معرفی و دانلود کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم

عکس جلد کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم
قیمت:
۳۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم

شما فکر می‌کنید که عشق وجود دارد؟ اصلا آدم چطور می‌تواند طعم عشق واقعی را بچشد؟ کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم روایتی جذاب، متفاوت و طنز‌آمیز نوشته‌ی جنی هان است. این اثر داستان زندگی دختر 16 ساله‌ای به نام لارا جین را به تصویر می‌کشد که چند نامه ساختگی عاشقانه، او را به دردسر می‌اندازد. این کتاب در سال 2014 نامزد جایزه گودریدز نیز شده است و از جمله کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز به شمار می‌رود.

درباره کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم:

عشق، همان اتفاقی است که هم می‌تواند شما را رو به جلو حرکت دهد و هم از حرکت باز دارد! اتفاقی که برای لارا جین، قهرمان این داستان، رخ داد.

کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم (To All the Boys I've Loved Before) بخشی از زندگی عاطفی لارا جین را به تصویر می‌‎کشد. لارا دختر 16 ساله‌ای است که با یک اشتباه همه نامه‌های عاشقانه و پنهانش لو می‌رود و همین اتفاق او را حسابی به دردسر می‌اندازد. ماجرا از این قرار است که او هرگز آشکارا علاقه‌اش به پسران را اعتراف نمی‌کرد، اما در عوض برای هر کدام از آن‌ها نامه‌ای درباره احساساتش می‌نوشت، آن‌ها را مهر و موم می‌کرد و در جعبه‌ای زیر تختش پنهان می‌نمود.

اما سرانجام در میانه داستان اتفاقاتی رخ می‌دهد که لارا جین کم‌کم به سمت عشق واقعی حرکت می‌کند و در نهایت به آن دست می‌یابد. اتفاقاتی که برای لارا رنگ‌ و بوی جدیدی می‌گیرد و حتی مسیر زندگی‌اش را به سمت و سوی دیگری می‌برد.

جنی هان (Jenny Han) این کتاب را با بیانی جذاب و با چاشنی طنز نوشته است که توانسته مخاطبان زیادی را به خودش جذب کند. با خواندن این کتاب می‌توانید تفاوت احساساتی را که در هر برهه از زندگی برایتان رخ می‌دهد، بهتر درک کنید.

اقتباس سینمایی از کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم:

از این کتاب خواندنی یک اقتباس سینمایی موفق و پرطرفدار نیز وجود دارد که در سال 2018 و به کارگردانی سوزان جانسون ساخته شده است. این سریال با نام «تقدیم به همه پسرانی که عاشق‌شان بودم» (To All the Boys I've Loved Before) روانه بازار شد.

جوایز و افتخارات کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم:

- نامزد جایزه منتخب گودریدز برای ادبیات داستانی بزرگسالان جوان (2014)
- نامزد جایزه انتخاب خوانندگان جوان پنسیلوانیا (2018)
- نامزد جایزه لینکلن (2018)

کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای همه نوجوانانی که از خواندن روایت‌های داستانی عاشقانه و طنز لذت می‌برند بسیار مناسب است.

با جنی هان بیشتر آشنا شویم:

یکی از نویسندگان جوان محبوب آمریکا که در نویسندگی ژانر نوجوان و کودک بسیار موفق ظاهر شده است، جنی هان نام دارد. او تحصیلات دانشگاهی خودش را در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل گذرانده و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاق از مدرسه جدید (New School) دریافت کرده است. هان اولین رمان خود را با نام Shug (شاگ)، در دوران دانشجویی برای کودکان نوشت و مورد استقبال واقع شد. اما، این نویسنده محبوب، با دو رمان «تابستانی که زیبا شدم» و «به آن‌ها که عاشق‌شان بودم» به شهرت رسید. او به‌عنوان یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز نیز معرفی می‌شود که توانسته توجه عده زیادی از خوانندگان جوان و نوجوان را به خودش جلب کند.

در بخشی از کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم می‌خوانیم:

نزدیک‌ترین دوستم کریس، سیگار می‌کشد. او با پسرهایی می‌پلکد که اصلاً نمی‌شناسدشان و دو بار هم از مدرسه اخراج شده. یک بار مجبور شد به خاطر غیبت غیرموجه برود جلسه‌ی محاکمه‌. تا قبل از آشنایی با کریس اصلاً نمی‌دانستم جلسه‌ی محاکمه چیست. محض اطلاع‌تان، جلسه‌ی محاکمه وقتی پیش می‌آید که شما آن‌قدر غیبت غیرموجه می‌کنید که کارتان می‌کشد به قانون.

مطمئنم اگر در حال حاضر با کریس آشنا می‌شدم، ‌محال بود با هم دوست شویم. ما دو تا همه‌جوره با هم فرق داریم. اما اوضاع همیشه این‌طور نبوده. کلاس ششم که بودیم کریس عاشق لوازم تحریر، شب خانه‌ی دوست‌ها ماندن و تماشا کردن فیلم‌های جان هیوز بود؛ درست عین من. اما کلاس هشتم که رسیدیم، شب‌ها بعد از این‌که پدرم خوابش می‌برد دزدکی از خانه‌مان می‌زد بیرون تا برود دیدن پسرهایی که توی مرکز خرید با آن‌ها آشنا شده بود. پسرها قبل از روشن شدن هوا دم خانه‌مان پیاده‌اش می‌کردند. من بیدار می‌ماندم تا برگردد، چون همه‌اش می‌ترسیدم قبل از بیدار شدن بابا نرسد خانه. هرچند همیشه سر موقع برمی‌گشت.

کریس از آن دست دوست‌هایی نیست که هر شب بهش زنگ بزنی یا هر روز باهاش ناهار بخوری. مثل گربه‌ای خیابانی است، هر وقت عشقش بکشد می‌آید و می‌رود. نمی‌تواند گیر یک مکان یا فردی خاص باشد. گاهی چند روز ازش خبر ندارم و یک شب بی‌هوا یکی ضربه می‌زند به پنجره‌ی اتاقم و می‌بینم کریس است که روی شاخه‌ی درخت مگنولیا چمباتمه زده. محض احتیاط به خاطر کریس پنجره‌ام را قفل نمی‌کنم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم
نویسنده
مترجمرضا اسکندری آذر
ناشر چاپینشر سنگ
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات352
زبانفارسی
شابک978-622-99936-1-3
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه نوجوان
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم

P
۱۴۰۲/۰۸/۰۲
این کتاب سه گانست که خب البته جوری نیست که خیلی لازم و واجب باشه هر ۳ جلد رو کامل بخونی. چون هرکدوم ماجرای خودشونو دارن. و فیلم این سه گانه توسط نتفلیکس ساخته شده که گروه بازیگری خیلی خوبی داره. اما طبیعتا کل داستان و اتفاقات شبیه به کتاب نیست. بخاطر همین کتابشو بخونید بیشتر لذت میبرید. جنی هان قلم شیرین و خوبی داره و ماجرای لارا جین و اطرافیانش رو خیلی خوب برامون توضیح میده. شخصیت‌ها همه عالین. داستان به طرز اغراق شده‌ای گریه دار و بیش از حد رومانس هم نیست. و همه چی کتاب در حد تعادله. بجز اون قلم نویسنده طوریه که میشه راحت کتاب رو خوند و خیلی سریع پیش رفت. و درباره نظرات منفی کتاب باید بگم همه کتابها سلییقه‌ای هستن. باید ببینید میتونید با کتاب ارتباط برقرار کنید یا نه. به عنوان یک کتاب تینیجری و تا حدی ادالت بنظر من خیلی شیرین و جالب بود و از خوندنش لذت بردم.
شاید برای تینیجر‌ها جالب باشه اما بنظرم کتاب‌ها و فیلم‌های خیلی بهتری توی ژانر تین دراما هستن مثل النور و پارک، جایی که عاشق بودیم، پیش از آنکه بمیرم، زمین بر پشت لاک پشت‌ها و... درکل دیدن یکبار فیلمش کافیه و بد نیست.
ممنون از کتابراه
F.M
۱۴۰۲/۰۵/۲۹
سلام. خدا قوت خدمت نویسنده عزیز و مترجم گرامیکتاب بسیار روان و جالب است من کتاب را خیلی دوست داشتم و از اینکه تمام شد بسیار ناراحت شدم. طبق نظرات دوستان متوجه شدم این کتاب جلد دومی هم دارد خوشحال میشوم کتاب راه جلد دوم این کتاب را در اختیار بگذارد. معمولاً کتاب‌های که ریتم آرامی دارند کسل کننده هم نیز هستند و یا حتی بعضی از کتاب‌ها حداقل تا صد صفحه اولش متوجه هیچ چیزی نمی‌شوی جز معرفی شخصیت‌ها مثل کتاب شهر خرس که بعد حالت هیجانی پیدا میکند اما این کتاب اینجوری نبود و از همان اول منو جذب خودش کرد. لارا جین را خیلی دوست داشتم به طوری که باهاش خو گرفته بودم شخصیت مارگریوت را خیلی دوست نداشتم اما میتونم درکش کنم چون همیشه تمامی کارها با اون بوده و وقتی متوجه میشود که زندگی بدون اون هم در جریان است و خواهر هایش هیچ مشکلی ندارند البته آن‌ها سعی خودشان را میکنند ناراحت میشود و با خواهرش بد رفتاری می‌کند. بیشتر از همه از جشن‌های آن‌ها خیلی خوشم آمد مخصوصا جشن هالوین یا عید و یا حتی مراسم شکرگزاری چه خوب میشد ما هم همچین مراسم‌های را داشتیم ولی متاسفانه روبه روز داریم از آداب و رسوم خود دور میشویم. رابطه پدر و دختری زیبای بین آن‌ها وجود داشت برخلاف دیگر کتاب‌ها در این کتاب هیچ خبری از خیانت و... نبود که این کتاب برایم دوست داشتنی تر شد. در آخر وقتی مارگوت این کار را کرد ناراحت شدم چون یکطرفه به قاضی رفت. و سریع قضاوت کرد. ممنون کتاب راه و لطفاً کتاب‌های دیگری هم از این نویسنده عزیز در اختیار ما قرار بدهید.
کتابخور
۱۴۰۲/۰۹/۲۴
سلام و عرض ادب
کتاب ریتم خیلی آروم و کسل کننده‌ای داشت اولیش وآخرش هم ناتمام به پیان رسید تنها جای باحالش ماجراهای پیتر و لاراجینه و گرنه بقیه داستان همش کشکه از اولشهم میتونستم حدس بزنم ک کیتی نامه هارو پست کرده و خب خیلی تابلو بود که بعد دعوای لارا و کیتی نامه‌ها پست شدن
و چیز عجیب تر این بود و
که لارا هیچ وقت فکر نکرد که چطوری نامه‌ها پست شدن کی این کار رو کرد
و از طرفی کاش بجز خود لارا بقیه هم نقش پررنگ تری داشتند ولی خب در کل ارزش یه بار خوندن رو داره نمیخوام بگم افتضاحه و نمی‌خواهم هم بگم کتاب فوق العاده خوبیه ولی میخوام بگم برای تنیجری مثل برای پر کردن اوقات فراغتت خوبه که بخونیش
چون این کتاب از زبون یه دختر گفته شده کاش مترجم خانم بود چون میتونه موقعیت و احساسات و شرایط یک دختر رو به خوبی بیان کنه در کل قلم مترجم خوب بود
پ. ن: یه جاهاش رو سانسور کردن خیلی تابلو بود
مرسی از کتابراه و کتاب‌های خوبش
هنری جود
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
اگر ما محتاطانه عمل کنیم جلوی خیلی از اتفاقات گرفته میشه. لاراجین باید نامه هارو جای مطمئن تری قرار میداد تا دست کیتی بهشون نرسه.
و اما نقد کتاب: لاراجین دختری است که برای کسانی که یک زمانی عاشقشان بوده نامه مینوشته و نامه هارو بایگانی می‌کرده. خواهر لاراجین (مارگوت) که با جاش دوست هست برای تحصیل
به اسکاتلند میرود. نامه‌های لاراجین روزی پست میشوند و به دست پیتر و یکی هم به دست جاش می‌رسد. لاراجین برای اینکه جاش فکر نکند لاراجین بهش حسی دارد و هم اینکه مارگوت بویی نبرد بطور ساختگی با پیتر دوست میشود.
روزی که مارگوت به خانه بازمی‌گردد موقع دعوا جاش و پیتر از همه چیز باخبر میشود و با لاراجین قهر می‌کند شب سال نو کیتی به لاراجین لو می‌دهد که کسی که نامه هارا پست کرده خودش بوده لاراجین اورا می‌بخشد و آخرسر بطور واقعی با پیتر دوست میشود.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۵/۲۵
داستان جذاب هست اما هیجانی نیست، به آرامی میتونین پیش برین. شخصیت‌ها به جز جنی، دوست داشتنی هستن حتی کریس. به نظرم خانواده رو به شکل دوست داشتنی تصویر کرده. البته چالش خاصی در داستان نمی‌بینید بجز چالش احساسی. آخر داستان هم قابل پیش بینی بود. رفتن مارگوت به یه دانشگاه یه کشور دیگه از آمریکا به اصلا اسکاتلند، منطقی نبود. علت خاصی براش بیان نمیکنه. ترجمه خوب بود اما گاهی جملات روان نبودن مثل سگ محلم میدهد. توی چه کاری می‌خوای کمک پدرت کنی یاد کیتی میدهممیگازد طرفم (فعل گازیدن نداریم، مخصوصا که در متن داستان استفاده شده نه در قسمت گفتگو) یادم می‌روم (می رود) که اینها واقعی نیست. آفای و خوهرها هم اشتباه تایپی بود، جایی هم به جای جاش گفته میشه پیتر. در کل داستان قشنگ و لطیفی هست خوندنش رو به همه و نوجوان‌ها هم پیشنهاد میکنم
نازسمن جعفرپور
۱۴۰۲/۰۶/۱۱
کتاب خوب است در مورد لارا جین دختری است که به کسانی که دوستشان داره نامه می‌نوشته و در زیر تختش پنهان میکند و یک روز اتفاقی که نامه هایش پست می‌شود و بدست اشخاصی که نامه‌ها برای شأن است می‌رسد یکی از نامه‌ها به دست نامزد خواهرش می‌رسد خواهر لارا با لارا قهر می‌کند اما سر انجام با هم آشتی می‌کنند به و.... داستان کتاب زیباست اما هیجانی نیست داستان کتاب آرامی پیش می‌رود و خواننده را دنبال خودش می‌کشد من به کتاب‌های وحشتناک و ترسناک بیشتر خوشم می‌آمد اما با خواندن این کتاب به این ژانر نیز علاقه مند شدم و چند کتاب دیگر با این موضوع خواندم در کل خوب بود از نویسنده و کتابراه تشکر می‌کنم پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید پشیمون نمیشین
یاسمین خلفی
۱۴۰۳/۰۶/۱۳
خوب بود منو یاد فیلمای تینیجری میندازه منتهاخیلی ملایم تر اونم بخاطر آسیایی بودن شخصیت کتابه و اصلا بخاطر همین از داستانش خوشم اومد و برام خیلی جالب بود بنظرم اینکه نویسنده نوشتن رو راهی بری رهایی از احساسات ممنوعه و یا هرچی دیگه‌ای میدونه یک نقطه قوت و ضعف هست قوت اینکه باعث رهایی خاطر و آرامش اون میشه انگار احساسات رو با نوشتن کناد میزاریم و از طرفی ضعفه چون با دیدنشون هربار یاد اون احساسات میرفتیم و رنجیده خاطرتر از قبل میشیم کتاب خوبی بود دوست داشتم ممنوع از کتابراه
فرناز
۱۴۰۲/۰۶/۱۲
نویسنده کاربلده و قلم ساده‌ای داره اما به شدت حاشیه روی کتاب زیاده. در 120 صفحه می‌تونست خیلی زیبا جمعش کنه. این بزرگترین ضعف کتاب بود. ضعف بعدی کتاب، نقش به شدت کمرنگ پدر بود! برخلاف آنچه که مرتب تاکید می‌شد که پدر عاشق بچه هاشه اما او اصلا متوجه تغییر رفتار دخترش نمی‌شه و هیچ تلاشی نمی‌کنه باهاش حرف بزنه. این بی خیالی و بی عرضگی با شخصیت پدر منافات داره. در ضمن، آخرش هم معلوم نشد که پیتر بالاخره رابطه‌ی قبلی‌اش رو فراموش کرده یا نه!!!
Z. G
۱۴۰۲/۰۶/۰۸
بنظر من این کتاب برای رده سنی نوجوان مناسبه، ولی اینکه فرهنگ سایر کشورها با ما خیلی تفاوت داره رو باید در نظر بگیریم، وقتی کتابو میخوندم واقعا حسرت خوردم که چرا تو کشور ما نباید همچین مراسم و جشن‌ها و دور همی‌هایی داشته باشیم، حتی مدارسشون و اردوهای تفریحی شون هم با ما فرق داره، فقط یه مساله برام و جالب بود که اونام در مورد روابط بین دختر پسر مثل ما هستن که ارتباط بین دختر و پسر اگه از حدی فراتر بره برای پسر مایه مباهاته ولی برای دختر بدنامی بحساب میاد.
فروغ حقیقی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
کتاب جالبیه، البته من فیلمش رو هم دیدم و تنها چیزی که حس کردم تاسف برای مردم کشورمه، در کشورهای دیگه چه مناسبت‌ها و جشن‌هایی وجود داره، مناسبت‌های مختلفی برای شاد بودن و متاسفانه برای مردم ما بزرگترین تنوع عزاداری هاست
Layali L
۱۴۰۲/۰۵/۲۲
قصه واقعا جذابه و شخصیت‌ها کاملا باورپذیرن. کتاب فضای نوجوانانه‌ داره منتها داستان انقدر پر کشش هست که دوس داشته باشین بقیه‌ی اتفاقات تو کتابو، یا ادامه ماجرای آدماش با همو بدونین. داستان ادامه داره و اینجا تموم نمیشه؛ ولی متاسفانه جلدهای دیگه به فارسی ترجمه نشدن، من به ویکی‌پدیای انگلیسی که خلاصه‌ی چند تا جلد بعدی رو داره اکتفا کردم...
Fatemeh Karimi
۱۴۰۲/۰۹/۲۸
به نام خدا
داستان هرچی که جلوتر میرفت جذاب تر و عاشقانه تر میشد و قلم نویسنده عالی بود. توصیفاتش به اندازه بود نه خسته کننده. مخصوصا آخرها که دلم نمی‌آمد داستان رو ول کنم
شخصیتشان رو دوست داشتم. پر از صمیمیت و فداکاری و عشق بود. دختر‌های آقای سانگ مستقل و خودساخته و قوی بودن اونقدری که برا زندگی شان به کسی احتیاج نداشتن.
زینب حسن‌زاده
۱۴۰۲/۰۸/۲۵
بیان ساده و شیوایی که این کتاب داره باعث میشه نتونی راحت کنار بذاریش و تا آخر ادامش میدی.
علاوه بر اینکه داستان از پستی بلندی‌های خوبی برخورداره، روایتگر زندگی هرکدوم از ما در دوران نوجوونیمون هست؛ خلق و خویی که توی این دوره داریم، احساساتمون و اشتباهاتی که خیلی از اوقات انجامش میدیم.
امیدوارم شما هم از خواندنش لذت ببرید.
parinaz hamedi
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
داستانش بد نیست. برام سواله که چرا باید هر سه دختر خانواده باید عاشق یه پسر (جاش) باشن؟ بعد هم در مورد پیتر باید بگم که همه در موردش فکر میکردن که آدم خوبی نیست و خیلی به اصطلاح عوضیه. ولی وقتی لااراجین باهاش دوست میشه میفهمه که واقعن اونجوری که بقیه میگن نیست. پس میگه که ما نباید کسی رو تا نشناختیم قضاوت کنیم.
🌱🤍
م ن
۱۴۰۲/۰۷/۰۵
کتاب داستان قشنگی داشت، روابط آدما با همدیگه خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود. شخصیت لاراجین اصیل و معصوم بود و اینو دوست داشتم. احتمالا به خاطر رگ شرقیش بی بند و بار نبود. اینکه میدونستم باید برای خودش ارزش قائل بشه و نذاره پسرا ازش سواستفاده کنن بعدم بندازنش دور، برای پسرا هم جذابترش کرده بود. واقعا که قهرمان داستان بود.
مشاهده همه نظرات 95

راهنمای مطالعه کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم

برای دریافت کتاب به آن‌ها که عاشق‌شان بودم و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.