معرفی و دانلود کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96
برای دانلود قانونی کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96
کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96، مجموعهای از چند داستان کوتاه ایرانی و خارجی است که طبق روال شمارههای قبلی، زندگی را در دل داستانهایش نشانه میگیرد.
اولین جملهی داستان همشهری شماره 93 در متن سردبیر به قلم حمید اسلامیراد اینگونه نوشته شده است: ما در داستان زندگی میکنیم و شاید هم میتوان گفت که داستانها در دل زندگی ما شکل میگیرند، یا اینکه داستان در ما زندگی میکند، اینگونه است که تمام متون مجله داستان همشهری گویی تکهای از زندگی و لحظههای ناب فراموش شده ما هستند.
داستان همشهری روایتگر لحظاتی از زندگی است که احتمالا در دل روزمرگی ناپدید شده و در تلاش است آن را بازنمایی کند تا باشد که این لحظات همواره در کنارمان زندگی کنند و هیچگاه از بین نروند.
آوانامه به شکل حرفهای و استاندارد مجلهی صوتی داستان همشهری را برای اولین بار تولید و منتشر کرد. از این به بعد نه تنها مخاطبان داستان همشهری در دل داستانها زندگی میکنند بلکه شنوندگان هم میتوانند در یک اثر جذاب و شنیدنی، ذهن و قلب خود را به نسخهی صوتی داستان همشهری واگذار کنند. نسخهی صوتی داستان همشهری در تلاش است با توجه به داستانها و متون گوناگون، روایتگر فضا و احوالات داستانها باشد و لحظات را با بهترین روشها برای صوتی کردن نسخه چاپی از چنگ روزمرگیهای زندگی در بیاورد و به گوش شنونده عرضه کند. این چنین است که لحظهها را میتوان شنید.
داستان این شماره از همشهری رنگ و بوی بهمن ماه را دارد و طیق روند همیشگی خود است. حمید اسلامیراد سردبیر این مجموعه در بند پایانی متن آغازین داستان همشهری شماره 96 آورده است: نمیخواستیم شیوهی همیشگی مطبوعات را ادامه بدهیم و با روایت تاریخی یادمان بازی کنیم. همین موضوع باعث شد که روایتهایی انتخاب کردیم که هر کدام به گونهای به انقلاب یا رویدادهای متاثر از انقلاب در چند دهه گذشته ربط دارند. رشته مشترک همهی این روایتها زندگی است و در دل خود حال و هوای انقلاب 57 را داراست.
در قسمتهایی از کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96 میشنویم:
- درست سر ساعت پنج عصر دو نفر لباس شخصی قوی هیکل جلو بیمارستان ظاهر شدند. بخشها شلوغ بودند و مراجعان و بیماران در حال آمد و شد. حضورشان وصلهای ناجور بود.
- شاه از اختلاف ارشاد و سنتگرایان میخواست سود بجوید و همین را بهانه کرد برای بستن حسینیه اتفاقی که آن سالها به نام سنتگرایی و البته به کام حاکمیت رفت.
- نزدیک غروب کارش تمام میشود قفل و زنجیر را برای یک ربع باز میکند استراحت کنم. دیگر حرفی نمیزند بعد آن را میبندد و میرود.
- انگلیسیاش خیلی بهتر شده بود ولی من دیگر به آن سنی رسیده بودم که کلا علاقهای به شنیدن حرفهایش نداشتم، به هر زبانی.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی همشهری داستان شماره 96 |
نویسنده | هادی مسعودی، صمد طاهری، حدیث خیرآبادی، محبوبه عزیزی، مریم امیری، ربابه سلیمانی، سروش مظفر مقدم، شایان ربیعی، الی ویزل، پیتر بیکسل، راضیه تجار، مهرداد احمدی شیخانی، حمید اسلامی راد، بهنام ناصح، محمدعلی علوی، هرناندو تلز |
راوی | فریاد موسویان، سامان قلیچ خانی، ژوبین دارابیان، بهروز طالبی، مریم پاک ذات، آرمان سلطان زاده، وحید فقیهی، کامیار محبی، امید تقوی، میلاد میرزائی |
ناشر چاپی | انتشارات همشهری |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت و ۱۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |