معرفی و دانلود کتاب انتقام

معرفی کتاب انتقام

در کتاب انتقام خواننده‌ی داستانی درباره‌ی سایه‌ی سنگین جبر و فشار، دستور و زورگویی‌ها هستیم! عباس خلیلی روایت‌گر داستانی اجتماعی در زمانه‌ی گذشته‌ست که زنان نقش محوری را در آن ایفا می‌کنند. او که از نویسندگان معروف ایرانی به‌شمار می‌رود، عمده توجه خود را بر وضعیت نامطلوب زنان متمرکز کرده و با کمک یک ماجرای قدیمی، از تیره‌روزی زنان گیرافتاده در ازدواج‌های اجباری، تحت سلطه و درگیرشده در فساد و فحشا، پرده برمی‌دارد.

درباره‌ی کتاب انتقام

عباس خلیلی عراقی، مدیر روزنامه‌ی اقدام، پدر سیمین بهبهانی و دیپلمات ایرانی بود که به نوشتن داستان‌های اجتماعی، و پرداختن به موضوعات زنان، شهره است. او زیرکانه واژه‌ی انتقام را برای داستان خود برمی‌گزیند. انتقام در مفهوم باستانی، به زن زیبا یا زن آنتیک اشاره می‌کند. در زمانه‌ای که خون‌بس بیش از حال حاضر در زندگی‌های قومی و قبیله‌ای رواج داشته، خانواده‌ی قاتل، پس از انجام قتل توسط یک جوان، به‌منظور نوعی تلافی، دختری زیبا از خاندان خود را به خانواده‌ی مقتول هبه (بخشش) می‌کردند و به این عمل که ماهیت آن پیشکشی زنی جوان و خوب‌چهره بود، انتقام گویند. نویسنده در کتاب انتقام، از لحنی ادبی استفاده می‌کند تا راوی زندگی و تجربیات زیسته‌ی زنانی باشد که تیره‌روزی‌های مشترکی داشته‌اند.

زنانی که در طول زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی در نقش‌های متفاوت و در موقعیت‌های گوناگون، تحت اوامر، عرف و قوانینی بوده‌اند که هر لحظه از زندگی آن‌ها را دستخوش تغییر و تحول کرده است؛ بدون این‌که از خود اختیار یا قدرت عملی داشته باشند! داستان انتقام از زبان یک زن که مادر فرزندی خردسال است، شروع می‌شود. او از سرگذشت غم‌آلوده‌ی خود به فرزندش می‌گوید.

زندگی مادر، شب به شب روایت می‌شود و او از اندوهی که تجربه می‌کند، احساسات و خواسته‌هایش می‌گوید. زنی که نگران فرزند خویش است و برای آینده‌ی بهتر او، دست از زندگی قبلی شسته و همراه با کودکش به‌قصد تجربه‌ی یک زندگی تازه، به دنیای جدیدی وارد می‌شود.

زن از ماجرای قتل شوهرش و فقدان و سنگینی‌ای که هر روز و شب آن را می‌زیَد، می‌گوید. او خود را گناه‌کار و بانی اتفاقاتی که افتاده می‌داند و تلاش می‌کند تا علی‌رغم تمام احساسات منفی نسبت به خود، زندگی روشنی را به پسرش هدیه دهد. زن از طرفی زندگی‌اش را ازدست‌رفته می‌داند و از طرفی دیگر، عواطف مادرانه‌اش هدایت‌گر اوست و به‌همین دلیل خود را ملزم به انتقام از عاملان ذلت می‌داند.

عباس خلیلی در کتاب انتقام، به‌روشنی راوی تیره‌روزی، بی‌پناهی و دشواری زندگی زنان است و از دریچه‌ی نگاه یک زن، به شوربختی‌هایی که آنان در زمانه‌ی سخت خود، با آن روبه‌رو بودند، سخن به میان می‌آورد.

ازدواج اجباری! یکی از مصائبی است که اغلب، زنان آن را تجربه کرده‌اند. در این قسمت از داستان، روایت ازدواج دستوری را در ابتدا از زبان مردی می‌خوانیم که مجنون و پریشان‌احوال، بی‌اختیار و بدون هیچ حقی باید عرصه را به رقیب خود واگذار کند؛ چراکه دستور داده شده است! هم‌چنین این ماجرا از دیدگاه دختری به‌تصویر کشیده می‌شود که برای حفظ جان پدر، باید تن به ازدواج با مردی غریبه دهد. دختر هیچ انتخاب دیگری ندارد؛ تصمیم او یا به نجات پدر منتهی می‌شود یا زندگی عاشقانه‌ای را برایش فراهم می‌آورد.

ادامه‌ی داستان را در نامه‌های جمیل عزمی، عاشق آن دختر و پاسخ معشوقه‌ی سابق او که اکنون به همسری فرد دیگری درآمده و وسیله‌خانم نام گرفته می‌خوانید. نامه‌هایی که از دل سوخته‌ی عاشق، خشم شدید او نسبت به اتفاقات رخ‌داده و نگرانی‌های زن، تلاش او برای پذیرفتن سرنوشت و برقرار نگه‌داشتن خانواده‌ی جدیدش، صحبت می‌کنند.

کینه‌توزی جمیل و دل‌نگرانی‌های وسیله‌خانم که شرف و سعادتمندی را در گرو حفظ زندگی اجباری‌اش می‌داند، کشمکش‌هایی را پدید می‌آورد که داستان را به نقطه‌ی اوج خود می‌رساند.

عباس خلیلی کتاب انتقام را در سال 1304 به تحریر درآورده و انتشارات امید فردا آن را به چاپ رسانده است.

کتاب انتقام برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای تمامی افرادی که علاقه‌مند به خواندن داستان‌های قدیمی، رمان‌های کلاسیک و ادبیات ایران هستند مناسب است. همچنین مطالعه‌ی این اثر به آن‌دسته از افرادی که به مباحث جامعه‌شناسی و مطالعات زنان به‌صورت داستانی، توجه نشان می‌دهند، پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب انتقام می‌خوانیم

مخدره محترمه!

نامه شما را تلقی کردم، صلاح ندانستم که پس از این مکاتیب و عکس شما نزدم باشد؛ لهذا در طی این مکتوم همه را از بدو تاختم پیچیده می‌فرستم، من قبل از همه‌کس این عروسی میمون و این سعادت جاوید را تبریک می‌گویم. بسیار خشنود هستم که شما معنی شرف و شرف معنوی را دانسته، مستعد زندگی حقیقی شده‌اید. البته خانمی که اوقات گران‌بها و ایام شباب خود را به تحصیل علم و کسب شرف مصروف داشته، بایستی چنین باشد؛ قدر شوهر خود را بدان که شخص بزرگوار و رئیس مشهوری است. به مسئله نژاد و زبان و مذهب چندان اهمیت مده؛ ما همه بشر هستیم و بهترین مردم کسی است که معنی شرف را بداند. امیدوارم همیشه قرین سعادت و رفاهیت باشید. من نمی‌خواهم بیش از این موجب تکدیر صفای زن و شوهر باشم؛ لهذا از نامه‌نگاری ولو به اسم دوستی هم باشد، جداً احتراز خواهم کرد. اگر بخواهی از احوال من که یک وقتی با هم عاشق و معشوق بودیم مطلع باشی، فقط از فریده خانم دوست خود تحقیق کن؛ زیرا از این به‌بعد اخبار خود را به او خواهم نبشست و او تو را مطلع خواهد کرد. اما انتقام ما اگر من همان مردی هستم که تو می‌شناسی، انتقام خود را از عبدالحمید خواهیم گرفت.

امضاء : وقتی دلباخته بودم، هنگامی مجنون شدم، اینک مرد با شرف و آرزومند سعادت زن و شوهر هستم و جمیل نام دارم.

فهرست مطالب کتاب

1: ‌ای مایه‌ی امید
2: بیچاره کودک
3: اینک داستان
4: هنگام مرگ
5: زندگی نوین
6: من و تو
7: کدامین یار؟
8: ناامیدی من
9: اینک جواب
10: عهد اخیر
11: شب نخستین
12: در همان شب
13: زخم دیرین
14: دل پریش
15: زهی سیاهکاری
16: نام و نشان
17: بر سر بیمار
18: بیچاره عاشق
19: پس از چند شب
20: در گوشه‌ی زندان
21: عشق خونین
22: مادر مسکین
23: رمق اخیر
24: سرود مرگ