معرفی و دانلود کتاب خاطرات کودکی
برای دانلود قانونی کتاب خاطرات کودکی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاطرات کودکی
کتاب خاطرات کودکی نوشته ژوزه ساراماگو، نویسندهی پرتغالی برندهی نوبل ادبیات سال 1998 و خالق رمان معروف کوری است که در واقع نگاه یک نویسنده در دوران بزرگسالی به کودکی خود است و در آن میتوان رد پای خلق برخی از کتابهای ساراماگو را مشاهده کرد.
این کتاب با نام اصلی As pequenas memorias توسط پیلار دل ریو (متن) و آنخل کمیوس یامیانو (اشعار) از پرتغالی به اسپانیایی ترجمه شده است. ژوزه ساراماگو (Jose De Sousa Saramago) در دو سالگی به همراه خانوادهاش به لیسبون مهاجرت کردند که چند ماه پس از آن برادر بزرگ خود را از دست داد. «ساراماگو» در نوجوانی به عنوان دستیار مکانیک و آهنگر مشغول به کار شد و پس از آن به مترجمی و سرانجام روزنامهنگاری روی آورد. وی به پشتوانه درآمد روزنامهنگاری و مترجمی وارد دنیای نویسندگی شد و اولین کتاب خود را بان ام «کشور گناه» در سال 1947 به چاپ رساند. شهرت اولیه «ساراماگو» در سال 1982 با انتشار رمان «بالتازار و بلومندا» رقم خورد که جایزهی ادبی «پن» پرتغال را برای او به همراه آورد.
«ساراماگو» در اکتبر 1998 پیش از سفر به فرانکفورت برای حضور در نمایشگاه کتاب اطلاع یافت که برندهی نوبل ادبیات خواهد شد، هر چند کسب این جایزه نیز موجب نشد تا از گزند انتقادات در کشورش در امان بماند. در سال 2006 در جریان جنگ لبنان، وی به همراه تعدادی از چهرههای سرشناس از جمله «هارولد پینتر»، «نائومی کلین» و «نوام چامسکی» ضمن محکوم کردن این اقدام نظامی، آن را تصمیمی سیاسی در جهت تضعیف دولت فلسطین دانست.
رمانهای «ساراماگو» که به به 25 زبان دنیا ترجمه شدهاند، اغلب سناریوهای تخیلی دارند که بارزترین آنها «بلم سنگی» در سال 1986 است. وی در سال 1984 با رمان «سال مرگ ریکاردو ریس» جایزهی ادبی «پن» و جایزهی داستان خارجی «ایندیپندنت» را کسب کرد. «ساراماگو» در آثارش رویکرد تندی نسبت به مذهب داشته است، چنانکه در سال 1992 پس از چاپ کتاب «انجیل به روایت عیسی مسیح»، وزیر کشور پرتغال وی را از فهرست نامزدهای جایزه ادبی اروپا حذف کرد.
دنیای سینما نیز از آثار «ساراماگو» بهره گرفته است؛ که نمونهی بارز آن در سال 2007 بود که فیلم «کوری» اقتباسی از رمان معروف این نویسنده به کارگردانی «فرناندو میرلس» در افتتاحیهی جشنوارهی کن نمایش یافت. او در آثارش بیشتر به دولتهای مستبد، نابرابریهای اجتماعی و مقدسات مذهبی پرداخته است. کتاب «کوری» را میتوان معروفترین اثر او دانست که برای اولینبار در ایران در سال 1378 ترجمه شد. «غار»، «سال مرگ ریکاردو»، «همهی نامها» و «بالتازار و بلموندا» از دیگر آثار این نویسندهی معروف پرتغالی هستند. آثار او اغلب دیدگاههای متضاد در مورد حوادث تاریخی را با تاکید بر فاکتور انسانی بیان میکرد. شاید منحصر به فردترین ویژگی ساراماگو را بتوان در استفاده از جملهها و پاراگرافهای طولانی دانست که گاهی زمان نیز درون آن تغییر میکند. بسیاری از منتقدان ادبی او را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار میدهند و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند.
کتاب خاطرات کودکی (Memories of My Youth) نثری محاورهای دارد و داستان تو در توی آن که مدام میان خانه روستایی و خانه نویسنده در لیبسون در رفت و آمد است، برای خواننده بسیار جذاب و خواندنی است. روایت شیرین و صمیمی کتاب برای خواننده بسیار دلنشین است و همچنین مرور خاطرات نویسنده، حس کنجکاوی خواننده را نیز بیشتر برمیانگیزد. یادآوری غیرمنتظره خاطرات در جای جای کتاب و در میانه روند وقوع اتفاقات، میتواند بیانگر این نکته باشد که خاطرات ناگهان به ذهن ما هجوم میآورند بدون اینکه ما آنها را از پیش فراخوانده باشیم. ساراماگو در خاطرات دوران کودکیاش به ماجراهایی درباره دوستانش، خانوادهاش، تحصیلات و همچنین شیطنتهایی که در دوران کودکی داشته، اشاره میکند.
در بخشی از کتاب خاطرات کودکی میخوانید:
ده سال بیشتر نداشتم اما روان میخواندم و آنچه را میخواندم، میفهمیدم. به علاوه با چنین سن و سال کمی اشتباه تلفظی هم نداشتم که بهتر است اشارهی گذرایی به آن شود، چون آن دوران نکتهی ارزشمندی که شایستهی تشویق باشد، به حساب نمیآمد. با وجود درد طاقت فرسای خارشها که برای آرام شدن، به شدت نیازمند خنکای سطلی آب سرد یا ماساژ سرکه بود، موقعیتی پیش آمده بود تا به نوشتههای مختلفی که اتفاقی در اختیارم قرار گرفته بود، بپردازم. تابستان سال 1933 بود، ده سال داشتم. از میان تمام خبرهای موجود میان صفحات اُ سکولو که مربوط به سال گذشته بود، تنها یک چیز خاطرم مانده: عکسی با نوشتهی مربوط به آن که دولفوس، صدراعظم اتریش را در حال سان دیدن از رژهی یگانهای کشورش نشان میداد. تابستان 1933 است، شش ماه پس از آنکه هیتلر قدرت را در آلمان به دست گرفته بود. ولی به یاد ندارم این خبر را همان روز انتشارش در روزنامهی خبری که پدرم هر روز در لیسبون به خانه میآورد خوانده باشم. در خانهی پدربزرگ مادریام در حال گذراندن تعطیلاتم. و در حالی که مجذوب خبر شدهام، آرام آرام بازوهایم را میخارانم، تعجب میکنم چطور یک صدراعظم (صدر اعظم بود دیگر؟) میتواند اینقدر سطح پایین باشد. نه من و نه دولفوس نمیدانستیم او سال بعد به دست نازیهای اتریشی کشته خواهد شد.
در همان دوران (شاید سال 33 یا همان 34، اگر تاریخها گمراهم نکنند) روزی از مسیر همیشگی خیابان گراسا، بین محل زندگیمان در پنیا دِ فرانسا و خیابان سن ویسنته که دبیرستان ژیل ویسنته آنجا بود، میگذشتم که دم یک دکهی سیگار و روزنامهفروشی، درست روبهروی سینما رویال قدیمی، روزنامهی آویزانی را دیدم که بر صفحهی اولش تصویر کامل دستی نقش بسته بود که آمادهی گرفتن چیزی بود و زیرش این عنوان دیده میشد: «دستی آهنی پوشیده در دستکشی مخملی» روزنامه، هفتهنامهی طنز سمپره فیزه بود و نقاش آن فرانسیسکو والنسا؛ و آن نقاشی به سالازار اشاره داشت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خاطرات کودکی |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | سائنا حبیب |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 136 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-01-1 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |