معرفی و دانلود کتاب صوتی رویای مادرم

معرفی کتاب صوتی رویای مادرم

آلیس مونرو در کتاب صوتی رویای مادرم که یکی از پرافتخارترین کتاب‌های داستانی عصر حاضر بوده و موفق به دریافت جایزه‌ی Commonwealth Writer شده، مجموعه‌ای از داستان‌های نسبتاً کوتاه را گردآوری کرده که همگی مضمونی اجتماعی دارند و در هاله‌ای از خیال و خاطره رقم می‌خورند.

درباره‌ی کتاب صوتی رویای مادرم

آلیس مونرو (Alice Munro) یکی از نویسندگان برجسته‌ی کانادایی است که از بابت جوایز و افتخارات فراوانی که نصیبش شده، از جمله نوبل ادبیات، در دنیا شناخته شده است. توانایی و تبحر مونرو در داستان‌سرایی چنان بالاست که آکادمی سوئد از او با عنوان «استاد داستان کوتاه» یاد کرده است. او در کتاب صوتی رویای مادرم (Hateship, Friendship, Courtship, Loveship, Marriage)، پنج داستان مستقل را روایت کرده که هر کدام، از شرح حال و زندگی افراد مختلف تشکیل شده‌اند و با ظاهری ساده و بی‌تکلف، از خاطراتی می‌گویند که در نوع خود جادویی و سحرآمیزند. این اثر شنیدنی را با ترجمه‌ی ترانه علیدوستی در اختیار دارید.

قصه‌ی اول کتاب که «رویای مادرم» نام دارد، از یک رویای شبانه حرف می‌زند. مرز رویا با واقعیت چنان باریک و مبهم شده که شنونده دیگر نمی‌داند شخصیت اصلی این قصه، یعنی جیل،‌ کدام خاطره را زندگی کرده و کدام را در خواب دیده است. ماجرا از دم‌دم‌های صبح شروع می‌شود، زمانی که جیل، پشت پنجره‌ی هلالی شکل ساختمان ایستاده و در زیر نور کم‌رنگی که خبر از آمدنِ خورشید می‌دهد، به منظره‌ی باغ روبه‌روی خانه نگاه می‌کند. به نظر می‌رسد آسمان تمام شب برفی بوده، چون برف، مثل رواندازی نرم و راحت،‌ هر آنچه که در باغ بوده را پوشانده و تنها لکه‌هایی از سبزی چمن و درختان و گل‌ها دیده می‌شود. عجیب بودن این منظره در همین لکه‌هاست؛ چرا وقتی گل و چمن و درخت این چنین سبزند، که گویی از میانه‌ی تابستان پا به این لحظه و این منظره گذاشته‌اند،‌ برف با چنین شدتی باریده و همه را پوشانده؟ برف و تابستان اصلاً با هم همخوانی ندارند...

در همین لحظه، یادآوری یک چیز، شوک سنگینی به جیل وارد می‌کند و چشمانش از وحشت گشاد می‌شود. حس می‌کند نوزادش را در باغ جا گذاشته. در میانه‌ی خواب و خیال نمی‌تواند به یاد بیاورد که بچه را دیشب یا دیروز در باغ رها کرده، ماجرا مال هفته‌ی قبل است یا اصلاً به ماه گذشته مربوط می‌شود؟ گیج و منگ است. وحشت تصور بدن بی‌جان نوزاد در زیر برف، که حالا کبود و قهوه‌ای شده و چهره‌ای که در کمال آرامش، یخ زده و مرگ را پذیرفته نفس کشیدن را مختل می‌کند. نمی‌تواند زیر بار عذاب وجدانی که از بابت فراموش کردن بچه، تک‌تک سلول‌هایش را می‌سوزاند طاقت بیاورد، اما در یک لحظه، کابوس به انتها می‌رسد. خبری از برف نیست و بچه در صحت و امنیت کامل، در گهواره‌اش خوابیده، درحالی‌که بالاتنه‌ی برهنه و پوشک کوچکش از زیر پتو خودنمایی می‌کند. مادر که پس از این رستگاری و بخشیده شدن از بابت گم کردن بچه، نفسی از سر آسودگی می‌کشد، پتو را تا سر نوزاد بالا می‌کشد و دوباره به خواب می‌رود.

در قصه‌ی دوم کتاب که «صورت» نام دارد، قصه را از زبان پسری می‌شنویم که از همان بدو تولد، با بقیه متفاوت است. پسری که نیمی از صورتش را یک ماه‌گرفتگی بزرگ با رنگ بنفش کبود پوشانده و به تعبیر خودش، «انگار آب انگور روی صورتش خالی کرده‌اند». در حالت عادی چنین چیزی روند زندگی را مختل نمی‌کند؛ گرچه شاید کمی در نظر بقیه نامعمول باشد و برای لحظاتی توجهشان را جلب کند. مشکل اصلی زمانی به وجود می‌آید که چنین بچه‌ای، فرزند مردی باشد که از اساس یک کمال‌گراست و دائم در حال عیب‌جویی از زمین و زمان است. در این صورت مهر پدری، جایش را به «جای این جگرقاچ‌خورده در خانه‌ی من نیست» می‌دهد و اختلاف بالا می‌گیرد.

پسرک داستان ادامه می‌دهد که گرچه پدر نتوانست مانع زندگی او در خانه‌اش شود، اما بودنش در خانه چنان تأثیر بدی بر روابط میان پدر و مادرش گذاشت که با خود آرزو کند کاش هرگز در آن خانه زاده نشده بود. مادر مهربان بود و اعتقاد داشت که ماه‌گرفتگی صورت کودکش، چشم‌های براقش را بزرگ‌تر و زیباتر از همیشه نشان می‌دهد. او بیشتر زمانش را با بچه می‌گذراند و غذا را هم با او می‌خورد، چیزی که در نهایت باعث نارضایتی پدر شد و دعوایشان بالا گرفت. اما این دعوا و اختلاف، چیزی نبود که از زمان تولد او ایجاد شده باشد...

کتاب صوتی رویای مادرم کاری از نشر صوتی نوین کتاب گویا و انتشارات مرکز است. این کتاب به قلم هنرمند توانای کشورمان،‌ ترانه علیدوستی، به فارسی ترجمه شده و روایت آن نیز به عهده‌ی یک هنرمند دیگر، یعنی عاطفه رضوی بوده است.

جوایز و افتخارات کتاب رویای مادرم

• دریافت جایزه‌ی Commonwealth Writer؛
• نامزد دریافت جایزه‌ی Rogers Writers' Trust؛
• نامزد دریافت جایزه‌ی کتاب لس آنجلس تایمز؛
• نامزد دریافت جایزه‌ی حلقه‌ی ملی منتقدان (2001)؛
• برنده‌ی جایزه‌ی نویسندگان مشترک المنافع برای بهترین کتاب در کارائیب و کانادا؛
• کتاب سال نشریه‌ی تایم؛
• یکی از بهترین کتاب‌های قرن بیست‌ویکمی به انتخاب نیویورک تایمز؛
• کتاب پرفروش ملی.

نکوداشت‌های کتاب رویای مادرم

• هم به خاطر زیبایی نثرش و هم از شدت آرام درگیری او با مطالبش، چشمگیر به حساب می‌آید. (ایونینگ استاندارد)
• هیچ‌کس نمی‌تواند عظمت مونرو را مورد مناقشه قرار دهد؛ نبوغ نثر بی‌نظیر او که جریان زندگی روزمره را به طرز معجزه‌آمیزی به هم می‌زند. (دیلی میل)
• در هر داستان مونرو حس و حالی از رمز و راز وجود دارد و به همین دلیل است که بازخوانی آن‌ها لذتی مداوم دارد. (ایندیپندنت)
• این کتاب، پیروزمندانه شاهکارهای چشمگیر خصیصه‌ی انعطاف‌پذیری را نشان می‌دهد که همیشه به زیبایی با پیچ‌وخم‌های زندگی سازگار می‌شود. (ساندی تایمز)

اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب رویای مادرم

در سال 2013 فیلمی در ژانر کمدی - رمانتیک به نام Hateship Loveship ساخته شد که داستان آن از داستان «نفرت، دوستی، خواستگاری، عشق، ازدواج» کتاب رویای مادرم اقتباس شد و کارگردانی آن نیز به عهده‌ی لیزا جانسون (Liza Johnson) بود.

کتاب صوتی رویای مادرم برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه رئالیستی علاقه دارید، این اثر بی‌نظیر را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب صوتی رویای مادرم می‌شنویم

صبح تا بیرون رفتن آقای برگیل از خانه روی تخت‌خواب مرتب‌شده‌ام توی آفتاب‌گیر نشستم. نگران بودم جایی برای رفتن نداشته باشد. اما گویا داشت. به محض اینکه رفت کوئینی صدایم زد. روی میز یک پرتقال پوست‌کنده، برشتوک و قهوه چیده بود. گفت: «این‌ هم روزنامه. داشتم به صفحه‌های نیازمندی‌ها نگاه می‌کردم. اول از همه می‌خوام با موهات یه کاری بکنم. می‌خوام یکم از پشتش کوتاه کنم، بهش بیگودی بپیچم. خوبه؟» گفتم: «خوب است.» حتی در حین صبحانه خوردن هم کوئینی دورم می‌چرخید و به من نگاه می‌کرد تا ایده‌اش را بررسی کند. بعد من را نشاند روی یک چارپایه. هنوز داشتم قهوه می‌خوردم و شروع زد به شانه زدن و چیدن.

فهرست مطالب کتاب صوتی