معرفی و دانلود کتاب صوتی قمارباز

معرفی کتاب صوتی قمارباز

داستان زندگی الکسی ایوانوویچ، معلم جوانی که به‌سبب شغلش با یک خانواده‌ی روسی آشنا می‌شود و این آشنایی اتفاقات کتاب صوتی قمارباز را رقم می‌زند. این رمان یکی از آثار شاخص فئودور داستایوفسکی، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی اهل روسیه به شمار می‌رود.

درباره‌ی کتاب صوتی قمارباز

«در عرض یک ربع ساعت 600 فرانک بردم. این اشتهایم را باز کرد. ناگهان شروع به باخت کردم، نتوانستم خودم را کنترل کنم و همه‌چیز را از دست دادم. بعد از آن آخرین پولم را گرفتم و رفتم بازی کنم. من با این خوش‌شانسی غیرعادی همراه شدم و تمام 35 ناپلئون را به خطر انداختم و همه‌اش را از دست دادم. برایم شش سکه طلا باقی مانده بود که باید به خانم صاحبخانه می‌دادم و هزینه‌ی سفر را با آن پرداخت می‌کردم. در ژنو ساعتم را گرو گذاشتم.» این‌ها جملاتی است که فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) نویسنده‌ی کتاب صوتی قمارباز (The Gambler) در سال 1863 در نامه‌ای خطاب به برادرش نوشت. او که خود قماربازی قهّار بود، این رمان پرآوازه‌ی خود را در یک ضرب‌الاجل بیست‌وشش روزه برای پرداخت بدهی‌های قمارش نوشت.

الکسی ایوانوویچ، راوی اول‌شخص رمان قمارباز، معلمی جوان است که به فرزندان یک خانواده‌ی روسی که در هتل زندگی می‌کنند، درس می‌دهد. پدر خانواده، ژنرالی 55 ساله است که بدهی زیادی بالا آورده و اموال خود را در روسیه رهن کرده است، بلکه بتواند مقدار کمی از بدهی خود را بپردازد. او پس از اطلاع از بیماری عمه‌ی ثروتمندش که در مسکو زندگی می‌کند، منتظر خبر درگذشت اوست تا دارایی‌های او را به ارث ببرد و دست آخر هم از همین طریق بدهی‌هایش را می‌پردازد. اما این تازه آغاز ماجراهای کتاب قمارباز است. عشقی نومیدانه که الکسی در قلب خود نسبت به پولینا، خواهرزاده‌ی ژنرال، احساس می‌کند، خودْ رقم‌زننده‌ی اتفاقات بسیاری در ادامه‌ی رمان می‌شود.

همچنین در ادامه‌ی رمان با یک شخصیت محوری دیگر نیز روبه‌رو می‌شویم: مادموازل بلانش، نامزد ژنرال. زنی 25 ساله، قدبلند و خوش‌اندام که او را به‌عنوان یک نجیب‌زاده‌ی فرانسوی می‌شناسیم. در پس پشت علاقه‌ی مادموازل به ژنرال، اشتیاق فراوانی برای دستیابی به ارثیه‌ی او وجود دارد. الکسی از خلال اتفاقات داستان سعی می‌کند از دیوار نظم مستقر در روسیه عبور کند، اما در عوض در گرداب سیاه شرط‌بندی و باخت‌های مستمر غرق می‌گردد. اعتیاد شدید و اجتناب‌ناپذیر به قمار و همچنین رابطه‌ی پیچیده‌اش با پولینا او را در موقعیت‌های بغرنج بی‌شماری قرار می‌دهد که همه و همه را در کتاب صوتی قمارباز می‌شنوید.

نشر صوتی استودیو نوار با همکاری انتشارت چشمه، ترجمه‌ی سروش حبیبی را از این اثر برگزیده و آن را در قالب کتاب گویا تهیه و منتشر کرده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی قمارباز

تاکنون چندین بار از رمان قمارباز در رادیو و تلویزیون و سینما اقتباس شده است. «گناهکار بزرگ»، یک اقتباس آزاد، با بازی گریگوری پک و آوا گاردنر به کارگردانی رابرت سیودماک در سال 1949 یکی از آن‌هاست. کلود اوتان لارا نیز از جمله کارگردانانی بود که در سال 1958 فیلمی با اقتباس از این رمان ساخت. همچنین، یک فیلم محصول مشترک اتحاد جماهیر شوروی و چکسلواکی در سال 1972 به کارگردانی الکسی باتالوف نیز وقایع این کتاب را دنبال می‌کند.

نکوداشت‌های کتاب صوتی قمارباز

• رمانی تاریک و هیجان‌انگیز. (Goodreads)
• پرتره‌ای خیره‌کننده و روان‌شناسانه. (Penguin Random House)
• این اثر ادبی طنزی سیاه درباره‌ی طمع و خودتخریب‌گری در خود دارد. (Bloomsbury)

کتاب صوتی قمارباز برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به ادبیات کلاسیک و رمان‌های روسی علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با فئودور داستایوفسکی بیشتر آشنا شویم

فئودور میخاییلوویچ داستایوفسکی به سال 1821 در خانواده‌ای اصیل اما نه چندان ثروتمند به دنیا آمد و شصت سال بعد، در تاریخ نه فوریه‌ی 1881، بر اثر مشکلات ریوی از دنیا رفت. در روز خاکسپاری‌اش از او به عنوان پیامبر روسیه یاد کردند؛ پیامبری که سعی داشت از پسِ روایت گناه و خون و جنون، به کشف گوهرِ پاک انسانی نائل آید.

او یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات روسیه محسوب می‌شود. کتاب‌های «جنایت و مکافات»، «ابله» و «برادران کارامازوف» از رمان‌های بلند و مهمی هستند که بسیاری با شنیدن نام این نویسنده به یاد می‌آورند، اما قدرت نویسندگی داستایوفسکی را نباید تنها در آثار مشهورش دنبال کرد. با این اوصاف، عادلانه نیست اگر از آثاری مانند «شب‌های روشن»، «یادداشت‌های زیرزمینی» و «همیشه شوهر» یاد نکنیم که داستان‌های بسیار مهم و جذابی هستند.

در بخشی از کتاب صوتی قمارباز می‌شنویم

دیروز میان ما صحبت فراوانی بود از تلگرامی که چهار روز پیش به پترزبورگ فرستاده شده و هنوز جوابی برای آن نرسیده بود. ژنرال آشکارا مضطرب است و سخت نگران. نگرانی‌اش البته درباره‌ی مادربزرگ است. مردک فرانسوی هم نگران است. مثلاً دیشب بعد از شام مدتی دراز بحث می‌کردند و بسیار جدی لحن گفتار فرانسوی با همه‌ی ما بسیار نخوت‌بار بود و رفتارش بسیار بی‌اعتنا. رفتارش ضرب‌المثل معروف را به خاطر می‌آورد: «خوک می‌نشانی سر میز یا می‌گذارد توی بشقاب.» حتا رفتارش با پولینا بی‌ادبانه بود. با این‌همه همچنان در گردش‌های دسته‌جمعی به کازینو و سواری‌های خانوادگی در اطراف با میل شرکت می‌کند.

من مدت‌هاست از بعضی شرایطی که منجر به برقراری روابط نزدیک میان این فرانسوی و ژنرال شده خبر دارم زمانی که در روسیه بودند به‌اشتراک طرح تأسیس کارخانه‌ای را ریخته بودند. نمی‌دانم که این طرح منتفی شده یا همچنان موضوع بحث‌های آن‌هاست. از این گذشته از سر اتفاق به قسمتی از اسرار خانوادگی‌شان پی بردم. مرد فرانسوی سال پیش ژنرال را از مخمصه‌ی شدیدی بیرون کشیده و آبرویش را خریده است. به این معنی که سی هزار روبل کسر صندوق او را هنگام کناره‌گیری از خدمت در اختیارش گذاشته و صدالبته دست ژنرال اکنون زیر سنگ اوست. اما حالا مادموازل بلانش است که در این کمدی نقش اصلی را به عهده دارد و من اطمینان دارم که این ادعایم بی‌پایه نیست.

فهرست مطالب کتاب صوتی