معرفی و دانلود کتاب افسارگسیخته

معرفی کتاب افسارگسیخته

کتاب افسارگسیخته اثری از حافظ مومنی است که در آن با جهانی خیالی و داستانی پررمز و راز روبه‌رو می‌شوید. مومنی از مخاطبان خود طلب می‌کند که همچون یک رویاپرداز عاشق به جهان وی ورود پیدا کنند. نویسنده در این کتاب خود که متشکل از داستان‌های کوتاه عاشقانه است، از نثری صمیمی و گرم برای توصیف شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستانی بهره می‌برد. اگر به دنبال داستان‌های کوتاه پرشور و خواندنی هستید، این کتاب برای شماست.

درباره‌ی کتاب افسارگسیخته

یک نویسنده برای آنکه بتواند شخصیتی رویاپرداز خلق کند، خود نیز باید از ذهنی خیال‌پرداز برخوردار باشد. یک نویسنده باید عشق را بداند تا بتواند به‌خوبی از روایات عاشقانه بنویسد. کتاب افسارگسیخته نوشته‌ی حافظ مومنی اثری‌ست که به‌خوبی هم عشق را می‌فهمد و هم از تصورات غنی و پرباری برخوردار است. همین خصایص ممتاز باعث شده که وقتی کتاب افسارگسیخته را باز می‌کنید و با نخستین توصیفات نویسنده برای معرفی جهانش روبه‌رو می‌شوید، تبسمی بر لبان‌تان نقش بندد و انرژی مثبتی از حافظ مومنی به‌عنوان راوی این جهان خیالین دریافت کنید. این کتاب متشکل از داستان‌هایی کوتاه است که هرکدام تصویری متمایز از عشق انعکاس می‌دهند.

حافظ مومنی از آن نویسندگانی‌ست که به نقش مخاطب در برقراری دیالوگ با متن مرجع باور دارد. همان‌طور که در بخش معارفه خطاب به مخاطبان عنوان شده، مومنی به یکی از جملات یدالله رویایی ارجاع داده، گزاره‌ای که در آن شاعر نام‌دار ایرانی باور دارد که فرجام یک متن در نهایت برعهده‌ی مخاطب است. با چنین سرآغازی، حافظ مومنی از مخاطبان انتظار دارد که متن را از دید یک خواننده‌ی فعال که خود نیز در داستان‌پردازی و درک آن نقش دارد بخوانند. در این کتاب شاهد تعدادی داستان کوتاه رمانتیک و موجز هستید. کتاب افسارگسیخته توسط انتشارات نوروزی منتشر شده است.

کتاب افسارگسیخته برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر به دوست‌داران داستان‌های کوتاه فارسی و روایات عاشقانه توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب افسارگسیخته می‌خوانیم

مرغابی کوچک هر روز لاغر و نحیف‌تر می‌شد. شب‌ها را با کابوس می‌گذراند و روزها را با وحشت سپری می‌کرد. از ناگهانِ انتظار عبور کرده بود. فکر می‌کرد کسی می‌آید و درب انتظارش را از لنگر می‌شکافد. از وقتی که او را از دست داده بود با تمام تراژدی‌های عاشقانه‌ی این جهان هم خوابی می‌کرد. هرشب عاشق می‌شد و معشوقش را گم می‌کرد. روی خورشید، ستاره‌ای می‌ساخت و در آتش آن خورشید می‌سوخت. در خواب‌هایش به اژدهایی تبدیل می‌شد و می‌خواست معشوقه از دست رفته‌اش را با آتش درونش بسوزاند ولی در آخرین لحظه خنجری به دست می‌گرفت و با آن در وسط قلبش چاکی می‌انداخت و ناگهان از خواب بیدار می‌شد و پا به روز بعد می‌گذاشت.

سوختنش را هرروز نظاره گر بودم. کاری از دست هیچ کس بر نمی‌آمد.

دوباره به مغازه‌ام آمده بود وحال خوبی نداشت. به او گفتم آخر چگونه می‌شود؟ مدَّت زیادی از آن موضوع گذشته است، خب فراموش کن مرغابی کوچک! زندگی جریان دارد و نباید در خلافِ جریان آن شنا کرد. هرچه می‌گفتم را با دقَّت گوش می‌داد و نگاهش را از نقطه‌ای به نقطۀ دیگر می‌کشاند. لب‌هایش را می‌فشرد و دستانش یکدیگر را گرم می‌کردند. پشت آن چهره، آتشفشانی می‌جوشید و گدازه‌هایش درون مرغابی کوچک را آبیاری می‌کرد. بعد از آن‌که صحبت‌هایم تمام شد چهره‌اش را با تمام دلبستگی‌هایش به سمتم پرتاب کرد و شعری از نزار قبانی را بدون مقدمه برایم خواند.

فهرست مطالب کتاب

سخنی با خواننده
بخش اول: مرغابی کوچک
بخش دوم: سُلْطان
بخش سوم: عملیاتِ نجات
بخش چهارم: تَکْ‌چشم
بخش پنجم: بستنی فروشی
بخش ششم: مزرعه پرورش غاز و غوقاز
بخش هفتم: شهرِ گمشده
بخش هشتم: سلطان و سایه و آن دفتر کذایی
بخش نهم: روزگار مرغابی کوچک و آشنایی با سلطان و سایه
بخش دهم: شَبَحْ
بخش یازدهم: صُبحْ‌دَم
بخش دوازدهم: رفتن به شهر گمشده
بخش سیزدهم: چند ساعت بعد از آزادی دختران
بخش چهاردهم: دو ماه بعد
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش اول
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش دوم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش سوم و چهارم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناختی بخش پنجم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناختی بخش ششم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناختی بخش هفتم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناختی بخش هشتم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش نهم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش دهم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش یازدهم
تحلیل محتوایی، ادبی و روان‌شناسانه بخش دوازدهم