معرفی و دانلود کتاب پنج پا فاصله

معرفی کتاب پنج پا فاصله

کتاب پنج پا فاصله، داستانی امیدبخش و خواندنی را در خود گنجانده است. ریچل لیپینکت، میکی داتری و توبیاس ایاکونیس، نویسنده‌های کتاب، شخصیت‌هایی را در این اثر به خواننده معرفی می‌کنند که گرفتار بیماری جانکاهی هستند، اما قدرت عشق را قوی‌تر از بیماری خود می‌دانند. پس از مطالعه‌ی کتاب پنج پا فاصله، خواننده احساس امید و شجاعت می‌کند و یاد می‌گیرد که حتی در شرایط دشوار بیماری نیز باید به زندگی، آری گفت.

درباره‌ی کتاب پنج پا فاصله

کتاب پنج پا فاصله (Five Feet Apart)، رمانی در سبک عاشقانه را دربرگرفته است. ریچل لیپینکات (Racheal Lippincott)، نویسنده‌ی کتاب، با زبانی خوش‌خوان و جذاب، حسِ عاشقیِ شخصیت‌های اصلی داستان را در این اثر به خواننده منتقل کرده است. کتاب پیش رو، داستانی الهام‌بخش دارد. هدف نویسنده‌ی این اثر، نشان‌دادن این واقعیت است که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌شود به زندگی امیدوار بود. در کنار موضوعی انگیزه‌بخش، کتاب حاضر پیام‌های اجتماعی را در خود گنجانده است. ریچل لیپینکات با طرحِ موضوع بیماری‌های خاص و چالش‌هایی که بیماران و خانواده‌های آن‌ها با آن روبه‌رو هستند، آگاهی خواننده را درباره‌ی رویارویی با بیماری‌های لاعلاج را افزایش می‌دهد.

نویسنده‌ی داستان پنج پا فاصله، 2 شخصیت اصلی را در این اثر خلق کرده است. استلا گرانت، دختر نوجوان زیبارویی است که از بیماری ریوی مزمنی، رنج می‌برد. ویل نیومن نیز در این داستان به‌عنوان پسری خوش‌تیپ، اما مبتلا به بیماری ریوی، معرفی شده است. این دو نوجوان به‌دلیل بیماری مزمنی که دارند، سال‌های زیادی را در بیمارستان سپری کرده‌اند. استلا، در صف پیوند ریه است و می‌خواهد تا زمان پیدا شدن اهدا کننده، وضعیت سلامتی‌اش را حفظ کند. از طرف دیگر ویل، برخلاف استلا، اهمیت زیادی به سلامتی‌اش نمی‌دهد و تحمل وضعیت ممکن را ندارد. این 2 نوجوان به‌رغم اختلافِ عقیده‌هایی که درباره‌ی زندگی با هم دارند، به یکدیگر نَرد عشق می‌بازند.

در ادامه‌ی کتاب پنج پا فاصله، عشق شخصیت‌های داستان با چالش‌های بزرگی روبه‌رو می‌شود. بیماری استلا و نیومن، اجازه نمی‌دهد تا این دو دلدار به وصال برسند. از طرف دیگر قوانین بیمارستان و طرز برخورد اطرافیان نیز مشکلاتی پیش روی شخصیت‌های داستان قرار می‌‌دهد. به‌دنبال اتفاق‌هایی، استلا از این واقعیت باخبر می‌شود که ویل نیومن، در کنار گرفتاری به بیماری ریویِ مزمن، عارضه‌های دیگری هم دارد و تا چند سال بیشتر دوام نمی‌آورد. این بیماری واگیردار است و استلا باید برای حفظ جانش، از ویل دوری کند. اتفا‌ق‌های پیش‌بینی نشده‌ای در ادامه‌ی داستان رخ می‌دهد تا کتاب پنج پا فاصله به اثری خواندنی تبدیل شود. ریچل لیپینکات، توانسته با قلمِ جذاب خود، شخصیت‌های داستان و مشکلاتی که با آن‌ها دست‌به‌گریبان هستند را به‌خوبی به‌تصویر بکشد.

جوایز و افتخارات کتاب پنج پا فاصله

• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز در سال 2019
• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
• برنده جایزه Hea Noorteraamat در سال 2019
• نامزد جایزه Jongeren Nominee for Vertaald در سال 2020

نکوداشت‌های کتاب پنج پا فاصله

• شخصیت‌های فرعی پیچیده و غیر قابل‌پیش‌بینی در این کتاب قرار دارند. مطالعه‌ی سرگذشت غم‌بار شخصیت‌های داستان، قلب خواننده را می‌شکند. (بوک‌لیست)؛
• ریچل لیپینکات، شخصیت‌های نوجوانی در این اثر خلق کرده که در آستانه بلوغ عاطفیِ بزرگسالانه قرار دارند و سرشار از امید به آینده و غلبه بر بیماری هستند. (اِسکول لایبرِری ژورنال).

اقتباس‌های سینمایی کتاب پنج پا فاصله

• فیلم پنج قدم فاصله، محصول 2019، با هنرنمایی کول میچل اسپراوس و هالی لو ریچاردسون.

کتاب پنج پا فاصله را انتشارات پرنده‌ی آبی، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است. فائزه دائمی و جواد کریمی، مترجم‌های این اثر هستند.

کتاب پنج پا فاصله برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی علاقه‌مندان داستان‌های عاشقانه، مخاطب‌های اصلی کتاب پنج پا فاصله به‌حساب می‌آیند. با توجه به وجود پیام‌های الهام‌بخش و انگیزشی در این اثر، مطالعه‌ی کتاب حاضر برای طرفداران داستان‌های انگیزشی و روحیه‌بخش نیز خالی از لطف نیست.

در بخشی از کتاب پنج پا فاصله می‌خوانیم

همان‌طور که سعی می‌کنیم تعادلمان را حفظ کنیم می‌خندیم کمی تلوتلو می‌خورم و برای اینکه او را هم با خودم نیندازم بازویش را رها می‌کنم و با پشت می‌خورم زمین.

همان‌طور که شدیدتر می‌خندد می‌پرسد: «حالت خوبه؟»

با خوشحالی سرم را تکان می‌دهم بهتر از خوبم وقتی که ادای دویدن در می‌آورد می‌خندم و وقتی که با زانویش روی یخ‌ها لیز می‌خورد با شادی برایش هورا می‌کشم نگاهش می‌کنم که درد نبودن پو را برایم قابل تحمل می‌کند قلبم را لبریز می‌کند حتی اگر هزار تکه باشد.

گوشی‌ام می‌لرزد و مثل همه‌ی روز بهش توجهی نمی‌کنم و به ویل که فاصله گرفته و دارد دوروبر دریاچه لیز می‌خورد چشم غره میروم موبایل بالاخره ساکت می‌شود و به آرامی از جایم بلند می‌شود. اما باز هم شروع می‌کند به سروصدا کردن و پیام‌ها پشت سر هم می‌رسند.