معرفی و دانلود کتاب افق

عکس جلد کتاب افق
قیمت:
۳۴,۵۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب افق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب افق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب افق

کتابِ افق ما را به دل مجموعه خاطراتی که به زندگی واقعی نویسنده تنه می‌زنند خواهد برد. پاتریک مودیانو که بیش از همه بابت ادبیات شبه‌خاطره‌نویسی خود آشناست، در این اثر از ماجرای زندگی شخصیتی به نام بوسمان می‌گوید که چند وقتی درگیر خاطرات بریده‌بریده‌ی گذشته‌ی خود است. او که از تصاویر بی‌پیوند سرگذشت خود سر در نمی‌آورد سعی می‌کند در دفترچه‌ای سیاه، خاطراتش را بنویسید و میان آن‌ها پیوندی برقرار کند.

درباره‌‌ی کتاب افق

عاشقان دنیای ادبیات، مخصوصاً ادبیات داستانی، هیچ‌گاه پیشنهاد داستان‌هایی را که از ماجرای واقعی زندگی نویسنده ریشه گرفته باشند رد نخواهند کرد. مخصوصاً اگر این ماجرا، از زبان یکی از معروف‌ترین ادیبان قرن اخیر و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات سال 2014، یعنی، پاتریک مودیانو (Patrick Modiano) باشد. در داستان افق (L'Horizon) نویسنده ما را با روز‌های روشن و تاریک زندگی جوانی به نام «بوسمان» روایت خواهد کرد.

بوسمان به سال‌های گذشته‌ی زندگی خود فکر می‌کند، اما تنها، مجموعه‌ای از تصاویر و چهره‌های موهوم، بی‌آن‌که ارتباط یا معنایی بین‌شان وجود داشته باشد از ذهنش گذر می‌کند؛ خاطراتی از گذشته‌های خیلی دور که گویی در ذهنش معلق مانده‌اند. داستان تا جایی پیش می‌رود که این اسامی و چهره‌ها به‌صورت معمایی ویژه در ذهن بوسمان شکل می‌گیرند، پس او تصمیم می‌گیرد هر آنچه را که به خاطر می‌آورد روی کاغذ بنویسد. از این‌رو دفترچه‌ای با جلد سیاه می‌گیرد و شروع به نوشتن می‌کند.

خیابان‌ها، رهگذرها، اعداد و نام‌ها؛ هرآن‌چه را که از خاطرش می‌گذرد می‌نویسد، به امید آن که میان این تصاویر و خاطرات خط اتصالی پیدا کند. در این میان، او به دنبال یافتن ردپایی از خاطرات آشنایی خود با زنی در سال‌های دور می‌گردد. دختری به نام مارگارت که بیش از سی سال قبل او را ملاقات کرده بود. داستان افق ما را به اعماق زندگی این دختر خواهد برد. او در برلین به دنیا آمد، هرگز پدرش را نشناخت و در دوران کودکی خود به چند مدرسه شبانه رفت. درادامه، باز به خاطرات تودرتوی بوسمان خواهیم رفت که دست به جست‌وجوی بیشتر می‌زند. آیا بوسمان دلداده‌ی قدیمی خود را در میان خاطرات موهوم بازخواهد یافت؟

پاتریک مودیانو، این استاد ادبیات جریات سیال ذهن، در رمان افق، درحقیقت ما را به راهرو‌های قدیمی خاطرات خود می‌کشاند؛ به‌ روزهای نوجوانی و گشت‌وگذار در میان خیابان‌ها و دیدن چهره‌های جدید. او در این میان، از خاطرات عشق‌های قدیمی نیز می‌گوید. خاطراتی که شاید همه‌ی ما یکی از آن را در دالان‌های ذهنی خود سراغ داشته باشیم. این کتاب در سال 2011 وارد نشر جهانی شد و نسخه‌ی فارسی آن به همت نشر چشمه و با ترجمه‌ی حسین سلیمانی‌نژاد در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

کتاب افق برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب افق به عاشقان ادبیات داستانی به‌ویژه علاقه‌مندان به داستان‌های خاطره‌وار و پرسه‌های ذهنی نویسنده پیشنهاد می‌شود.

با پاتریک مودیانو بیشتر آشنا شویم

پاتریک مودیانو، نویسنده‌ی معروف ادبیات داستانی، در پاریس به دنیا آمد. پدر او بلژیکی و مادرش ایتالیایی و اهل هنر تئاتر بود. مودیانو سال‌های ابتدایی زندگی خود را به‌واسطه‌ی زندگی پرمشغله و جابه‌جایی پدر و مادرش در سختی گذراند. همین موضوع، تجربه‌ی زندگی در خوابگاه را نیز را برایش همراه آورد. در کنار این‌ها، از دست دادن برادر ده‌ساله‌اش، رودی نیز تأثیر زیادی بر او گذاشت؛ به‌طوری که سال‌های بعد بسیاری از آثارش را به برادرش تقدیم کرد. در همین بِین بود که یکی از دوستان مادرش و از نویسندگان معروف فرانسوی، رمون کنو، استعداد ادبی مودیانو را کشف کرد و او را به نوشتن سوق داد. بعدها مودیانو افتخارات ادبی زیادی را به دست آورد که بزرگ‌ترین آن، کسب جایزه‌ی ادبی نوبل در سال 2014 بود. از دیگر آثار این نویسنده‌ می‌توان به کتاب‌های «خیابانِ بوتیک‌های خاموش»، «تصادف شبانه» و «یکشنبه‌های اوت» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب افق می‌خوانیم

خودش هم به ‌خاطر فرار از زوج مهاجمی که تعقیبش می‌کردند، به نزدیکی‌های کمربندی پناه برده بود، درست انتهای تومب ‌ایسوآر. ولی آدرسش را پیدا کردند. یک شب مادرش آمد و با مشت به در اتاقش کوبید، ‌ در حالی‌که مرد توی خیابان ایستاده بود. روز بعد به‌نظرش رسید محله‌ی تومب ‌ایسوآر و مون‌سوری خیلی ناامن‌تر از جایی است که فکرش را می‌کرد. قبل از وارد شدن به ساختمان برمی‌گشت و وقتی از پلکان بالا می‌رفت، می‌ترسید آن دو نفر ته راهرو، مقابل درِ اتاقش منتظر ایستاده باشند. بعد از چند روز، دیگر به این موضوع فکر نکرد. اتاق دیگری در همان محله، در خیابان اود پیدا کرد. به قول فیلسوف، خوشبختانه باید روی بی‌خیالی جوانی هم حساب کرد، هان؟ روزهای آفتابی هم در راه بودند، روزهایی که مارگارت با چشم‌های نگران به او خیره نمی‌شد. لوانتن اوتوی... به نقشه‌ی کوچک پاریس روی دو صفحه‌ی آخر دفترچه‌ی یادداشتش نگاه می‌کرد. همیشه تصور می‌کرد می‌تواند تهِ برخی محله‌ها، افرادی را که در جوانی شناخته، با سن و قیافه‌ی آن‌وقت‌ها پیدا کند. آن‌ها، دور از چنگال زمان، زندگی‌شان را می‌کنند... در پیچ‌وخم‌های ناشناخته‌ی این محله‌ها، مارگارت و بقیه هنوز هم مثل گذشته‌ زندگی می‌کنند. برای رسیدن به آن‌ها باید راه‌های مخفی بین ساختمان‌ها و خیابان‌ها را شناخت، خیابان‌هایی که در نگاه اول بن‌بست به‌نظر می‌رسند و روی نقشه نیامده‌اند. در خواب می‌دانست از کدام ایستگاه مترو باید به آن‌جا برسد. ولی بیدار که می‌شد، نیازی نمی‌دید در پاریس واقعی بررسی‌اش کند. شاید هم جرئتش را نداشت.

یک شب در پیاده‌رو خیابان اُپسرواتوآر به نرده‌ی باغ تکیه داده و منتظر مارگارت بود. آن لحظه، جدا از لحظه‌های دیگر، در ابدیت نقش بسته بود. چرا آن شب در خیابان اُپسرواتوآر؟ خیلی زود، نوار دوباره چرخید، فیلم به جریان افتاد و همه‌چیز عادی و منطقی شد. اولین شبی بود که پیش پروفسور فرن می‌رفت. آن‌ها از اوتوی تا مونپارناس ‌بیان‌وُنو سوار مترو شدند. باز هم ساعت شلوغی. ترجیح دادند بقیه‌ی راه را پیاده بروند. مارگارت خیلی زودتر از ساعت مقرر سر قرار آمده بود. فصل‌ها باهم قاطی می‌شدند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
مهم‌ترین آثار مودیانو
افق
مصاحبه با نویسنده

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب افق
نویسنده
مترجمحسین سلیمانی نژاد
ناشر چاپینشر چشمه
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات152
زبانفارسی
شابک978-964-362-853-6
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان واقعی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب افق

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب افق

برای دریافت کتاب افق و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.