معرفی و دانلود کتاب شرم نوشتن
برای دانلود قانونی کتاب شرم نوشتن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شرم نوشتن
کتاب شرم نوشتن مجموعه شش داستان کوتاه از نویسنده شیلیایی روبرتو بولانیو است. این اثر یکی از جذابترین مجموعه داستانهای ترجمهای است که دغدغههای مختلف بولانیو را نمایش میدهد.
البته منظور دغدغهای شخصی نیست بلکه منظور ایدههایی است که بولانیو آنها را از پیراموناش ربوده و به شکل داستانهای کوتاه و بلند ارائه کرده. روبرتو بولانیو (Roberto Bolano) که علاقه اصلیاش در زندگی شعر سرایی و گشت و گذار بوده، داستاننویسی را خیانتی به عشق اصلیاش، شعر میدانسته و الحق که خوب داستاننویسی را به مسلخ متن برده و لذتی وافر را در خوانندهای بیحوصله بر انگیخته. روش روایی داستانهای او شباهتهایی به بورخس، نویسندهی هم کشور بولانیو دارد، که البته به روایتی خاص از نوع بولانویی دست پیدا کرده. آنچه که مثلا دربارهی براتیگان و براتیگاننویسی میگوییم. البته روایتهای بولانو به اندازهی براتیگان بکر و آنارشیستی نیست. یعنی در اصل حتی یک ذره هم نیست. اما هویتی که او به داستانهایش بخشیده فضایی را به وجود آورده که خواننده را با راوی آشنا میکند که یک نوع دوستی را به وجود آورده. یا بهتر که بگوییم صمیمیتی شاعرانه که به صورت داستانی روایت شده است.
در اکثر داستانهای کتاب شرم نوشتن، هویت شاعرانهی بولانیو به طرزی سرخوشانه و اندوهناک نمایان شده و علت اصلی جذابیت این نویسنده همین است. البته داستانهای او اصلا خصلت شعری از نوع ساختاری و فرمی را ندارد، و تنها به خدایی میماند که به جای فرستادن آذرخش، نوشتهای بر لوح فرستاده. اما بولانیو خصلتی روایی را به وجود آورده که در نوع بورخسیاش سخت و تاریک است و در نوع بولانوییاش مانند آفتابی زمستانی سرخوش و اندوه زده. اندوهی که در داستانهای بولانیو موج میزند مختص شخصیت اوست و با اندوه داستانهای دوراس متفاوت است. و جالب این که در هیچ کدام از داستانهای بورخس چنین اندوههایی وجود ندارد. اما چرا؟
جواب این است که بورخس در پی ایجاد هیجانی روایی برای تسخیر ذهن مخاطب در لابهلای رازهاست. رازهایی مذهبی، تاریخی، قصهوار. در حالی دوراس در پی نمایش اندوه نامرئی است که در بود و نبود عشق و تمنا ظاهر میشود. و بولانیو در پی نمایش اندوه به سرانجام نرسیدن عشق در میانهی زندگی معمولی انسانهاست. آنجا که بورخس چنان روایت را فشرده میکند که داستان و جذابیت متن و در عین حال نتیجهی داستان له میشود بولانیو انعطاف به خرج میدهد و فضای واضح روایت را در همان اتمسفر واضحاش حفظ میکند. بولانیو البته در این داستانها از استعاره سود جسته اما نه از نوع ساراماگویی. گویی که همه چیز عادی است و او یک خبرنگار معمولی ولی خندان.
روبرتو بولانیو از پیشگامان موج نوی داستاننویسی آمریکای جنوبی بود. مشخصه اصلی زندگی بولانیو آوارگی بود. پدرش راننده کامیون و مادرش معلم بود. در زمان کودکی، او و خانوادهاش بین شهرهای مختلف شیلی سرگردان بودند و بالاخره در سال 1968 به مکزیکوسیتی مهاجرت کردند. در این زمان اشتهای او به ادبیات سر باز کرد. در اواخر دهه 60 تظاهرات خیابانی زیادی در مکزیکوسیتی رخ میداد و همین موجب استحاله سیاسی بولانیو شد.
در همان زمان تروتسکیست شد و به السالوادور رفت و آنجا با شاعران چپگرایی دوستی به هم زد که دفتر شعر و اسلحه همیشه همراهشان بود. او در 1973 به شیلی بازگشت و در یک گروه چپگرای مبارز به فعالیت سیاسی - ادبی خود ادامه داد.
دو چیز از مضامین کلیدی در آثار بولانیو حضور پررنگ دارند؛ یکی شخصیتهای شاعر و نویسندهای که تقریبا در همه آثارش یا شخصیت اصلیاند یا یکی از شخصیتهای فرعی مهم، دوم گم شدن ناگهانی شخصیتها. این نویسندگان و شاعران آسوپاس همگی در حال سفر و تغییر مکاناند و به محل اقامتشان هیچ نوع وابستگیای ندارند. شخصیتهای او مدام در حال پنهان شدن از زندگی دوستان خود هستند و بخش قابل توجهی از تنشی که در داستانها اتفاق میافتد محصول همین گم و پیدا شدن ناگهانی است.
داستانهای بولانیو به نوعی حکایتهایی از درون ادبیاتند؛ ماجراهایی حول زندگی نویسندگان و دربارهٔ چالشهای آنها با نوشتن. کسانی که زندگیشان را وقف نوشتن میکنند، در اغلب موارد شکست میخورند و در حد نویسندگان و شاعران گمنام و درجه دو میمانند.
در بخشی از کتاب شرم نوشتن میخوانید:
ویلیام برنز، اهل ونتورا از ایالت کالیفرنیا، این ماجرا را برای دوستم پانچومانگ، پلیسی در سانتاترزا از ایالت سونورا، گفته، که او هم آن را برای من نقل کرد. از نظر مانگ ساکنان آمریکای شمالی آدمهای بیخیالی هستند که هیچ وقت خونسردیشان را از دست نمیدهند، توصیفی که در تعارض با گزارش ذیل از رخدادها به نظر میرسد. به نقل از خود برنز:
دورهای ملالآور از زندگیام بود و در کلنجار با روزگار پُر ادباری بودم. حسابی بیحوصله شده بودم، هرچند با آنچه پس از این رخداد برای همیشه در برابر بیحوصلگی مصون شدم. خوب خاطرم مانده سر و کارم افتاده بود با دو تا زن، یکیشان یک خرده جا افتاده بود قاعدتا به سن و سال خودم بود و آن یکی چیزی بیشتر از یک دختر نبود. هر چند که بعضی روزها، مثل پیرزنهای ناخوش احوال و هاف هافو میشدند و روزهای دیگر مثل دو تا دختربچه فقط دلشان میخواست بازی کنند. تفاوت سنیشان آنقدرها نبود که کسی آنها را به جای مادر و دختر اشتباه بگیرد، منتها بعید هم نبود. و گرچه از آن دست مواردی بود که یک مرد فقط میتواند حدساش را بزند، هیچ وقت نمیتواند راستی راستی مطمئن بشود. بگذریم، این زنها دو تا سگ داشتند: یکی گنده و یکی کوچولو؛ و هیچ وقت دستم نیامد که کدام سگ مال کدام زن است. آنها مشترکاً خانهای داشتند واقع در حومهی شهر، واقع بر تپههایی که مردم برای تعطیلات تابستان آن جا میرفتند. به هرکس، دوست یا آشنا، که میگفتم برای تابستان میروم آنجا، به من میگفت که چوب ماهیگیریام را هم با خودم ببرم، اما من که چوب ماهیگیری نداشتم. یک نفر دیگر از مغازهها و کابینها برایم گفت که بیخیال آنجا بشوم، فکرش را هم نکنم، اما من که برای تعطیلات آن جا نمیرفتم، میرفتم تا مراقب زنها باشم. چرا از من خواستند تا مواظبشان باشم؟ چرا به من گفتند که آن بیرون کسی میخواهد اذیتشان کند؟ به او میگفتند آدمکش. وقتی از انگیزهاش سؤال کردم جوابی نداشتند، یا شاید ترجیح میدادند توی تاریکی نگهم دارند. این شد که سعی کردم خودم ته و توی قضیه را دربیاورم. میترسیدند، به این نتیجه رسیده بودند که در خطرند، هرچند ممکن بود همهاش ظن بیجا باشد. اما چرا باید به آدمها بگویم که به چه فکر کنند، به خصوص وقتی که استخدامم کردهاند؟
فهرست مطالب کتاب
سفر آلوارو روسلات
دیدار با انریکه لین
کلارا
گاچوی تحملناپذیر
ویلیام برنز
ولگردها: روبرتو بولانیو و شاهکار ترکخوردهاش
نویسنده: دانیل زالوسکی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شرم نوشتن |
نویسنده | روبرتو بولانیو |
مترجم | پویا رفویی، امیر رضانژاد، شقایق نظرزاده، امیر احمدی آریان |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-04-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |