معرفی و دانلود کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

عکس جلد کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
قیمت:
۱۷۶,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم یکی از پرفروش‌ترین و مطرح‌ترین آثار ادبیات داستانی ایران، زویا پیرزاد را به ستاره‌ای در ادبیات دهه‌ی هشتاد تبدیل کرد و جایزه ادبی گلشیری را برایش به همراه آورد. این رمان به زندگی روزمره‌ی یک زن متأهل ارمنی می‌پردازد که عاشق همسایه‌ی مجرد خود می‌شود و این موضوع او را دچار درگیری‌های ذهنی بسیاری می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم:

داستان این رمان شنیدنی در شهر آبادان آغاز می‌شود و زویا پیرزاد (zoya pirzad) زن ارمنی‌ سی و هشت ساله‌ای را به شما معرفی می‌کند که با همسر و سه فرزندش در آن شهر زندگی می‌کند؛ نام این زن کلاریس است. او که شخصیت اصلی رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم (Things We Left Unsaid) محسوب می‌شود، زندگی آرام و ساده‌ای دارد. شوهر او کارمند شرکت نفت است و در خانه‌ی سازمانی این شرکت زندگی می‌کنند.

کلاریس زن خانه‌داری است که دنیایش محدود به همسر، فرزندان، مادر، خواهر و چند زن دیگر است که با آن‌ها ارتباط دارد. با این اوصاف، در کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم با اتفاق عجیب و غریبی روبرو نمی‌شوید و بخش عمده‌ی رمان به زندگی روزمره کلاریس می‌پردازد که راوی داستان هم محسوب می‌شود. در حقیقت، یکی از دلایل اصلی محبوبیت این رمان در همین سادگی روایت پیرزاد است.

او شما را به دنیای شخصی خود راه می‌دهد؛ از دغدغه‌ها و احساساتش می‌گوید و برای‌تان عشقی را شرح می‌دهد که نسبت به همسایه‌شان دارد و تصور می‌کند مرد رویاهایش است. این اتفاق و کششی که نسبت به آن مرد دارد، ذهن آشفته‌ی او را آشفته‌تر می‌کند.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم:

- در فهرست برترین و پرفروش‌ترین آثار داستانی ایران
- بهترین رمان سال پکا
- کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی
- لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا
- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان سال 1381 از بنیاد گلشیری
- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان مهرگان ادب 1380

نکوداشت‌های کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم:

- داستانی ساده اما تأثیرگذار. (Complete Review)
- زویا پیرزاد، ستاره‌ی ادبیات ایران، زندگی روزمره را با نثر درخشان خود به سطحی بالاتر می‌رساند. (Elle)
- پیرزاد با لطافت طبع و دقت می‌نویسد و به شکلی استادانه، تصویری از روتین‌ها و ریتم زندگی روزمره در یک شهر را خلق می‌کند. (New Internationalist)

با زویا پیرزاد بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده و مترجم ارمنی‌تبار در سال 1331 در آبادان به دنیا آمد و همان‌جا تحصیل کرد. او در جوانی به تهران آمد و در این شهر ازدواج کرد و اکنون دو پسر به نام‌های شروین و ساشار دارد. زویا در حال حاضر به کشور آلمان مهاجرت کرده است.

او در دهه‌ی هفتاد سه مجموعه داستان کوتاه به نام‌های «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «روز مانده به عید پاک» منتشر کرد و با استقبال قابل قبولی مواجه شد. او در سال 1380 اولین رمان خود با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» چاپ کرد و این کتاب تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین آثار داستانی دهه‌ی هشتاد شمسی در ایران شد و نام پیرزاد را در محافل ادبی بر سر زبان‌ها انداخت. در آن سال‌ها رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم برنده‌ی جوایز ادبی معتبر می‌شد و رمان دیگر او به نام «عادت می‌کنیم» هم طرفداران بسیاری دارد و نقدهای مثبتی دریافت کرده است.

پیرزاد در زمینه‌ی ترجمه هم فعالیت‌های داشته است و آثاری مانند آلیس در سرزمین عجایب و آوای جهیدن غوک را در کارنامه‌ی خود دارد.

کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم مناسب چه کسانی است؟

این رمان که به احساسات و عواطف یک زن در آستانه‌ی میانسالی می‌پردازد شما را به دنیای زنان راه می‌دهد. بنابراین اگر به دغدغه‌هایی از این جنس علاقه‌مند هستید، کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم گزینه‌ی مناسبی برای‌تان محسوب می‌شود.

این رمان جذاب به موضوعی زنانه دارد اما این بدان معنا نیست که کتاب صرفا برای یک جنسیت خاص نوشته شده است و فراموش نکنید با یکی از مطرح‌ترین آثار ادبیات معاصر فارسی روبرو هستید. با این اوصاف اگر به داستان‌های ایرانی علاقه‌مند هستید، مطمئن باشید که از شنیدن این رمان پشیمان نخواهید شد.

در بخشی از کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم می‌شنویم:

مادر آخرین جرعه‌ی قهوه را خورد و فنجان را برگرداند توی نعلبکی. چند لحظه چشم‌های ریزش را ریزتر کرد و لب‌های باریکش را باریک‌تر کرد و خیره شد به روبرو و یعنی دارد فکر می‌کند.

- گفتی قدش خیلی کوتاه بود؟ خوشگل بود؟

تکه‌ای گاتای شور بریدم گذاشتم توی بشقاب.

- خوشگل؟! گفتم که دست کم هفتاد سال رو داره.

چانه بالا داد و اخم کرد.

- خب که چی؟ تازه اگه خودش باشه، حتما بالای هفتاده. من هنوز جوراب ساق کوتاه می‌پوشیدم که خانم با کلاه‌های جورواجور لبه پهن...

چشمم افتاد به دماغش. دماغ مادرم دراز بود. قهوه که می‌خورد لبه‌ی فنجان نوک دماغ لک می‌انداخت. تند دست کشید به دماغش.

- و هفت رج مروارید دور گردن سوار ماشین روباز تو خیابون نظر جولون می‌داد.

پرسیدم: «خودش رانندگی می‌کرد؟!»

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
17 دقیقه
بخش یک
17 دقیقه
بخش دو
11 دقیقه
بخش سه
12 دقیقه
بخش چهار
7 دقیقه
بخش پنج
6 دقیقه
بخش شش
28 دقیقه
بخش هفت
11 دقیقه
بخش هشت
7 دقیقه
بخش نه
11 دقیقه
بخش ده
17 دقیقه
بخش یازده
5 دقیقه
بخش دوازده
12 دقیقه
بخش سیزده
5 دقیقه
بخش چهارده
7 دقیقه
بخش پانزده
5 دقیقه
بخش شانزده
14 دقیقه
بخش هفده
8 دقیقه
بخش هجده
7 دقیقه
بخش نوزده
17 دقیقه
بخش بیست
22 دقیقه
بخش بیست و یک
14 دقیقه
بخش بیست و دو
4 دقیقه
بخش بیست و سه
11 دقیقه
بخش بیست و چهار
22 دقیقه
بخش بیست و پنج
11 دقیقه
بخش بیست و شش
9 دقیقه
بخش بیست و هفت
29 دقیقه
بخش بیست و هشت
6 دقیقه
بخش بیست و نه
16 دقیقه
بخش سی
7 دقیقه
بخش سی و یک
5 دقیقه
بخش سی و دو
21 دقیقه
بخش سی و سه
8 دقیقه
بخش سی و چهار
9 دقیقه
بخش سی و پنج
10 دقیقه
بخش سی و شش
8 دقیقه
بخش سی و هفت
14 دقیقه
بخش سی و هشت
11 دقیقه
بخش سی و نه
10 دقیقه
بخش چهل
11 دقیقه
بخش چهل و یک
6 دقیقه
بخش چهل و دو
6 دقیقه
بخش چهل و سه
12 دقیقه
بخش چهل و چهار
5 دقیقه
بخش چهل و پنج
14 دقیقه
بخش چهل و شش
7 دقیقه
بخش چهل و هفت
6 دقیقه
بخش چهل و هشت
4 دقیقه
بخش چهل و نه
10 دقیقه
بخش پنجاه

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
نویسنده
راویشبنم مقدمی
ناشر چاپینشر مرکز
ناشر صوتی نوین کتاب گویا
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابMP3
مدت۹ ساعت و ۱۲ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

Debora
۱۴۰۱/۰۱/۲۲
نظر دادن درباره این رمان برام سخته. چون به قدری صدای گوینده و نحوه‌ی اجارشون عالی و قوی بود که گمانم ایشان هر کتابی رو اینطوری اجرا کنن اون کتاب خاص و جالب خواهد شد. اما از انصاف نگذرم، کتاب ساده و شیوایی بود و خیلی خوب میشد با شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کرد. ضمن اینکه به نظر موضوع خاصی در وجود داستان نداره ولی دنبال کردن اون رو هم دوست دارید. به نظرم داستان یک ریتم آرام رو از اول تا آخر داستان طی میکنه غافلگیری در کار نیست یا اینکه جایی نفس رو در سینها حبس کنه. ولی جزییاتی که نویسنده به اون پرداخته همونقدر ساده اما جالب‌اند و برای خواننده هیچ خسته کننده نیست. هیچ کجای کتاب با جای دیگه تکراری نیست این یکی از نقاط قوت این کتاب بود. مثل این بود که دارم به اتفاقات روز مره اطرافم نگاه میکنم ضمن اینکه برام جالبم هست. کار سرگرم کننده و خوبی بود. از گوینده بی نهایت ممنونم که اجراشون فوقالعاده بود.
ریحانه قاسمی
۱۴۰۱/۰۳/۲۲
این داستان گرچه اوج و فرود چندانی نداشت ولی به شدت واقعی بود. روزمره‌ی ساده یک زن که اگر یک روز از مسیر خود خارج میشد تمام خانواده را تحت تاثیر قرار میداد. در واقع همین جزئیات ساده عناصر اصلی ستون خانه هستند. جزئیاتی که جز خود زن خانه دار هیچ شخص دیگری نمی‌تواند بفهمد و درک کند و از بیرون کاملاً و ساده عادی و گاهی بی معنا می‌آید و بدتر از همه گاهی اصلا به چشم نمی‌آید. ولی یک لحظه نبودن یک بخش کوچک همه چیز را مختل می‌کند. مثل روزی که مادر حوصله ندارد و بچه‌ها را راهی نمی‌کند برای مدرسه و روزی که همسر می‌بیند خانم خانه مثل همیشه نیست. پس این کتاب نقد روانشناسانه قشنگی می‌تواند داشته باشد. وقتی کلاریس تصمیم می‌گیرد برای حقوق زنان فعال شود. لباس‌هایی که کمتر می‌پوشیده بپوشد و.... تصمیم می‌گیرد خودش برای خودش ارزش قائل شود. خودش خودش را ببیند تا دیگر اعضای خانواده هم بیشتر برایش ارزش قائل شوند. کلاریس نماینده‌ی زن‌های بسیاری می‌تونه باشه. زن‌هایی که خوب مورد توجه قرار نمی‌گیرند و مسیر را اشتباه می‌روند. مسیر درست تلاش برای درک خود و رسیدگی به خود و بیان نیازها و خواسته‌ها به با صراحت کامل و با ترمیم درست رابطه. گاهی رفتار خانم‌ها مردها را بیشتر گیج و گنگ می‌کند. بهتر است با مردها واضح تر و شمرده تر حرف زد.
مریم مهدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم- زویا پیرزداد
این سری دوم بود که این کتاب را خوندم. به فاصله 10 سال یا بیشتر، این بار حتی از سری اول هم برام جذاب تر بود.
«کلاریس آیوازیان» زن ارمنی، سی‌و چند سال دارد و حوالی دهه چهل همراه خانواده‌اش در آبادان و در شهرک کارکنان شرکت نفتی ‌ها زندگی ‌می‌کند. همه تلاشش
برای این است که یک همسر خوب برای آرتوش و مادر خوب برای ۳ فرزندش باشد.
فضای زندگی آبادانی‌ها قبل از انقلاب و آن همه تمدن و مدرن زندگی کردن آن عصر واقعا منو تحت تاثیر قرار میده و برام لذت بخشه.
از طرفی هم باعث بسی تاسف و حسرت است که روزگار امروز مردم عزیز جنوب کشورمون توی محرومیت و سختی و آثار جنگ زدگی می‌گذره.
زنانه‌نویسی از ویژگی بارز این کتاب است و این زمانی اتفاق می‌افتد که یک یا دو یا چند نفر از شخصیت‌های اصلی داستان زن باشند که در این داستان نیز این مورد مشاهده می‌شود که داستان از دیدگاه یک زن نوشته شده است.
از نیمه‌ی داستان به بعد افکار و احساسات کلاریس به شفافیت قبل نیست که شاید دلیل آن تشویش و اضطراب کلاریس و مبهم بودن افکار او برای خودش است.
اجرای خانم شبنم مقدمی هم بسیار برازنده و شیرین، به جذابیت داستان اضافه می‌کند.
ممنون از کتابراه که با سیستم نقد و کامنت کتابها هم به تصمیم گیری برای انتخاب کتاب بهتر کمک می‌کنه و هم بابت امتیازهایی که بهمون میده باعث میشه از تخفیفات و فرصت‌های خوبی برای ارزان خریدن کتابها استفاده کنیم.
حسین شهبازی
۱۴۰۳/۰۸/۲۸
من محتوا‌های زردی از زویا پیرزاد به گوشم خورده بود قبل از خوندن این کتاب و خیلی دید جالبی نسبت به این نویسنده نداشتم اما بعد از خوندن این کتاب به شکل عجیبی جذب سبک و داستان گویی خانوم پیرزاد شدم
کتاب چراغ هارا من خاموش میکنم کتابیه که خوبه هر خانومی یک بار بخونه
موضوعات سطحی و فراز و نشیب‌های که
خیلی کوچیکی تو داستان هست و در عین حال داستان در اوج جذابیت جلو میره حد اقل برای من اینجوری بود.
این کتاب یک دوره‌ی کلافگی _ ناراحتی _ افسردگی و یک دوره‌ی سعادت رو برای کارکتر اصلی در نظر گرفته که از برداشت هرچند ضعیف خودم روند کل کتاب رو میشه شبیه به روند یک ماهه‌ی یک خانوم دونست و اون کنش‌هایی که در دوره‌ی ماهانه اتفاق میوفته.
خانوم پیرزاد خیلی روون و شیک و مثل یک سریال مختصر مفید این کتاب رو نوشتن و جزئی نگریه جدیدی رو ارائه دادع که نه مثل کتاب‌های فرانسوی یا روسی تمام صحنه رو توضیح میده به شما نه مثل کتاب‌های آمریکایی سریع از داستان میگذره و به اصل میپردازه؛ در واقع زویا پیرزاد جزئی نگری خودشو به کار برده و به اندازه‌ی قابی که میخواد به ما نشون بده توصیف میکنه محیط رو و همین که من خودم ازین موضوع خوشم اومد.
کتاب نقطه‌ی قوت دیگه‌ای هم که داشت این بود که بخش بخش بود و هر بخش با یک فضای متفاوت و حال و هوای متفاوت ارائه میشه (در عین حال هیچ چیز تغییر نکرده تو داستان) و شما پیش خودتون احساس میکنید حتی کارکتر‌ها هم تو پشت صحنه یه استراحتی کردن و دوبارع از نو شق و رق اومدن جلو دوربین.
داستان لطیفی و روونی بود؛ روند ملو و خوبی داشت. دست خانوم زویا پیرزاد درد نکنه برا نگارش این کتاب من با این کتاب ترقیب شدم یک کتاب دیگه هم از ایشون بخونم.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست...
Melika , S
۱۴۰۳/۰۲/۲۷
وای چه کتاب لذت بخشی. چند بخش اول راستش خیلی دلنشین نبود اما از یه جایی به بعد، خیلی جذاب شد. داستان خیلی عادی بود. نقطه اوجی نداشت. نکته خاصی نبود. اما در عین سادگی خیلی شیرین بود. اکثر افراد به نوعی کلاریس هستند، بدون توجه به نعمت‌ها و الطاف خداوند و زیبایی‌ها و فقط زندگی می‌کنند تا اموراتشون از بگذره. حق نگذریم خانم مقدمی خیلی با مهارت بالا و صدای گرمشون زیبایی داستان چند برابر کرده بودند. جدا از اینکه ایشون هنر پیشه معروف و قابلی هستند و من به شدت طرفدار ایشونم اما صداشون فوق العاده آرامش داشت و خیلی قشنگ و به موقع صداشون تغییر می‌دادند و به جای هر کاراکتری صحبت می‌کردند. جاهایی که باید مکث می‌کردند، با مهارت اینکارو می‌کردند. و خلاصه با توانایی بالا مخاطب در فضای داستان قرار می‌دادند. ممنونم از کتابراه که که کتاب زیبا را صوتی کردند و در اختیار افراد و طرفداران گذاشتند که لذت ببرند. من مطالعه و گوش دادن به این کتاب با صدای دلنشین خانم مقدمی به همه توصیه می‌کنم. من خیلی لذت بردم و خوشحالم که این کتاب هم در آرشیو کتابهام دارم.
محمود اژدری
۱۴۰۱/۰۲/۳۱
با سلام و احترام
کتاب "چراغ‌ها را من خاموش میکنم" به نظر من یک کتاب متوسط است با اینکه در کل همه کتاب‌ها ارزش مطالعه را دارند چون بر عقیده هستم که نویسنده هر کتاب حذفی جدید برای گفتن داشته است برای نگاشتن اثر خودش. داستان زنی است است ارمنی که همراه با خانواده، مادر و خواهرش در آبادان سال‌های قبل و
از انقلاب زندگی می‌کنند که همسر او کارمند شرکت نفت است.
ولی نکته‌ای که به نظر قابل بیان شدن است این کتاب بیشتر یک نگاشت روزانه یا همان دفترچه خاطرات است نه یک رمان البته به نظر من از لایه‌های پیچیده‌ای برخوردار نیست و جایی برای فکر ندارد و بیشتر غرق در روزمرگی آدم‌های آن خواهید شد. گره‌های زیادی ندارد و بیشتر شما را سوق می‌دهد برای رسیدن به انتهای اثر.
ولی برای من داستان خیلی شبیه کتاب از ترس تنهایی اثر امیلی گیفین آمد که در آن آقایی که در شرف ازدواج است عاشق زنی دیگر می‌شود و در این کتاب زنی متاهل دارای 3 فرزند عاشق یک مرد مطلقه با یک فرزند می‌شود.
ولی اگر بدنبال خوانیدن یک رمان عاشقانه همسطح زندگی روزمره هستید خواندن و شنیدن آن را به همه توصیه میکنم ولی اگر از رمان‌ها و داستان‌های نویسندگانی چون اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... کاری مطالعه کردید نمی‌توانم این مجموعه و کتاب را پیشنهاد دهم ولی اگر به کتاب‌های نویسندگانی چون م. مودب‌پور و... لذت برده‌اید حتما از شنیدن و خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
ولی برای من خیلی جالب است که در کتاب‌های اخیر از داستان و رمان متاسفانه به بحث که به نظر من ارزش مطرح کردن ندارد را به صورت زیاد می‌توان دید و آنهم دل باختن زنی متاهل به مردی مجرد یا دل باختن یک مرد متاهل به زنی مجرد و امثال این که مسایل مهم خیلی زیاد است.
شهلا صدری
۱۴۰۰/۱۲/۰۴
کتاب زیبایی بود و از خوندنش، در واقع شنیدنش لذت بردم. اولین کتاب صوتی بود که گوش میدادم چون بیشتر ترجیح میدهم کتاب را در دست بگیرم و بخوانم. نویسنده بسیار زیبا با ذکر کوچکترین نکته شنونده را در فضای داستان قرار میداد طوری که احساس میکردی تو هم جزئی از داستان هستی موضوع کتاب هم بسیار جذاب و در عین و حال موضوعی بود که بسیار عمومی است ولی کمتر نویسنده‌ای بهش پرداخته. خانم مقدمی هم کتاب را بسیار زیبا خواندند در این مورد هم مهارت خودشون رو نشون دادند و من واقعا ایشون رو دوست دارم. خوشحالم که با کتابراه آشنا شدم و در عرض حدود یک هفته از دانلود اپلیکیشن چهار رمان خواندم و لینک دعوت رو به همه کانالها و گروههام فرستادم چون کار خودم هم تدریس اینترنتی هست و کانالهای زیادی دارم. با آرزوی موفقیت برای همه عزیزانی که در زمینه رشد فرهنگی مردم کار می‌کنند.
Marzy
۱۴۰۳/۰۶/۲۴
کتابی که کنارش نخواهید گذاشت تا بدانید کلاریس آخرش چه میکند؟! در مواجهه با آرتوش، همسرش که رگه هایی از بی خیالی با گرایش های سیاسی! دارد.. دوقلو هایش؛ آرمینه و آرسینه و پسر نوجوان و کمی مغرور ش که گاهی، سر به سر دوقلوها میگذارد... مادر کلاریس یک مادر ایرانی فقط ورژن ارمنیزه ش!!! خواهر ی که هر لحظه به حالی ست و از شباهت نامش با آلیسِ سرزمین عجایب که صد البته هیچ شباهتی باهاش نداره!! منتظر یک حال و هوای دیگری خواهید بود!! و در این اوضاع خانواده ای در همسایگی... مادری بشدت مستبد! دختری نوجوان والبته پدری مجرد؛ که البته پس از سالها کلاریس را میبیند... جالب است تقابل های این کتاب... ساده و روان .. و کششی که بدانیم آیا امیل: مرد همسایه، چه رابطه ای خواهد داشت با کلاریس... خوش باشید / مرضی از شهر نخل های صبور، بم استوار
محبوبه گتمیری
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
سلام کتاب خوبی هست چون من از میانش به خیلی رسوم و آداب ارمنی‌ها و آبادانیها پی بردم، از جلفا هم همینطور. دیگر اینکه این کتاب به صورت آرام خواننده را به طرز زندگی و عادتهایی که یک زن در طول مسیر زندگی دارد، آشنا میسازد. یک زن معمولا در جایگاه همه قرار میگیرد و جایی که میخواهد خودش باشد پذیرفته و این نمیشود چنین به روال همیشگی بر میگردد و راضی است.
نکته‌ی جالب این کتاب اینست که نویسنده از کلمات براق، هره یا سرانده زیادتر استفاده میکند شاید به این دلیل که قصد دارد کلماتی که فراموش میشوند در زیان فارسی جای خودشان را داشته باشند.
یک انتقاد هم دارم چون سیگار و احساس آرامشی که القا میشود برایم جالب نیست.
آهنگ‌های خیلی جالبی نواخته میشود و گوینده هم که خیلی زود توانستم ارتباط برقرار کنم. تشکر از همه
ملینا ن
۱۴۰۲/۰۶/۲۶
کتاب الان تموم شد…یه کم مکث کردم واقعا راجع به این کتاب چی باید مینوشتم …فکر کردم چقدربعضی جاها زیر پوستی به قصه‌ی زیبای کارایس پرداخته بود (همزاد پنداری نکردن با کلاریس غیر ممکن بود☺️) دوست داشتنی بود تو یک لوکیشن بسته قصه‌ی زندگی یه زن مثل تمام ما زن‌ها ‌ و مادرها دچار روزمرگی …خوشبخت در عین حال خسته اینکه نمیدونست گاهی از زندگی چه میخواست صبور کنکاش گر درون با والد درون بسیار بیدار.. یه مادر کامل و دانا در کل قصه‌ی زیبایی بود من به تمام مادرها و زن‌های سرزمینم پیشنهادش میکنم که بخونن و تا قبل از اینکه خسته بشن و……یه کم بیشتر به فکر خودشون باشن و گاهی کودک درونشون رو آغوش بکشن تا دیر نشده و دچار اشتباه جبران ناپذیر نشدن قصه رو بخونید کامل منظورم رو میفهمید..، بینظیری کتابراه
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۷/۱۶
داستانی واقعی از زندگی یک زن و مادر و همسر و خواهر و فرزند که کسی به او اهمیت نمی‌دهد و همه فکر میکنند که هر خدمتی میکند وظیفه اوست و او حق ندارد نه بگویید یا خسته باشد. متاسفانه اکثر مادرها در ایران چنین سرنوشتی دارند و بدون اینکه از حق خود دفاع کنند زندگی میکنند و متاسفانه آموزشهای غلطی که پدران و مادران به فرزندانشان در دهه‌های قبل از هفتاد باعث شده هر کار درستی هم انجام بدهند فکر کنند اشتباه است و نظر دیگران مطرح است. و مادر و همسر این داستان هم از بی محبتی و بی مهری جذب یه آدمی شد که به او اهمیت میداد و برای او ارزش قائل بود. امیدوارم روزی برسد که مادران همسران و فرزندان در جایگاه درست خود قرار بگیرند و به آن‌ها اهمیت بدهند و اجازه بدهند زندگی دلخواه خودشان را داشته باشند
هدیه رنجبر
۱۴۰۰/۰۸/۰۱
این کتاب آدم رو میبره تو عمق خودش. به نظرم تمام زنهای دنیا کلاریس هستن یا بهتر بگم کلاریس شبیه همه زنهای دنیاست. من با خوندن این کتاب لذت بردم و گریستم و نفس عمیق کشیدم و در طول داستان برای کلاریس و تمام زنهای دنیا غصه خوردم و خوشحال شدم. در واقع همین که در این کتاب اتفاقی نمیافتد و سرتا پا اتفاق و است جذابیت این کتاب را بیشتر بیشتر میکند. پیشنهاد میکنم اگر دوست دارید عمیقا از خوندن یه کتاب لذت ببرید و توی کتاب غرق بشید زودتر بخرید و بخونید.
Masoum Ghafari
۱۴۰۱/۰۳/۱۹
شروع خوبی ندارد و آنقدر پرداختن به جزئیات و مقدمات و معرفی شخصیت‌ها طول می‌کشد که ملال آور می‌شود ولی از میانه رمان که می‌گذرد و بالاخره داستانی آغاز می‌شود جذاب می‌شود و آن وقت است که تازه علاقه مند به دنبال کردن می‌شوی... در واقع در وهله اول بیان جزئیات در بستر روایتی از روزمرگی‌های یک زن میانسال در یک خانواده متوسط در دوران پهلوی خسته کننده و فاقد جذابیت جلوه می‌کند. اما اگر حوصله کنیم و طاقت بیاوریم و از این مقدمات عبور کنیم تازه به علت این همه درازگویی می‌شویم. انگار تازه متوجه می‌شویم که درون مایه اصلی قصه همین ملال است که با تلنگری عاطفی خودش را به رخ می‌کشد و قصه‌ای را شکل می‌دهد.
Alireza Jamshid beik
۱۴۰۰/۰۶/۲۲
چیزی که شنیدم اثر هنرمندانه‌ی دو حقیقتا هنرمند خانم بود که یکی نویسنده و دیگری گوینده بود. با اینکه مرد هستم و چنین رمانهایی بیشتر مطلوب روحیه‌ی خانم‌ها هست ولی به قدری هر دو هنرمند کارشان عالی بود که لحظه لحظه با قهرمان داستان زندگی کردم و به همراه او شاد شدم، غمگین شدم و یا شاید عاشق!. روایت داستان ساده‌ای با چنین جذابیت، اوج هنر است. اینجابود که فهمیدم وقتی میگویند زیبایی در سادگیست یعنی چه!
ژیلما
۱۴۰۳/۰۳/۰۵
راوی بینهایت عالی بود. با این حال که اصلا هیچ شباهتی بین اخلاق من شاغل و نسبتا خودخواه و کلاریس داستان وجود نداشت اما قطعا و در نهایت داستان همه زنان ایرانی بود چه شاغل چه خانه دار،، فضای داستان چون شهر پدری من بود و چون همه اجدادم شرکت نفتی هستن بینهایت برایم جذاب بود
انتهای داستان رو بینهایت و
دوست داشتم حتی اگر این همه تغییر غیر ممکن باشه اما دلچسب بود اموزنده
اما... بزرگترین حسی که از داستان گرفتم حس عجیب استرس نسبت به اینده پسرم بود.... ترس همه والدین از اینکه چه پیش خواهد امد؟؟!!!
به هر حال با اینکه داستان فراز و فرود چندانی نداشت ارزش خواندن داشت
مشاهده همه نظرات 377

راهنمای مطالعه کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

برای دریافت کتاب صوتی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.