معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید

عکس جلد کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید

کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید اثری از مهدیه سهرابی، یکی از نویسندگان معاصر ایران است. سهرابی در این داستان کوتاه راوی سرگذشت پرفرازونشیب کودکی است که در خانواده‌ای پر از معضلات مختلف به دنیا می‌آید و مسئولیت‌ناپذیری والدینش، آینده‌ای پرتنش و نامطمئن را برای او رقم می‌زند.

درباره‌ی کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید

مهدیه سهرابی در کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید تصویری ملموس و نزدیک به واقعیت را از زندگی کودکانِ بدسرپرست ارائه کرده است. مارال کوچک فرزند طلاق است. پدر و مادر او به دلیل اختلافات بسیاری که با یکدیگر دارند، از هم جدا شده‌اند. حضانت مارال بر عهده‌ی مادر است اما مادر سودای مهاجرت در سر دارد و مدتی اندک پس از جدایی از پدر مارال، بار دیگر ازدواج می‌کند و با همسر جدیدش از ایران می‌رود. پدر اما از همان ابتدا گویی وجود فرزندش را فراموش کرده است و چندان به یاد دخترش نمی‌افتد و سراغی از او نمی‌گیرد. مارال را خاله نیک، خواهر ناتنی مادرش بزرگ می‌کند. خاله نیک از دنیا رفته است و اکنون مارال مانده و ثروتی هنگفت که از خاله برای او به یادگار مانده است. پس از سال‌ها، مارال که دیگر آن کودک خردسال پیشین نیست، دوباره پدر و مادرش را می‌بیند و این‌بار اوست که والدینش را، که به سودای ثروت و مکنت مارال به سویش آمده‌اند، از خود می‌راند. اما مارال هنوز به سن قانونی نرسیده و به‌ناچار یا پدر یا مادرش می‌بایست سرپرستی او را به عهده بگیرند...

به باور بسیاری خوب بودن زندگی مشترک به‌معنای عاری بودنِ آن از مشکل نیست بلکه در یک زندگی سالم و خوب، اختلافات، معضلات و رنج‌ها به شیوه‌ای صحیح مدیریت می‌شوند. با این حال همیشه این امکان برای زن و مرد وجود ندارد که بتوانند درک درستی از شرایط داشته و از ظرفیت و توان و آینده‌نگری کافی برای مواجهه با مشکلات برخوردار باشند و به همین خاطر هم، دشواری‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... را به جان می‌خرند و راه‌ خود را از یکدیگر جدا می‌کنند تا بخت‌شان را در جایی متفاوت و با افرادی دیگر بیازمایند. در این میان بیشترین آسیب متوجه کودکان می‌شود؛ کودکانی که بدون نظارت صحیح و کافی رشد پیدا می‌کنند و ممکن است در معرض آسیب‌های روانی و اجتماعی فراوانی قرار گیرند و در نتیجه هم برای خود و هم برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند چالش‌آفرین باشند.

از هم گسیختگی خانواده و عدم حضور والدین منجر به بروز رفتارهای انحرافی در کودکان، فرار آن‌ها از خانواده یا مراکز مراقبتی، اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر، بزهکاری، خودکشی و... می‌شود و در سطح جامعه نیز به پدیده‌های نامطلوبی هم‌چون کاهش میزان امنیت و سطح فرهنگ جامعه می‌انجامد. برای کمک به کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست راه‌های متعددی وجود دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به ایجاد مراکز پشتیبانی، تأسیس نهادهای مختلف مردمی و دولتی برای پشتیبانی از کودکان، تجهیز مراکز مشاوره و ارائه‌ی خدمات روان‌پزشکی و روانکاوی مقرون‌به‌صرفه‌تر و در دسترس‌تر، توانمندسازی و حمایت مالی از خانواده‌های دغدغه‌مند، توسعه‌ی برنامه‌های آموزشی و... اشاره کرد.

با شنیدن کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید به خاطر می‌آوریم که خانواده از چه جایگاه و چه میزان ارزش بالایی برخوردار است و در سایه‌ی بنیان‌های مستحکم یک خانواده‌ی سالم است که فرزندانی مستقل، آگاه و با اعتماد به نفس پرورش می‌یابند؛ فرزندانی که قرار است آینده‌ی جامعه و کشورشان را رقم بزنند و خود به والدی حمایت‌گر، متکی به نفس، مسئولیت‌پذیر و خودباور تبدیل شوند.

کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید را به کوشش خانه داستان چوک و با خوانش غزل بابایی می‌شنوید.

کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید را به تمامی طرفداران ادبیات معاصر فارسی و همین‌طور دوست‌داران داستان‌های کوتاه ایرانی با مضامین اجتماعی و روابط والدین و فرزندان پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید می‌شنویم

سرم را بین دو دستم گرفتم. نفس عمیق کشیدم و موهایم را از روی پیشانی‌ام عقب زدم. به قاب‌عکسی نگاه انداختم که بغل تخت روی میز کوچک گذاشته شده بود. در آغوش خاله نیک از ته دل می‌خندیدم. چند تار موی سفید بین موهای یک‌دست مشکی‌اش خودنمایی می‌کرد. وقتی می‌خندید کنار چشم‌هایش چند چروک ریز می‌افتاد و چشم‌های درشتش مثل خط می‌شد. نگاهم را از قاب‌عکس گرفتم. اگر بیشتر از این به صورت خاله خیره می‌شدم حتماً باز از پس اشک‌هایم برنمی‌آمدم. سقف اتاق روی سرم سنگینی می‌کرد. از تخت پایین و از اتاق بیرون آمدم.

راهرو را پیمودم. پیراهن بلند سیاهم را بالا گرفتم و پا روی اولین پله گذاشتم. اصلاً نمی‌دانستم کجا می‌روم. فقط یک‌جا نشستن و نگاه به عکس خاله برایم از مرگ بدتر بود. صدای مادام از پشت سر متوقفم کرد: «چیزی لازم دارید خانم؟»

برگشتم و نگاهش کردم. لبخند کم‌رنگی زدم و گفتم: «به من نگید خانم. همون مارال صدام بزنید. نه، ممنونم. برید بخوابید.»

مادام برق راهرو را روشن می‌کرد که گفت: «بعد از خانم شما همه‌کاره‌ی این‌جایید. شما یادگار خانم‌اید. اگر چیزی لازم دارید، بفرمایید من براتون بیارم.»

برای خانم این خانه بودن زیادی جوان به نظر می‌رسیدم. کمی خنده‌دار بود اما من محکوم بودم به این‌که زودتر از سنم بزرگ شوم و بیشتر از فهمم، بفهمم.

فهرست مطالب کتاب صوتی

25 دقیقه
در مرداد برف می‌بارید

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید
نویسنده
راویغزل بابایی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۲۴ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید

A.asgari
۱۴۰۳/۰۴/۱۸
من خیلی از این کتاب خوشم امد موضوع جدیدی داشت صدای راوی خیلی خوب بود و دوست داشتم کتاب درباره ی دختری بود که پدر و مادرش از هم جدا شده ان و مادری که بخاطر خودش الکی اینده ی بچه شو بهونه کرد و جدا شد ازدواج کرد و مهاجرت کرد دختری که نه پدرش قبولش کرد و نه مادرش و باخاله ی خودش زندگی میکرد و حالا شم خاله از دست داده و همش تصور میکنه خالش کنارشه با اینکه مرداد ماهه و گرمه ولی دختر احساس سرما میکنه از نبود خالش لاورش نمیشه ۴۰ روزه گذشته مادرش برمیگرده بعد از ۸ سال و بهش میگه دخترم اما بهش میگه دخترت مرده و نمیشناسمت وپدرش هم برمیگرده پیشش پدر و مادری که دوستش نداشتن الان بخاطر ازثی که خالش براش به ارث گذاشته میخوان دختر و پیش خودشون ببرن و شکایت میکنن و میرن دادگاه حرفهای که دختر تویه دادگاه زد خیلی عالی بود و غم انگیز بود و اینکه دادگاه دخترو فرستاد تا به پرورشگاه بره و وقتی ۱۸ سالش شد برگرده خونه ی خالش کتاب خوبی بود ممنون از کتابراه
نجمه
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
اتفاقا صدای گوینده عالی و خیلی مفهموم بود از داستان خیلی خوشم اومد. وقتی شنیدم کارشون ب دادگاه کشید دوست داشتم اونجا می‌بودم و مامان باباشو خفه میکردم ولی حرفای دختر تو دادگاه ارومم کرد و همش حق بود باااینکه یه ذره از سختی‌هایی ک کشید هم نبود. هرکس داستان رو بخونه میتونه خودشو جای دختر حس کنه ولی و خداروشکر پرورشگاه رفتن هزار برابر بهتر از اینه که با مامان باباش میبود واقعا برای همچین پدرو مادری متاسفم خیلی دلم گرفت و اشک ریختم برای این دختره امیدوارم تت ۱۸ سالگیش یه خانوم موفقی بشه برا خودش و شریک زندگی خوبی برعکس مامان و باباش پیدا کنه ک زندگیشو باهاش ادامه بده
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۴/۱۱
باسلام خدمت دوستان کتاب و همراهانه کتابراه. روایت کتاب داستان کودکان طلاق است. کودکانی که گاه به وسیله و شئ تبدیل میشوند برای آزار یکدیگر والدین که هر کدام صاحب این وسیله خود را میدانند. افسوس که درک نمیشود که انسان تشکیل شده از عشق و محبت و احساس و خاطرات. کاش درک کنیم که این کودکان انسان هستند و نه کالا و وسیله. ممنون از کتابراه عزیز
زری بانو
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
داستان در مورد همه آدمها حرف می زد که هر کدام در وهله ی اول بدنبال سود و منفعت خودشون هستن. از پدر و مادر فرزند گرفته تا خاله و خود شخصیت اصلی. و در پایان اینکه دادگاه بدنبال منفعت و آرامش دختر بی سر پرست شده و تنها رأی صادر کرد، برای من قابل قبول و پسندیده بود. صدا گذاری و توصیف فضا رو دوست داشتم و پسندیده بود.
فرزانه هاشمی
۱۴۰۳/۰۷/۰۸
سلام با اینکه خیلی غم انگیز بود عالی بود بچه‌ها قربانی تصمیم بزرگترها، همچین موردی توی انشاهای ماهم بود پدر و مادر هر دو ازدواج کردند و دختر رو نه شوهر زن قبول کرد نه زن پدر پدر نهایت بچه پیش مادر بزرگ پیر و فقیر مجبور به زندگی شده
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۱۸
با این داستان کوتاه گریه کردم. آخر داستان از تصمیم قاضی لذت بردم. چون خودم مادری هستم که بسیار عاشق فرزندانم هستم خیلی برای این دختر غصه خوردم و خوشحال شدم که عشق حقیقی را پیدا کرده بود در وجود زنی مهربان
فرنوش فرقدانی
۱۴۰۳/۰۷/۲۴
بچه‌ای که پدر و مادر نالایقی داره و اونو نادیده گرفتن و تعهد و مسئولیتی در قبالش حس نمی‌کنن و راه زندگی خودشون رو بدون در نظر گرفتن آدمی که خودشون باعث بوجود اومدنش شدن.
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
داستان قشنگی بود در عین کوتاهی. داستان خیلی از فرزندان طلاق این روزها. داستانی از عشق که کس دیگری هم میتونه در این دنیا از پدر و مادر بهتر و با عاطفه تر باشه.
مریم بحری
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
موضوع این کتاب برام جالب بود و گذاشتمش تو کتابخونه شخصیم که گوش بدم. ولی بیشتر از ۲ دقیقه نتونستم ادامه بدم. متاسفانه به هیچ عنوان لحن خواننده کتاب مناسب نبود.
M.e
۱۴۰۳/۰۸/۲۸
داستان اصل خود آدم‌ها را روایت می‌کند، آدم‌ها فقط ب خودشون فکر میکنن و تمام
راوی داستان عتیقه بود، از همینجا واسش دستک میزنم عالی بود
م فراهانی
۱۴۰۳/۰۴/۳۰
داستان خوبی بود دست قاضی درد نکنه با این حکمش دست پدر و مادرش از اموالش کوتاه کرد
احمدی
۱۴۰۳/۰۸/۲۳
من از این کتاب خیلی خوشم اومد
خیلی جذاب بود
ممنون از کتابراه 👌👌
nona
۱۴۰۳/۰۸/۱۶
چقدر تمام لحظات زندگیه منو به یادم آورد و اخر داستان چه اشک تلخی ریختم...
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
برای من که عالی بود. هستن واقعا در جامعه ما این چنین آدم های
ممنون از کتابراه
وانیا نظافت
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
قشنگ بود ولی چطور یه مادر و پدر دلشون میاد بچشون رو ول کنن خیلی دلم سوخت
مشاهده همه نظرات 27

راهنمای مطالعه کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید

برای دریافت کتاب صوتی در مرداد برف می‌بارید و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.