معرفی و دانلود کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2

معرفی کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2

یکی از ماندگارترین آثار ادبیات کلاسیک که جایزه‌ی پولیتزر را نیز برای خالقش به ارمغان آورد، در اینجا در جلد دوم، به سرانجام می‌رسد. کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2 نوشته‌ی مارگارت میچل، یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین عاشقانه‌های دنیاست که قصه‌ی زندگی اسکارلت اوهارا را در میانه‌ی جدال شمالی‌ها و جنوبی‌ها، در جنگ داخلی آمریکا، روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2

شاید زمانی که قصه‌ی زندگی اسکارلت اوهارا، شخصیت اصلی کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2 (Gone With the Wind) را بشنوید و آن را در کنار خاطرات شخصی مارگارت میچل (Margaret Mitchell)، نویسنده‌ی این کتاب قرار دهید، تا حدی مرز میان قصه و واقعیت را گم کنید. این نویسنده‌ی عاشق‌پیشه که درست مانند دختر ارشد خانواده‌ی اوهارا، محبوبش را در جنگ از دست داد و بعد به ازدواج مرد دیگری در آمد، خوب می‌دانست که چطور در اولین و آخرین اثرش، قلب میلیون‌ها نفر را در سرتاسر جهان تصاحب کند.

شاید وقتی همسر مارگارت، برای رفع بی‌حوصلگی و کشتن زمان در دوران نقاهتش، ماشین تایپی را در اختیار او قرار داد تا چیزی بنویسد و رویای خودش را خلق کند، نمی‌دانست که راه را برای یکی از محبوب‌ترین نویسندگان قرن هموار کرده است. مارگارت که خود یک کتاب‌خوان حرفه‌ای بود، تصمیم گرفت تا گوشه‌ای از خاطرات شخصی‌اش را در کنار آنچه بر مردم آمریکا گذشته روایت کند تا از دل این قصه، دختر نازپرورده و البته زیبایی زاده شود که در مقابل تازیانه‌های سرنوشت، سر تعظیم فرود نمی‌آورد.

در جلد اول کتاب صوتی بر بادرفته، داستان را از بعدازظهر یک روز بهاری دلنشین و هیاهوی عمارت دوازده بلوط آغاز کردیم؛ جایی که سبزی و طروات بهار، مکمل پیراهن‌های پرچین و رنگارنگ دوشیزگان جوان شده بود و تابلویی بهشتی را پدید آورده بود. میهمانان با لباس‌هایی زیبا و آراسته، از هر طرف خود را به عمارت دوازده بلوط می‌رساندند تا در مهمانی خانواده‌ی ویلکس شرکت کنند. دختران خانواده‌ی اوهارا که گل سرسبد مهمانان این عمارت بودند نیز، هر یک در طرفی خود را به بهترین شکل ممکن می‌آراستند تا بیش از پیش در میان دختران و پسران جوان این مجلس بدرخشند. اما اسکارلت که پیراهنش را با سبزی چشمان زمردینش هماهنگ کرده بود، تنها به یک چیز فکر می‌کرد؛ اینکه چطور قلب اشلی ویلکس، پسر خانواده‌ی ویلکس را به تصاحب خود درآورد.

دختران جوان در مهمانی بر سر اینکه قلب کدام پسر را از آن خود کنند با هم رقابت می‌کردند و پسران نیز، با شوق فراوان، از جنگی قریب‌الوقوع حرف می‌زدند که سرنوشت دعوای میان جنوبی‌ها و شمالی‌ها بر سر قوانین برده‌داری را مشخص می‌کرد. آن‌ها که بی‌صبرانه منتظر بودند تا با شروع جنگ، در مقابل شمالی‌ها قدرت نمایی کنند، نمی‌دانستند که دست سرنوشت آن‌ها را به لبه‌ی چه پرتگاه مخوفی کشانده است. اسکارلت اما کاری به این جنگ و جدال‌های مردانه نداشت. برای او تنها و تنها اشلی مهم بود، اشلی‌ای که تصمیم گرفته بود تا بر حسب رسم و رسوم خانوادگی، با دخترعمویش ملانی ازدواج کند. اسکارلت که هنوز از خاموشی آتش عشق اشلی در سینه‌اش ناامید نشده بوده، تصمیم گرفت تا عشقش را پیش او اعتراف کند. این اعتراف نیز نتیجه‌ای نداشت، زیرا که اشلی، با وجود اندک مهری که از اسکارلت به دل داشت، مصر بود تا ملانی را به همسری بگیرد. در این میان یک غریبه، راز این عشق را در خفا شنید. رت باتلر، مرد جوانی که از بابت خوش‌گذرانی‌های بی‌حدش شهرت چندان خوبی نداشت و البته از دل‌باختگان بی‌شمار اسکارلت بود، تصادفاً این اعتراف عاشقانه را شنید اما به اسکارلت قول داد که رازش را محفوظ نگه دارد. اسکارلت ناامید از فتح قلب مردی که بیش از همه دوستش داشت، تصمیم گرفت تا مدتی از خانه‌شان، عمارت تارا دور شود و به خانه‌ی عمه‌ پیتی پناه ببرد.

جدال میان یانکی‌ها و جنوبی‌ها آغاز شد و جنگ چهره‌ی زشتش را به همه نشان داد. بسیاری از همان جوانان خامی که به دنبال قدرت‌نمایی، طرفدار آغاز این جنگ بودند به کام سیاه مرگ کشیده شدند. شهر به مخروبه‌ای تبدیل شد و اثری از آن روزهای سبز و زیبا در آن نماند. در این جهنم که هرکس به دنبال پناه امنی به گوشه‌ای فرار می‌کرد، اسکارلت در تلاش بود تا هرطور شده خود را به عمارت تارا برساند. رت باتلر در این مسیر به او کمک زیادی کرد اما دختر نازپرورده‌ی خانواده‌ی اوهارا در این راه چیزهایی را پشت سر گذاشت که برای همیشه او را تغییر دادند و از او یک جنگ‌جوی تمام‌عیار ساختند.

حالا در جلد دوم کتاب صوتی بربادرفته، داستان را از جایی پی می‌گیریم که اسکارلت، بعد از تحمل سختی‌های جان‌فرسا دوباره به خانه برگشته. خانه اما مثل قبل نیست؛ مادر بر اثر ابتلا به بیماری از دنیا رفته و این اتفاق آن‌قدر برای پدر جانکاه بوده که عقل و مشاعرش را با خود برده است. در خانه هیچ‌چیز برای خوردن پیدا نمی‌شود، خواهرانش مریض‌اند و هر لحظه، امکان هجوم یانکی‌ها به تارا وجود دارد. در میان تمام این مصیبت‌ها اسکارلت تصمیم می‌گیرد تا با جانش هم که شده، از تارا در برابر هجوم دشمن محافظت کند. چون همان‌طورکه پدر گفته بود، هیچ‌چیز از زمین مهم‌تر نیست و تنها خاک تاراست که باقی می‌ماند...

کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2 کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات نگاه است. ترجمه‌ی این اثر به عهده‌ی حسن شهباز بوده و شیما درخشش، سحر بیرانوند، آرمان سلطان زاده، مهبد قناعت پیشه، مریم محبوب و جمعی از گویندگان دیگر نیز در روایت آن نقش‌آفرینی کرده‌اند.

جوایز و افتخارات کتاب بر باد رفته

• انتخاب به‌عنوان بهترین کتاب داستانی ملی در انجمن کتابفروشان آمریکا در سال 1936؛
• برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر در سال 1937؛
• حاضر در فهرست پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین رمان‌های آمریکا؛
• بودن در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز؛
• یکی از 100 رمان برتر انگلیسی‌زبان به انتخاب مجله‌ی تایم؛
• یکی از کتاب‌های محبوب از دیدگاه بی‌بی‌سی در سال 2003؛
• یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه‌ی آمریکایی به انتخاب PBS.

نکوداشت‌های کتاب بر باد رفته

• این بدون شک یکی از برجسته‌ترین رمان‌ها از یک نویسنده آمریکایی است. (نشریه‌ی نیویورک تایمز)
• این کتاب، اثری بی‌نظیر و فراموش‌نشدنی است. (شیکاگو تریبیون)
• بربادرفته کتابی غنی و پیچیده است؛ ما باید درباره‌ی داستانی که چنین تأثیری در تخیل آمریکایی داشته است بحث کنیم. (واشنگتن پست)
• مارگارت میچل با وجود بی‌تجربگی، بی‌تردید دست به خلق شاهکاری بی‌مانند زده است. (جی دونالد آدامز، نیویورک تایمز)
• مارگارت میچل در این کتاب بیش از هر چیز قابلیت انعطاف‌پذیری انسان در برابر مشکلات را به تصویر کشیده است و امید و ایمان را ملزوماتی حیاتی برای گذراندن دشوارترین و تلخ‌ترین دوره‌های زندگی به شمار آورده است. (گاردین)
• کتاب بر باد رفته یکی از آثار کلاسیک ادبیات جهان است که شاید در نگاه اول هیچ ویژگی برجسته و مشخصه‌ی ادبی بارزی در آن مشهود نباشد اما قدرت بیان و محتوای آن، دیگر جنبه‌های این اثر شگفت‌انگیز را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. مارگارت میچل ادعایی مبنی بر بهترین بودن نداشت، اما به‌راستی او بهترین بود چرا که توانسته بود به‌شیوه‌ای داستانِ خود را روایت کند که طی گذر زمان همچنان جذاب به نظر برسد. (ژاک بارزون، منتقد ادبی و نویسنده‌ی کتاب پانصد سال حیات فرهنگی غرب)
• هر چند وقت یک بار داستانی منتشر می‌شود که نام خود و نویسنده‌اش را تا ابد جاوادن می‌کند اما شاید هیچ اثری به گردِ پای این اثر نرسد؛ کتابی که عاشقانه، تاریخی، حماسی و به شدت دلنشین است. (ادوین مک داول، نیویورک تایمز)

اقتباس‌های سینمایی از کتاب بر باد رفته

در سال 1939، ویکتور فلمینگ داستان کتاب بربادرفته را بر پرده‌ی نقره‌ای سینما به نمایش درآورد تا یکی از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین اقتباس‌های سینمایی تاریخ را خلق کند. فیلم سینمایی بر باد رفته که از هر نظر شگفتی‌ساز بود (فیلمی به طول چهار ساعت و البته اولین اثری که در آن یک بازیگر سیاه‌پوست موفق به دریافت جایزه‌ی اسکار شد) با بازی درخشان ویوین لی و کلارک گیبل بر پرده‌ی سینما درخشید و تا همین امروز نیز، از محبوبیت خاصی برخوردار است.

کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2 برای چه کسانی مناسب است؟

اگر در میان آثار کلاسیک جهان ادبیات، به دنبال عاشقانه‌ای جذاب و تاریخی می‌گردید، قطعاً این کتاب شما را مجذوب خود خواهد کرد.

در بخشی از کتاب صوتی بر باد رفته - جلد 2 می‌شنویم

هنگام غروب روز بعد، وقتی اسکارلت و دایه‌ی سیاهش در ایستگاه راه‌آهن آتلانتا از ترن پیاده شدند، باد سردی به‌شدت می‌وزید و ابر متراکمی نظیر لوح کبود سطح آسمان را پوشانده بود. پس از آن همه آتش‌سوزی مهیب شهر، هنوز ایستگاه را نساخته بودند و ناچار آن دو در میان گل و خاکستر چند متر دورتر از عماراتی مخروبه و نیم‌سوخته پیاده شدند. برحسب عادت در همان لحظه‌ی نخست که پایش را از قطار بیرون گذاشت، نگاهی به اطراف کرد تا عمو پیتر و درشکه‌اش را پیدا کند، برای اینکه چندین سال متوالی هروقت به تارا می‌رفت و بازمی‌گشت، هنگام مراجعت پیرمرد سیاه‌پوست را می‌دید که انتظارش را می‌کشید. تکانی خورد و به فراموشکاری خود لعنت فرستاد. بدیهی بود عمو پیتر آنجا نبود برای اینکه خبری از حرکت خود برای عمه پیتی نفرستاده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی