معرفی و دانلود کتاب تاکسی سواری
برای دانلود قانونی کتاب تاکسی سواری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تاکسی سواری
سروش صحت تجربیاتش را از برخوردهای مختلفی که با رانندگان و مسافران تاکسی داشته، در کتاب تاکسی سواری در قالب 121 داستانک نگاشته است. این داستانها ازآنجاکه شخصیتهای بسیار متنوعی را در بر میگیرند و بر اساس واقعیت پیریزی شدهاند، موضوعات مختلفی اعماز زلزله، دعواهای زناشویی، خودکشی، عشق و... دارند. این موضوعات گاه در موقعیتهای طنز و گاه کاملاً غمانگیز روایت میشوند.
دربارهی کتاب تاکسیسواری
همهی ما تجربهی سوار شدن در تاکسی و شنیدن روایتها و قصههای متنوع و بامزه را از جانب راننده و مسافران داریم. این تجربه وقتی به نویسندگان و یا کارگردانان میرسد، کمی متفاوت میشود؛ چراکه آنها با زاویه دیدی که دارند از یک روایت ساده یک قصه یا درام میسازند. بسیار پیش آمده که نویسنده یا کارگردانی داستانش را از همین رویدادهای عادی پیرامونش وام گرفته. در این موارد خوب گوش کردن و با دقت دیدن جهان اطراف میتواند ویژگی مثبتی باشد که یک فرد را از دیگری متمایز میکند. سروش صحت (Soroush Sehhat) برای مدتی تجربیات خود را از تاکسیسواریهایش در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک میگذاشت. اینها داستانکهایی بودند که گاه حتی نقطهی اوجی نداشتند. اما وجود یک نکتهی جالب، یک شوک و یک لحظهی منحصربهفرد الزامی است تا یک روایت یا خاطره شنیدنی شود. او حالا این نوشتههای پراکنده را در کتاب تاکسیسواری جمعآوری کرده و گوشهای از زندگیِ هرروزهاش را به مخاطب مینمایاند.
کتاب تاکسیسواری شامل 121 داستانک است. نام برخی داستانها از این قرارند: «راهبندان»، «کوتاه ترین داستان جهان»، «سه مرد و یک قناری»، «رنده کردن پیاز»، «صدهزار و پانصد تومان» و «برتولت برشت توی تاکسی».
بسیاری، سروش صحت را با سریالهای طنزش و برنامهی کتابباز میشناسند. شاید خواندنِ تجربیات چنین فردی اینبار در قالب داستانکهای واقعی جالب باشد. اما باید دانست که داستانکهای کتاب تاکسیسواری لزوماً بر پایهی اصول داستان کوتاه استاندارد پیریزی نشدهاند و به خاطره نزدیکترند. زمانی که نخواهیم قالب مشخصی را برای یک نوشته در نظر بگیریم، آنوقت میتوانیم با آن همراه شویم و لذت ببریم.
کوتاه ترین داستان جهان یک موقعیت کمدی است. شاید بتواند یک سکانس از یک فیلم طنز هم باشد. مرد جوانی بر صندلی جلوی تاکسی نشسته و در حال ور رفتن با گوشی موبایلش است. دو زن دیگر نیز در تاکسی حضور دارند و هریک به کاری مشغولند. مرد جوان پس از خندهی بلندی، کوتاهترین داستان جهان را برای راننده و مسافران میخواند، اما هیچ تغییری در هیچیک از آنها ایجاد نمیشود. سروش صحت مثل ناظری بیطرف این صحنه را روایت میکند. او توصیف مناسبی از افراد ارائه میدهد که نه زیاد و نه کم است؛ به همان اندازهای است که مخاطب بتواند خودش را در آن فضا ببیند. نکتهای که از این داستانک توسط مخاطب دریافت میشود شاید گفتنی نباشد، در حد یک لحظه است؛ لحظهای که اگر به دلش بنشیند، دیگر سوال نمیکند: خب بعدش چه؟
«تابهحال شده شیئی که خیلی دوستش دارید از دستتان بیفتد و بشکند؟ دیدهاید چهقدر دلتان میسوزد؟ تابهحال کیفپولتان را گم کردهاید؟ دیدهاید چهقدر ناراحت میشوید؟» یک داستان دیگر با این سوالات آغاز میشود. صحت میداند چطور در کمترین زمان مخاطب را همراه خود کند. این یکی از کوتاهترین داستانهای کتاب است، اما در حد چند جمله همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزد تا سریعاً به سراغ مقصود بعدیاش برود. سروش صحت از دلبستگیها و فقدانهای کوچک و معمولی شروع میکند تا خبر وقوع یک زلزله را بدهد. اینجاست که تمام جملات آغازین معنایی دیگر مییابند و چرخشی ناگهانی با یک پایان تکاندهنده ایجاد میشود.
داستانکهای زیادی در این کتاب وجود دارند که هرکدام زمینه و موضوع متفاوتی دارند و میتوانند سلایق زیادی را پوشش دهند. هرکس به فراخور زندگی زیسته و تجربهاش با داستانی همراه میشود و نکتهاش را درمییابد؛ چراکه این داستانها از دل جامعه و در برخورد با مردم مختلف شکل گرفتهاند.
نشر چشمه کتاب تاکسیسواری از سروش صحت را چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب تاکسیسواری برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستان کوتاه و خاطره علاقه دارید، کتاب تاکسیسواری تجربهای شیرین و لذتبخش را به شما هدیه میدهد.
در بخشی از کتاب تاکسی سواری میخوانیم
عقب نشسته بودم و روزنامه ورق میزدم. مردی که کنارم نشسته بود گفت «من نوشتههات رو میخونم.» گفتم «ممنون.» مرد پرسید «چرا همهش تو تاکسیه؟» گفتم «همینجوری.» مرد گفت «واقعیه یا تخیلی؟» گفتم «واقعیه.» مرد گفت «من یه داستان واقعی تو تاکسی برات تعریف کنم، مینویسی؟» گفتم «اگه جالب باشه، آره.» مرد پرسید «جالب یعنی چی؟» گفتم «یعنی یه نکتهای، حرفی، چیزی داشته باشه.» مرد گفت «داره، خیلی نکته و حرف داره.» گفتم «بفرمایید.» مرد گفت «من یهبار عقب نشسته بودم، یه آقایی هم کنارم نشسته بود داشت از خودش و زنوبچهش و کنکور بچهش حرف میزد، بعد یهدفعه وسط حرف زدنش یه مکثی کرد و مرد.» گفتم «چی شد؟» مرد گفت «همینجوری که داشت حرف میزد مرد.» یک لحظه گیج شدم و گفتم «یعنی چی؟ این چه نکتهای داشت؟» مرد گفت «پر از نکته بود… یه آدم یه لحظه بود، لحظهی بعد نبود… داشت از نگرانیش برای بچهش میگفت، بعد اصلاً نبود، تموم شد.» گفتم «داستانتون یه جوری بود.» مرد پرسید «چهجوری؟» گفتم «عجیب بود.» مرد گفت «زندگی همینه دیگه… عجیبه.» گفتم «ببخشید، این داستان رو نمینویسم.» مرد پرسید «چرا؟» گفتم «به نظرم واقعی نبود.» مرد گفت «تو از کجا میدونی چی واقعیه، چی غیرواقعی؟» بعد به راننده گفت «آقا، من پیاده میشم.» راننده نشنید. مرد دوباره گفت «من پیاده میشم.» راننده باز نشنید. به راننده گفتم «آقا، ایشون پیاده میشن.» راننده پرسید «کی؟» کسی کنارم نبود.
فهرست مطالب کتاب
راهبندان
کوتاه ترین داستان جهان
ما کدام طرفیم؟
یک روز خوب بهاری
گردوغبار
روزها
بی حوصله
آیا عکسها را دیدهاید؟
صبح یک روز پنجشنبه
ابر و امیرخسرو دهلوی
زندگی
عاشقانه
سه مرد و یک قناری
رنده کردن پیاز
دندان شکسته
آیا می رسم؟
آشنای قدیمی
تکرار
اشک و باران
ما مسافران
سفر
پایان
واقعیت کجاست؟
قشنگی
پرندهی چاق
شکست عشقی
صدهزار و پانصد تومان
برتولت برشت توی تاکسی
مثل فیلمها
چند سال بعد
فقط زندگی
بالای دارآباد
از این به بعد
مورچه
جنگل باصفا
پدرم
از گوشیت راضی هستی؟
پریشب
خیلی زود
مواجهه
زمستان امسال…
آن طرف
این یا آن؟
عکس روی داشبورد، یکهویی…
فردا چه میشود؟
اینطرف و آنطرف
دلِ گرفته
یک داستان ترسناک
یک داستان ساده
چه گذشت… زود
آقای اصلانی
عشق اول
حقیقت
سوار و پیاده شدن
کی کنار من نشسته؟
اینجا و آنجا
چه خبر؟
اطمینان
نگاه
اشیا از آنچه در آینه میبینیم گاهی نزدیکترند و گاهی دورتر
رانندهی شاعر
صفا
خاطره
مدیا کاشیگر
شب
هم خوشحال، هم ناراحت
اول مهر
زندگی
آخر خط
نیمهشب
پنج دقیقه
اجرا در شب برفی
پشت فرمان
غرض نقشی است کز ما بازماند
تأثیر متقابل
به یاد اون روزها
اخبار
خرید ضایعات
یک لحظه…
باران
عاشقی
در چشمبههمزدنی
رؤیا
برنامهی عید
خواب
سرپناه
اون تهِ ته
پروانه
اندازه
اپلیکیشن
مثل بنفشهها
مشکل کوچک
جابهجایی
کار
سکوت
دستانداز
رمان
قیافهی من
باران
بعد از سالها
عجیب، ولی واقعی
یک جور دیگر
واقعی…
شکوفه
داستانی با دو پایان
شباهت
پایان راه
قصه
جابهجایی
بوسه
کوهها
پاییز
هجوم
جابهجایی
پیدا و پنهان
مرد جلو تاکسی
چند سال مانده
فراموشی
خواب وبیداری
سرب
مه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تاکسی سواری |
نویسنده | سروش صحت |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 161 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1163-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |