معرفی و دانلود کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

عکس جلد کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب
قیمت:
۵۲,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب یک اثر داستانی پرفروش به قلم نویسنده‌ی خوشنام انگلیسی، مت هیگ است. ماجرای این رمان فانتزی درباره دختری به نام نورا است که با ورود به کتابخانه‌ای جادویی، فرصت جبران اشتباهات گذشته‌ی خود را می‌یابد. لازم به ذکر است که اثر حاضر، پس از انتشار در سال 2020، جایزه‌ی بهترین کتاب داستانی گودریدز را از آن خود نمود.

درباره کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب:

مت هیگ در رمان کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library)، از طریق روایتی خیالی، به برخی از اساسی‌ترین پرسش‌ها در باب معنای زندگی پرداخته است. در این رمان که از برخی جهات یادآور کتاب مشهور «دنیای سوفی» و از جنبه‌هایی نیز شبیه به برخی از داستان‌های کوتاه خورخه لوئیس بورخس است، با دختری به نام نورا همراه می‌شوید که در پی حادثه‌ای شگفت‌انگیز، با مکانی جادویی آشنا می‌شود. این مکان در واقع یک کتابخانه است که به تعبیر راوی، در جایی «میان مرگ و زندگی» قرار دارد.

نورا در این کتابخانه این فرصت استثنایی را می‌یابد که گذشته‌ی خود را مورد مشاهده‌ی دقیق قرار داده، و در صورت لزوم آن را تغییر دهد. در این مکان او با تمام اشتباهات پیشین خود مواجه می‌گردد، و این امر تأثیری دگرگون‌کننده بر شخصیتش می‌گذارد. او در کتابخانه نیمه شب، به وضوح این واقعیت دردناک را درمی‌یابد که زندگی‌اش را آنگونه که شایسته بوده نزیسته است. با این حال، حتی اگر حالا نیز این فرصت را داشته باشد که بار دیگر و از نو زندگی کند، از کجا می‌تواند مطمئن باشد که دوباره اسیر همان تصمیمات نادرست پیشین نخواهد شد؟ اصلاً از کجا می‌توان دانست که «زندگی خوب و شایسته» دقیق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ اینها بعضی از سوالات مهم در باب معنا و ماهیت زندگی‌اند که به طور ضمنی در کتاب شنیدنی کتابخانه نیمه شب مطرح می‌شوند.

فارغ از این مسائل اما، پیرنگ کتاب نیز به شدت جذاب و هیجان‌انگیز است، و البته جز این هم نباید باشد؛ زیرا به هر حال ما با اثری فانتزی طرفیم، و نخستین انتظارمان از آن این است که سرگرممان کند. و این دقیقاً همان کاری است که هیگ در کتاب خود انجام داده؛ داستانی که او تعریف می‌کند به شدت تودرتو و چندلایه است. زبانی که برای روایت خود برگزیده شوخ است و سرزنده، و ریتم داستانش نیز، تند است و نفسگیر. خلاصه‌ی کلام: کتابخانه نیمه شب تمام آنچه را که یک داستان خوب باید داشته باشد، در خود دارد.

افتخارات کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب:

- انتخاب به عنوان یکی از ده کتاب برتر سال به انتخاب Independent
- برنده جایزه بهترین کتاب گودریدز در بخش داستانی
- قرار گرفتن در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز
- برنده جایزه باشگاه کتاب آمریکا

نکوداشت‌های کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب:

- رمانی بی نهایت جذاب! در دنیای آشفته امروزی، این همان کتابی‌ست که به آن نیاز داریم. (The New York Times)
- کتابی که حال و هواتان را عوض خواهد کرد! (The Washington Post)
- سرشار از بصیرت‌های التیام‌بخش. (Psychology Today)
- محبوب و مسحورکننده. (Barnes & Noble)

کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی و تخیلی، بیش از سایرین از این کتاب استقبال خواهند نمود.

با مت هیگ بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی پرفروش زاده‌ی سال 1975 و اهل کشور انگلستان است. او از دانشگاه هال، در دو رشته‌ی تاریخ و زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شده است. مت هیگ (Matt Haig) پس از تجربه‌ی افسردگی شدیدی که در سن 24 سالگی پشت سر گذاشت، فهمید که مأوایش را تنها در ادبیات می‌تواند بیابد. به همین دلیل بود که به طور جدی‌تری به خواندن و نوشتن پرداخت، و ظرف سالیان بعد آثاری را به انتشار رساند که کمابیش تمامشان مورد تحسین منتقدین واقع شدند، و برخی‌شان نیز شهرتی جهانی یافتند. از جمله‌ی این آثار می‌توان به کتاب‌های «کتابخانه نیمه شب»، «دلایلی برای زنده ماندن» و «انسان‌ها» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب می‌شنویم:

حسرت‌ها ادامه‌دار بودند و پیش‌زمینه داشتند و در صفحات متعدد تکرار می‌شدند. پشیمونم که توی گروه هزارتو نموندم، چون برادرم رو ناامید کردم، پشیمونم که توی گروه هزارتو نموندم، چون از خودم ناامید شدم، پشیمونم که تلاش بیشتری برای نجات محیط زیست نکردم، پشیمونم که وقتم رو صرف شبکه‌های اجتماعی مجازی کردم، پشیمونم که با ایزی نرفتم استرالیا، پشیمونم که وقتی جوون‌تر بودم بیشتر خوش نگذروندم، پشیمونم که اونقدر با بابا بحث و دعوا می‌کردم، پشیمونم که شغلی مرتبط با حیوانات نداشتم، پشیمونم که توی دانشگاه به جای فلسفه، زمین‌شناسی نخوندم، پشیمونم که یاد نگرفتم چطور آدم شادتری باشم، پشیمونم که اینقدر احساس گناهکاری کردم، پشیمونم که یاد گرفتن اسپانیایی رو ادامه ندادم، پشیمونم که توی آزمون دروس پیشرفته، رشته‌های علمی رو انتخاب نکردم...

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
1 دقیقه
معرفی
34 دقیقه
قسمت اول
36 دقیقه
قسمت دوم
59 دقیقه
قسمت سوم
24 دقیقه
قسمت چهارم
28 دقیقه
قسمت پنجم
43 دقیقه
قسمت ششم
36 دقیقه
قسمت هفتم
46 دقیقه
قسمت هشتم
31 دقیقه
قسمت نهم
38 دقیقه
قسمت دهم
25 دقیقه
قسمت یازدهم
28 دقیقه
قسمت دوازدهم
23 دقیقه
قسمت سیزدهم
23 دقیقه
قسمت چهاردهم
32 دقیقه
قسمت پانزدهم
26 دقیقه
قسمت شانزدهم
22 دقیقه
قسمت هفدهم
30 دقیقه
قسمت هجدهم
44 دقیقه
قسمت نوزدهم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی کتابخانه نیمه شب
نویسنده
مترجممحمدصالح نورانی زاده
راویفاطمه فراهانی
ناشر صوتیانتشارات کتاب کوله پشتی
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابMP3
مدت۱۰ ساعت و ۲۸ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

Ghazale Ghasemi
۱۴۰۱/۰۳/۲۶
شگفت زده شدم!
احساس فوق العاده‌ای دارم!
در حال حاضر دارم بداهه مینویسم و نمیدونم قراره چه نظری در مورد کتاب بدم... من تو زندگی حسرت‌های زیادی داشتم واسه کارایی که کردم و واسه کارایی که نکردم، همیشه احساس میکردم عقبم همیشه فکر میکردم کمم اما “کتابخانه نیمه شب” نظرم رو عوض کرد. احساس کردم جای اره
درستی وایسادم، اینجا همونجایی هست که من باید باشم. احساس سبکی میکنم، این بهترین زندگی کردنی هست که من میتونستم بسازمش، نه فقط برای خودم بلکه برای خیلی از افرادی که باهاشون زندگی کردم. جمله‌ای توی کتاب هست که میگه کوچکترین تصمیمات ما میتونن بزرگترین رخداد هارو رقم بزنن.
قبل از خوندن کتاب انگار خودم رو مرکز دنیا می‌دیدم اما الان احساس و تفکر متفاوتی دارم. شاید در گذشته هم داشتم نمیدونم اما الان قوت گرفته. این کتاب مثل کتاب “کمانگیر” به قلم کوئیلو (کتاب قبلی که خوندم) نبود و جمله مستقیم و نصیحت گونه‌ای نداشت که بشه زیرش خط کشید شاید در حد ده تا خط شایدم کمتر اما با نقل قول کردن زندگی‌های مختلف شخصیت اصلی داستان درسهایی رو به من داد که انگار خودم تجربه شون کردم، عمیقا احساس میکنم دیگه میتونم خیلی کمتر از قبل خودمو در جایگاه مقایسه با دیگران قرار بدم، احساس میکنم میتونم کمتر از قبل حسرت کارهای کرده و نکرده م رو بخورم، میتونم بیشتر از قبل شکرگزار باشم میتونم بیشتر از قبل حال عزیزانم رو بپرسم میتونم صبور تر باشم.
اینها آموزه‌های این رمان شگفت انگیز بود بدون جمله‌های آموزنده.
سروش میرزائیان خمسه
۱۴۰۱/۰۱/۳۰
سلام و احترام؛ محتوای رُمان، عالی بود. صدا گذاری حرفه‌ای بود و برخلاف برخی کامنت‌ها نقص چندانی بهش وارد نیست. مجموعا این کتاب صوتی از نظر من، نمره کامل میگیره‌؛ کتابی درباره امید برای افراد ناامید، رمانی خواندنی و شنیدنی برای انسان‌های عصر حاضر؛ اما درباره‌ی محتوا: سیر و سفری برای مخاطب هست در جوار خانم نورا، که از نگاه ایشون، در ابتدا تاریکیِ نبود امید، سردی زندگی بی معنا و خاکستری‌ترین لحظات تنهایی و بدبیاری رو تجربه میکنیم. درست در لحظه‌ای که خانم نورا از زندگی قطع امید میکنه، آگاهی ایشون، تجربه‌ی خارج از کالبد رو شروع میکنه و به احتمالات (Possibilities) سفر میکنه: احتمالات کوانتومیِ جهان‌های موازی خودش. سفری از ناامیدی و نخواستن زندگی به سمت تغییرات بنیادین و چه بسا قدرت‌های معنوی؟ قدرت پیش بینی آینده یا به گفته نورا: " فقط یک حس خواهرانه؟ " 😉؛ این کتاب ارزش وقت شما را دارد. با‌ احترام؛ از کتابراه عزیز، نویسنده، مترجم و گوینده محترم سپاسگزارم.
محمود اژدری
۱۴۰۱/۰۲/۰۵
با سلام و احترام
در دورانی که با توجه به مشغله‌های کاری متاسفانه خواندن و مطالعه کتاب خیلی خیلی کم شده است یکی از راه‌هایی که می‌توان این نقیصه را کمی بهبود بخشید استفاده از کتاب‌های گویاست که کتابراه در این زمینه به نشر من خیلی خوش درخشیده است حالا بریم برای صحیت در مورد کتاب "کتابخانه نیمه شب"
که من هم نسخه چاپی کتاب را مطالعه کردم و هم نسخه گویای آن را به همت کتابراه شنیدم به نظر من کتاب خوبی است که ته مایه‌های فلسفه و مسائل زندگی ماشینی را به خوبی مورد بحث قرار داده است و قالب یک داستان برای ما بیان کرده کتاب از ترجمه نسبتاً خوبی برخوردار است. کتاب در مورد خانم جوانی است که مسائلی مانند زندگی ماشینی، و حسرت‌های او باعث می‌شود که از پوچی و احساس افسردگی رنج ببرد و حتی باعث شود که خودکشی کند ولی با رجوع به این کتابخانه می‌فهمد و درک می‌کند که خیلی از این حسرت‌ها بیهوده بوده و حتی آنقدر کم اهمیت است که زندگی او را به صورت کاملاً بیهوده نابود کرده است. ولی نقدی که از این کتاب می‌توان کرد این است در خیلی از قسمت متاسفانه ترجمه کمی لنگ میزند و حتی به درجایی بیجینگ را که خیلی راحت به پکن می‌توانسته ترجمه کند با همان واژه بیجینگ آوره شده و نقدی دیگر اینکه خیلی راحت به شنوده القا می‌کند که روابط زناشویی خیلی راحت می‌تواند گسسته شود و بیهوده است که این امر در جامعه خود باعث افسردگی می‌گردد و شاید همه آن بیشتر به ترجمه بازگردد. امید از مطالعه آن لذت ببرید. با آرزوی موفقیت برای همه.
Debora
۱۴۰۱/۰۴/۱۹
مدتی بود که فکر خودکشی به سرم زده بود چون شکستهای پی در پی و زیادی خوردم. مثل شخصیت اصلی کتاب به ته خط رسیده بودم احساس تنهایی و مهم نبودن داشتم. زمینو زمان رو مقصر میدونستم. این کتاب بهم کمک کرد علت مشکلات رو درک کنم. اون تغییر در خودمه نه در شرایط و موقعیتها داشتن چیزهایی یا نداشتن! این کتاب به و شما میگه هر آدمی در هر موقعیت مکان و شرایطی که باشه بلعخره اتفاقاتی خوب یا بد پیش میاد که این جزوی از زندگیست و اون ما هستیم که میتونیم از هر موقعیت چه برداشت یا چه بهتره‌ای ببریم خوب یا بد! این کتاب به شما یاد میده نوع نگرشتون به زندگی رو عوض کنید شاکر باشید از چیزی که دارید یا هستید چون مصلحت شما در اون بوده ما نمیدونیم اگه مثلا به جای خودمون کس دیگری بودیم ایا با مشکلاتی که در اون زندگی با اون مواجه میشدیم کنار میومدیم. اون چیزی که من فهمیدم باید قبول کنیم خدا اندازه لذتها موفقیتها ناکامی‌ها ناراحتی‌های هر فرد رو بسته به تحمل و جنبه ما برامون به وجود میاره. و وقتی ما احساس میکنیم کم آوردیم مشکل از جهان و خدا نیست مشکل از ایمان و اعتقاد نداشتن ما به تقدیر ماست. نه اینکه مقابل هر چه به سرمان میاد بی اراده تسلیم شویم. بلکه خود باید برای زندگی بهتر همواره تلاش کنیم. همیشه خدا دو راه سر راهمان قرار میده این ماییم که با انتخابهای اشتباه خود را به دردسر میندازیم. فقط خوانش گوینده خیلی بد بود همه جملات رو سوالی بیان میکرد. اگه صدای بهتری میگذاشتید حتما این کتاب بهترین کتاب صوتی کتابراه میشد. ممنونم از کتابراه که فکر خودکشی رو با ارائه این کتاب از سرم بیرون آورد.
آبتین حاجی پور
۱۴۰۱/۰۵/۱۹
نکته بنیادین این کتاب به نظرم این سوال اساسی که حسرت‌های ما چقدر واقعی هستند؟
] خطر اسپویل [
《نورا》 ۵ ساعت قبل از خودکشی، وارد کتابخانه اسرارآمیزی می‌شود و کتاب حسرت‌هایش را آن جا می‌بیند [کتابی پر از جملات حسرت‌الود و‌ای کاش‌های متعدد از زندگی شخصی وی] اما حالا او فرصت می‌یابد بازگردد و حسرت را
‌هایش را برطرف کند. و در هرکدام از شرایطی که آرزو داشت حضور داشته باشد زندگی کند.
یکی از بزرگترین حسرت‌های نورا جواب منفی و  ازدواج نکردن با پسری بود که به شدت شیفته نورا بود.
به محض اندیشیدن بهواین حسرت  نورا به دنیایی پرتاب می‌شود که در آن به پسر مورد علاقه‌اش جواب مثبت داده و بایکدیگر ازدواج کرده‌اند  و میکده‌ کوچکی را اداره می‌کنند که یک زمانی  آرزوی هر دوی آن‌ها بود که بازگشایی‌اش کنند.
در ابتدا نورا از زندگی جدیدش به شدت خوشحال است اما به مرور متوجه می‌شود که شوهرش، همان فردی که در زندگی دیگرش به شدت حسرت زندگی با او را داشته به راحتی به او خیانت می‌کند و از طرفی دائم‌الخمر هم هست‌. نورا به شوهرش اعتراض می‌کند و هشدار می‌دهد که اینگونه زیستن اصلا درست نیست و هشدار می‌دهد در زندگی دیگرش به درخواست ازدواج او جواب منفی داده بود و جواب منفی نورا مرد را به شدت افسرده و منزوی کرده و در حالی که حسرت زندگی با نورا را داشته همواره التماس می‌کرده جواب پیام‌هایش را بدهد.   لذا مرد  الان باید قدر زندگی با او را بداند، اما شوهرش در پاسخ حرفای نورا به او می‌خندد و او را  دیوانه تلقی می‌کند و می‌گوید هیچگاه دلش برای او تنگ نخواهد شد.
《نورا متوجه می‌شود زندگی که همیشه حسرتش را می‌خورده تا چه حد وحشتناک و غیرقابل تحمل بوده است و او یک عمر حسرت چه زندگی احمقانه‌ای را می‌خورده است》.
کاربر کتابراه
۱۴۰۱/۰۴/۰۵
خود کتاب رمانی بسیار عالی است، اما متاسفانه این ترجمه و این نسخه‌ی صوتی از این کتاب که انتشارات کوله‌پشتی منتشر کرده است، چندان خوب نیست و دلیل کم بودن ستاره‌هایی که ثبت کردم نیز همین است.
نسخه‌ی صوتی دیگری از این کتاب که ناشر خوب صوتی ماه‌آوا منتشر کرده است، هم از نظر ترجمه هم از نظر گوینده، این
بسیاربهتراز کتاب انتشارات کوله‌پشتی است. پیشنهاد می‌کنم آن نسخه‌ی صوتی این کتاب که انتشارات ماه‌آوا منتشر کرده است از کتابراه تهیه بفرمایید.
متوجه نمی‌شوم چرا برخی از مترجمان محترم اصرار دارند که کار گویندگی کتاب صوتی را نیز انجام دهند. گویندگی کتاب صوتی هنر و مهارتی است که لازم نیست همگان توانایی انجام دادن آن را داشته باشند. بهتر است ناشران صوتی کسانی را برای خوانش کتاب صوتی انتخاب کنند که در این کار مهارت و تخصص دارند. تنها بدون تپق خواندن کتاب ملاک خوب بودن گوینده نیست. هنگام انتخاب گوینده‌ی کتاب صوتی، لحن و شیوه‌ی خوانش متناسب با متن کتاب صوتی باید مدنظر قرار گیرد.
با سپاس از کتابراه
علیرضا مفتاح
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
چیزی که من با گوش دادن به این داستان احساس کردم این بود که نویسنده سعی می‌کنه به ما یادآوری کنه که دنیا و زندگی اینقدر پیچیده است، اینقدر غیرقابل پیش‌بینی است و اینقدر عدم قطعیت در اون موج می‌زنه که هرگز نمی‌توانیم یک یا چند بهترین حالت به صورت انتزاعی برایش تصور کنیم و نباید به خاطر قرار نگرفتن در اون بهترین حالت ذهنی کام خودمون رو تلخ کنیم. مسیری که در زندگی پیموده ایم شاید از نظر خودمون بهترین مسیر ممکن نبوده، اما نباید خودمون را سرزنش کنیم، ناامید بشیم و از تلاش کردن دست بکشیم. زندگی، حتی اگر از شکل ایده‌آلی که برایش تصور می‌کنیم فاصله داره، هنوز ارزش این رو داره که محکم در آغوش بگیریمش، ازش لذت ببریم و برای بهتر شدنش تلاش کنیم. صرف‌نظر از سبک نگارش، قدرت نویسنده در خلق موقعیت‌های داستان، ایجاد تصاویر دقیق برای مخاطب و عوامل متعدد دیگه که می‌تونه توسط خواننده حرفه‌ای نقد بشه، باید گفت کتابی است که ارزش این رو داره که بخونیم و خوب و عمیق به پیامش فکر کنیم.
ن ب
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
بی نظیره این کتاب، اگر هم انتخاب‌ها را عوض کنید لزوماً نتیجه ان چیزی نخواهد شد که تصور میکنید، چیزی را به دست می‌اورید اما مسیر کل زندگی‌تان عوض میشود و بقیه داشته هایتان را ممکن است نداشته باشید، با این کتاب حسرت‌های زندگی‌تان را فراموش خواهید کرد.
بین مرگ و زندگی یه کتابخونه‌ست، و توی اون کتاب
کتابخونه، قفسه‌های تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه‌شون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگه‌ای کرده بودی، چی می‌شد... اگه شانس این رو داشتی که حسرت‌هات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.»
جایی آن‌سوی لبۀ دنیا کتابخانه‌ای هست با تعداد بی‌شماری کتاب، که هر کدام قصۀ یک زندگی را روایت می‌کنند. یکی قصۀ زندگی‌ات به همین شکل کنونی‌اش است و دیگری قصۀ زندگی‌ات با این فرض که زمانی در جایی انتخاب متفاوتی کرده باشی. همه‌مان همیشه در این فکریم که شاید زندگی‌مان می‌توانست متفاوت باشد،
اما اگر شانس این را داشته باشی که به این کتابخانه بروی و خودت تمام زندگی‌های دیگرت را ببینی چه؟ امکان دارد هر کدام از این زندگی‌ها بهتر از زندگی کنونی‌ات باشند؟
در رمان جدید و مسحورکنندۀ مت هیگ به نام کتابخانۀ نیمه‌شب، دقیقاً همین پرسش برای نورا سید پیش می‌آید. نورا این انتخاب را دارد که زندگی‌اش را با زندگی جدیدی عوض کند، مسیر شغلی جدیدی را پیش بگیرد، روابط شکست‌خوردۀ سابقش را ترمیم بخشد و طبق رؤیای کودکی‌اش، یخچال‌شناس بشود. اما همچنین باید حین سفر در دل کتابخانۀ نیمه‌شب، به درون خودش نگاهی بیندازد و آنچه واقعاً به زندگی معنا و ارزش می‌بخشد، پیدا کند.
فاطمه رحیمی
۱۴۰۱/۰۸/۰۸
بدون مبالغه می‌توانم بگویم اگر چندین سخنرانی یا مقاله تخصصی می‌خواست به اهمیت وعشق به خانواده وتاثیراتش و ذات هنر و کنترل افسردگی بپردازد اینگونه موفق نبود داستان بگونه‌ای شروع میشود که نه تنها جذاب ومبتلا به جوامع امروزی است خواننده نورا را با این همه حسرت، سابقه بیماری و مشکلات پی درپی به مرز خود کشی برساند و شایددلسوزانه به او حق میدهد لااقل برایش راه حلی ندارد ولی ماجرا از اینجا شروع میشود تجربه نزدیک به مرگ وحضور در کتابخانه وخانم کتابدار در نقش راهنما کتابخانه‌ای که نقطه عطف زندگی اوست وطرح عنوان جذاب دیگری به نام جهان‌های موازی که بخوبی ذهن خواننده را در گیر میکند و ورود به زندگی‌های مختلف ومتصور برای نورا وجالب اینست که در برخی از این زندگی‌ها که نورا به هدفهای زندگیش رسیده باز هم افسرده است واگر افسرده هم نیست دوستشان ندارد او را راضی نمی‌کند وفقدان اعضای خانواده بشدت اذیتش میکنداگر چه در اوج هنر یا ورزش یا رشته مورد علاقه‌اش قرار دارد وبیانگر این است که نه تنها لزوما موفقیت‌های ظاهری آرامش وخوشبختی نمی‌آورند که درد سر ساز هم میشوند هر عرصه موففیت به خودی خود بعد از مدتی تکراری میشود مگر درخدمت اهداف والاتری باشد وحیاتش بسته به زنده بودن این اهداف است واگرچه دنبال علایق واقعی باید رفت اماپس از سالها علایق تغییر می‌کنند وممکن است آدم دچار حسرت شود که در این کتاب به زیبایی بیان شده بود به نظر میرسد به همین دلیل عشق به همسر وفرزند و فلسفه وهنر با بیان زیبایی در قسمت‌های پایانی پر رنگ می‌شود باهمه جذابیت‌های کتاب نمی‌توان این انتقاد را نکرد که در بخشهای میانی توصیف‌ها وپردازش‌ها کسل کننده بود و هیجان لازم برای کنجکاوی را از خواننده میگرفت صدا وتسلط گوینده خوب بود
فاطمه خجسته
۱۴۰۱/۰۳/۱۵
کتاب بسیار زیبا و آموزنده‌ای هست و به نظرم برای کسانی که بالاتر از سی سال سن دارند و به هر دلیلی، افسوس گذشته، باعث عدم آرامش خاطر و دلسردیشون نسبت به آینده شده، مناسب‌تر هست.
داستان در مورد زنی به نام نورا هست که ادامه‌ی زندگی رو بخاطر حسرت‌های درمان نشده‌ی گذشته، بی‌فایده می‌دونه و افسوس‌ها رو
باعث میشه وجود خودش در زندگی، بیهوده و حتی مزاحم قلمداد کنه.
در کمال ناامیدی، فرصتی پیدا می‌کنه تا در جهان‌های موازی، خودش رو در موقعیت‌های متفاوت احساس و تجربه کنه و سراغ درمان حسرت‌هاش بره و رفته رفته متوجه میشه رغبت و کشش کمی، نسبت به زندگی‌هایی داره که ذره ذره اونها رو نساخته، از لحظات زیبای اون خاطره‌ای در ذهن نداره و برای لحظه به لحظه‌ی اون زندگی تلاش نکرده و احساس تعلق خاطری نمی‌کنه.
کم کم متوجه میشه هر آنچه که همزادهای خودش در جهان‌های موازی دنبال کردند، در واقع انتخابی بوده که مسیر زندگیشون رو تحت تاثیر قرار داده و اونها رو از انتخاب‌ها و یا تجربه‌های دیگه محروم کرده‌. کم کم متوجه میشه در بهترین و ایده‌آل‌ترین ورژن‌های خودش هم، حسرت‌های درمان نشده‌ای می‌توونه که وجود داشته باشه و حتی ناامیدی به سراغش بیاد.
این کتاب در سال ۲۰۲۰ نوشته شده و نویسنده از وجود شبکه‌های مجازی مثل اینستاگرام الهام گرفته و قاب زندگی‌های گوناگون و آرزوهای دور و دراز یک شخص رو به صورت آرزوهای فردی دسته بندی کرده‌ و در قالب زندگی‌هایی که قبلا فقط اونها رو دل آرزو داشت یا از پشت صفحه‌ی گوشی می‌دید به قامت زندگی‌های متفات یک شخص در جهان‌های موازی آورده.
پریسا دلاور
۱۴۰۲/۰۷/۱۴
من یه زن خانه دارم وقت‌هایی که کارهای خانه رو میکنم سعی میکنم کتاب‌های صوتی گوش بدم خواندن کتاب به خاطر بچه داری زندگی برایم سخت هست کم می‌شود بعد خواندن کتابی گریه کنم‌ حتی مرگ‌کیمیا تو کتاب ملت عشق وقتی این کتاب رو شروع کردم به گوش کردن خودم رو لورا دیدم که هدفی نداره و تنها یه زن خاندار افسرده و حتی زندگی‌های لورا هم‌منو تحت تاثیر قرار نمی‌داد حتی دوست داشتم گوش کردن کتاب رو ول می‌کردم اما گفتم ادامه بده وقتی لورا به زندگی ایدالش رسید گفتم‌امیدوارم‌احمق نباشه واین زندگی رو رها نکنه وقتی دیدم لورا در زندگی قبلیش یه بچه رو از خلافکار شدن نجات داده تازه فهمیدم دلیل زندگی قبلیش رو گریه میکردم میگفتم باید خودتو نجات بدی زنده بمونی خودم رو تو اون کتابخونه میدیدم که داره فرو میریزه
وقتی زنده بود و هدف داشت وقتی دیگه ناراحت بیکاری نبود وخودش خواست اموزش پیانو بدهد و یا فهمید برادرش هم حسرت‌های زیادی داشته ولی هم رو دوست داشتن خندیدم حالا میفهمم هدف زندگی منی که خانوادم میتونه تربیت درست بچم باشه میتونه آرامش برای همسرم باشه میتونه شادی و خوشحالی برای خواهر برادر‌های عزیزم باشه که همیشه نگرانشان هستم پدر و مادرم که دوسشون دارم باشه ممنونم لورا که بهم فهموندی من تو این زندگی هم میتونم خوشحال شاد باشم هدف داشته باشم منم خیلی وقت‌ها حسرت جاهایی که کار کردم و نموندم یا ادامه ندادن تحصیل اینجور چیزا داشتم اما میخوام که آیندمون بسازم و دوباره شروع کنم ممنونم
Zahra Zafar
۱۴۰۱/۰۷/۰۵
در رابطه با خود کتاب باید بگویم که از داستان و ماجراهای آن بسیار لذت بردم. به شخصه حسرت‌های زیادی برای کارهای انجام داده و نداده‌ام در زندگی داشتم. در حین شنیدن این کتاب بارها به حسرتهای خود در زندگی‌ام برمیگشتم و مرا بسیار به فکر فرو میبرد. با شنیدن این کتاب نظرم در رابطه با بسیاری از حسرتهای عوض زندگیم شد. این کتاب به شما این رو یادآوری میکنه که کوچکترین تصمیمات ما در زندگی میتونند بزرگترین اتفاقها را در زندگی ما رقم بزنند و کلا مسیر زندگی ما رو عوض کنند.
مورد دومی که لازم هست بگویم در رابطه با نحوه خوانش کتاب بود. با اینکه صدای گوینده بسیار زیبا و گیرا بود ولی کتاب را بسیار یکنواخت میخواندند مخصوصا تا اوسط کتاب، این نحوه خوانش کاملا مشهود بود. انقدر خواندن کتاب یکنواخت بود بطوریکه شما در جاهایی اصلا متوجه تغییر شخصیت‌های داستان نمیشدید و یک مقدار خسته کننده میشد.
ولی تقریبا از اواسط داستان به بعد یک مقدار تغیییر لحن و صدای گوینده در رابطه با شخصیت‌های مختلف داستان بهتر شد.
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۲/۱۱/۲۵
یکی از لذت بخش ترین کتاب هایی بود که در عمرم خوندم. واقعا جایزه بهترین کتاب گودریدرز برازنده شه، خیلی دلم میخواهد مت هیگ انگلیسی رو بیشتر بشناسم. چه طور میشه یه فکر و یه قلم این طور بتونه توی دل اتفاقای فانتزی این همه به فلسفه وجودی ما بپردازه و این قدر نظریه‌های جهان موازی، تناسخ، و حتی باورهای و دینی افراد مذهبی رو شفاف بیان کنه! برای آدم های معتقد هم‌ میشه خانم ‘الم’ کتابدار رو سمبلی از خدا کتابخونه رو استعاره‌ای از برزخ، جایی بین این دنیا و آخرت دونست و کتاب های ان جا هم میتونست نامه کارها و‌ تصمیمات ما باشه! و واقعا دردناکه که اسم کتابی که از رو زندگیمون میتونیم بنویسیم باشه ‘حسرت‌ها’! کتابخونه نیمه شب من رو یاد اتاق‌های بی نهایت هتل کالیفرنیا در آهنگش انداخت! جالب بود که اما هم مثل ورونیکای کتاب پائولو قبل از خودکشی سری به روزنامه و مجله نویسی زد! به نظر من این علامت علی رغم ناامیدی و ناموفقیشون در زندگی نشان از باسواد بودن و دوست دار علم بودنشون بود. اما برای من یادآور سوفی و دنیاش هم بود و حتی جایی که خانوم الم به اما گفت نمردی و ان با ناامیدی فهمید که حتی در کشتن خودش هم مثل کارهای زندگیش موفق نبوده! من رو یاد شعار مغازه خودکشی در کتاب ژان تولی انداخت که بود؛ ‘اگر زندگی‌ موفقی نداشتید، حداقل با ما مرگ موفقی داشته باشید! ’ انداخت. واقعا اجراها خیلی خوب بود. درکل بی نهایت کتاب درباری بود. کتاب خیلی باورپذیر بود و بهم کلی دید وسیع داد. باور دارم که میشه زندگی رو دوست داشت و برای ساختنش تلاش کرد.
Sevda Abdi
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
کتاب فوق العاده‌ای هست که با گویش روان و صریح این امکان رو فراهم میکنه که درهر شرایطی پیگیر خواندن آن و استفاده از محتوای هوشمندانه و مفید آن شوید، نویسنده با این قلم و موضوع انتخابی فوق العاده کاملا با جزئیات و نکته سنجی گویا تلاشی برای متمرکز وآشنا کردن نگاه خوانندگان این کتاب به ابعاد دیگری از و زندگی میکند، ناخواسته در پایان این کتاب باورهای سازنده و زیبایی از هر بُعد زندگی به دست میاوریم که هر احتمال، هر تصمیم و حتی هر حسرتی در زندگی هرانسان درهرزمینه می‌تواند وجود داشته باشد که باتوجه به آن مسیر زندگی تغییر کند، اما در هر صورت این نگاه ما به زندگیست که نتیجه هرتصمیم و یا حسرتی را رقم میزند، نگاه منفی منجر به نا امیدی و نگاه مثبت سازنده خواهد بود اما در هر صورت "ما زنده هستیم و زندگی زیبا و با ارزش است"
و در هر صورت تنها خودمان مسئول صد در صدزندگیمان هستیم، به همه دوستان کتابخوان عزیز که به دنبال "صلح با خود وزندگی" هستند قطعا این کتاب و پیشنهاد میکند و از مجموعه کتابراه هم بی نهایت سپاسگزارم که با این اقدام زیبا کمکی به رشد آگاهی من کرد❤❤❤
Zahraakbari
۱۴۰۱/۰۷/۲۸
باید بگم این کتاب از بهترین کتاب‌هایی بود که من تا به حال خونده بودم
این کتاب مثل سخنرانی‌های انگیزشی که برای چندساعت انگیزه ایجاد میکنند و بعد تاثیرشون ازبین میره نیست
بلکه این کتاب باعث میشه یک زاویه‌ی دید جدید در خواننده ایجاد بشه یک تفکر و وجه جدیدی رو در خواننده ایجاد میکنه که جزو دانسته‌های
انسان ماندگار میشه و در یک کلام چیز مفیدی رو به خواننده اضافه میکنه
و ازطرفی بنظرم اکثر ما چنین احساساتی که توی کتاب بیان شده بود رو با درجات مختلف تجربه کردیم و هممون توی زندگیمون با چنین موقعیت‌هایی دست و پنجه گرم میکنیم و درجات مختلف افسردگی رو تجربه میکنیم که منشا اکثرشون همون چیزهایی هست که توی کتاب ذکرشده بنابراین میتونه برای همه مفید باشه چون همه‌ی ما نیاز به تغییر دیدگاهمون داریم و درواقع نیاز داریم یک نفر باهمین فن بیان همین قدر خوب و مفهوم این حرف هارو بهمون بزنه!
کتاب فوق العاده بود و البته باید گفت بخش زیادی از جذابیت کتاب مدیون صدا و بیان عالی گوینده بود که حق مطلب رو ادا میکرد
مشاهده همه نظرات 1328

راهنمای مطالعه کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

برای دریافت کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.