدهاش، کلهاش را بزرگ نشان میداد. پول را از ما گرفت و گفت بنشینیم. از دری در گوشه اتاق انتظار، زنی بیرون آمد. میانسال و قدبلند بود، با موهای صاف و مشکی. صورتش کشیده و چشمانش مشکی و براق بود. نگاهش عجیب و غریب مینمود. نمیشد از نگاهش چیزی را فهمید. لباس مخمل ارغوانی به تن داشت که دامن کلوشش تا روی قوزک پایش میرسید.
به ما لبخند زد و خودش را معرفی کرد، نامش زرین بود. بعد ناممان را پرسید. صمیمی و مهربان بود. نگاهش روی من خیره ماند. او دستش را دراز کرد با من دست داد. اما کمی محکمتر از یک دست دادن عادی بود. حس کردم کف دستم داغ شد. به من گفت: تو طالع بلندی داری دختر، یک بخت خوب اما شرط داره. تعجب کردم. طالع خوب که رفته بود، شاید هم منظورش این بود به زودی آذم باز میگردد و درخواست ازدواجش را رمانتیک میدهد. زرین گفت: اول کی میاد؟ یکی از دخترها بلند شد، دوست صمیمی فضولش هم بلند شد و با دختر داخل رفت. خانهاش عجیب و غریب بود. کمی میترسیدم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 1 |
نویسنده | نغمه تفلیسی |
ناشر چاپی | نشر بید |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 314 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6592-72-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |
ب نظرم نویسنده تو بیان صحنههای مبارزه خوب کار نکرده یا شخصیت اصلی داستان آدم شده خیلی ضعیف نشون داده مثلا با کلی دردسر میرسه به زرین بعد یک فرمانده لشکر ک زبان زد کل سرزمین باستان فوری با چند تا حمله از زرین زخمی میشه و طلسمش از بین میره