معرفی و دانلود کتاب 12 قانون زندگی: پادزهری برای حل مشکلات و آشفتگی‌ها

معرفی کتاب 12 قانون زندگی: پادزهری برای حل مشکلات و آشفتگی‌ها

کتاب 12 قانون زندگی نوشته‌ی روانشناس بالینی کانادایی، جردن پیترسون است. او در این کتاب از طریق بیان مطالبی با موضوعات اخلاق، روانشناسی، اساطیر دین، و تجربه‌های شخصی افراد مختلف، توصیه‌هایی برای زندگی بهتر ارائه می‌دهد. نویسنده کوشیده است تا با بهره گرفتن از سنت باستانی و ادغام آن با دانش پیشرفته‌ی مدرن، دستورالعمل مناسبی از حکمت زندگی را برای خوانندگان، آماده کند. این کتاب یکی از آثار پرفروش در آمریکا، کانادا و کل جهان شمرده می‌شود.

درباره‌ی کتاب 12 قانون زندگی

کتاب 12 قانون زندگی (12 Rules for Life) نوشته‌ی جردن پیترسون (Jordan Peterson) با دیدگاهی نو و متفاوت به مسائلی مانند اسطوره، اخلاق، دین، تاریخ، علم و روانشناسی می‌نگرد و با استفاده از دانش‌ها و معارف پیش‌گفته تلاش می‌کند تا توصیه‌هایی برای بهتر زندگی کردن به ما عرضه کند. این کتاب از پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا شناخته می‌شود. مسئله‌ی اصلی پیترسون در این کتاب وجود ناگزیر رنج در ساختار هستی و نحوه‌کنار آمدن ما با رنج‌هاست. او معتقد است رنج‌ها در زندگی وجود دارند و این رفتار ما نسبت به آن‌هاست که اهمیت ویژه‌ای دارد. ما می‌توانیم در برابر رنج‌ها بایستیم و با آن‌ها روبه‌رو شویم، یا از رنج‌هایمان کناره بگیریم. تاریکی‌ها در زندگی‌ همه‌ی افراد وجود دارند و ما می‌توانیم با تقویت کردنشان، آن‌ها را به هیولاهایی تبدیل کنیم که می‌توانند وجود داشته باشند.

پیترسون اعتقاد دارد که بهتر است به جای یافتن شادی، به دنبال معنا باشیم. هم‌معنا دانستن شادی با معنا می‌تواند آسیب‌هایی جدی داشته باشد. ما در بیشتر اوقات زندگی شاد نیستیم. اگر شادی را معادل معنای زندگی بدانیم، پس باید در بیشتر زندگی خود شکست‌خورده و مأیوس باشیم. او معتقد است انسان با غریزه‌ی معنا متولد می‌شود و به همین خاطر لازم است در جست‌وجوی آن باشد.

پیترسون در تلاش است تا به این سوال پاسخ دهد که ما در دنیای مدرن باید چه چیزی را بدانیم؟ پاسخ او به این سوال، با الهام گرفتن از سنت فکری و ادغام کردن آن با تحقیقات علمی پیشرفته شکل می‌گیرد. پاسخ او به این سوال دشوار، شیوه‌ای است که در این کتاب آن را معرفی کرده است. پیترسون حکمت زندگی را در 12 قانون عملی و عمیق خلاصه کرده. 12 قانونی که مرزهای علم و ایمان و طبیعت انسانی را درمی‌نوردند و ذهن خوانندگان را متحول می‌کنند.

نویسنده در این کتاب، علاوه بر تمرکز بر زندگی فردی و شیوه‌ی بهبود آن، به زندگی اجتماعی نیز نگاهی دارد. او اخلاق را نیز چیزی غریزی می‌داند که با انسان متولد می‌شود. با این دید، او از منظر اخلاقی به مسائل اجتماعی رایج در جامعه‌ی مدرن، نقدهایی وارد می‌کند و مسائلی مانند نهیلیسم اخلاقی، نسبی‌گرایی، نادیده گرفتن تفاوت‌های جنسیتی و ... را با نگاهی متفاوت بررسی می‌کند. نویسنده در فصل آخر کتاب و پس از بیان همه‌ی 12 قانون، راهکارهایی را معرفی می‌کند که با کمک آن‌ها می‌توان بر هولناک‌ترین رویدادها پیروز شد. رویدادهایی که غالباً خارج از کنترل آدمی هستند.

کتاب 12 قانون زندگی نوشته‌ی جردن پیترسون توسط سیده ژاله موسوی نصر ترجمه شده و در انتشارات کهکشان دانش به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب 12 قانون زندگی

• ممکن است برخی از منتقدان او از اینکه بسیاری از توصیه‌هایش را غیر قابل اعتراض می‌یابند، تعجب کنند؛ با اینکه برخی از این توصیه‌ها از مد افتاده‌اند. او می‌خواهد مردان جوان، پدران بهتر، شوهران بهتر و اعضای بهتری برای جامعه باشند. او را می‌توان وارث مرشدان مردانگی قدیم دانست. کسانی مانند البرت هوبارد که در سال 1899 موعظه‌ای شدید و بسیار موردعلاقه به نام پیامی به گارسیا منتشر کرد. (کلفا سانه، نیویورکر)
• این کتاب چراغ روشنی برای زمان کنونی است که هدفی ساده اما عمیق دارد: کمک به نگاه کردن در آینه و احترام به شخصی که می‌بیند. (دیوید فرنچ، نشنال ریویو)

کتاب 12 قانون زندگی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر دوست دارید راه و رسم زندگی درست در دنیای مدرن را بشناسید و دستورالعملی برای نظم داشتن در دنیای پر هرج‌ومرج مدرن داشته باشید، این کتاب کمک بسیاری به شما خواهد کرد.

در بخشی از کتاب 12 قانون زندگی: پادزهری برای حل مشکلات و آشفتگی‌ها می‌خوانیم

چشمان ما همیشه به چیزهایی اشاره می‌کنند که به آن علاقه داریم، یا بررسی می‌کنیم، یا در جست‌وجوی آن هستیم یا داریم. ولی باید ببینیم، برای دیدن، باید هدف داشته باشیم، بنابراین همیشه هدف داریم. ذهن ما بر بستر شکار و جمع‌آوری بدن ما ساخته شده است. برای شکار باید هدفی مشخص داشت، و ردیابی و شلیک کرد. برای جمع‌آوری باید مشخص و درک کرد. ما سنگ پرت می‌کنیم و نیزه و بومرنگ. ما توپ را روی حلقه پرتاب و آن را به تور می‌زنیم. ما با تفنگ، کمان و راکت به سمت اهداف شلیک می‌کنیم. ما توهین، طرح و ایده مطرح می‌کنیم. ما وقتی موفق می‌شویم که توپ را گل کرده و به هدف بزنیم. ما شکست می‌خوریم، یا گناه می‌کنیم، وقتی این کار را نکنیم. ما نمی‌توانیم بدون هدف حرکت کنیم و تا وقتی در این دنیا هستیم باید همیشه حرکت کنیم.

ما همیشه همزمان در نقطه الف و در حال حرکت به سوی نقطه ب هستیم. ما همیشه با دنیا در حالت ناکارآمدی و جست‌وجوی اصلاح مواجه می‌شویم. ما می‌توانیم روش‌های جدید را تصور کنیم که همه چیز درست شود و بهبود یابد، حتی اگر همه چیزهای مورد نیاز را داشته باشیم. حتی وقتی راضی هستیم باز هم کنجکاوی می‌کنیم. ما در چارچوبی زندگی می‌کنیم که زمان حال را تعریف می‌کند به عنوان فقدان همیشگی و آینده به عنوان چیزی بهتر. اگر این‌گونه نبینیم، نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. ما حتی نمی‌توانیم ببینیم، چون برای دیدن باید تمرکز کرد و برای تمرکز باید یک چیز انتخاب کنیم.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مقدمه
قانون اول: صاف با شانه‌های ستبر بایستید
قانون دوم: با خود مثل کسی رفتار کنید که مسئول هستید به او کمک کنید
قانون سوم: با کسانی دوست شوید که بهترین را برای شما می‌خواهند
قانون چهارم: خود را با دیروزتان مقایسه کنید، نه با امروز
قانون پنجم: اجازه ندهید فرزندانتان کاری کنند که باعث شوند آن‌ها را دوست نداشته باشید
قانون ششم: قبل از درگیر شدن در مسائل دیگران بر زندگی شخصی خود مسلط شوید
قانون هفتم: به دنبال چیزهای معنادار باشید (نه مصلحت)
قانون هشتم: حقیقت را بگویید- یا، حداقل، دروغ نگویید
قانون نهم: فرض کنید کسی که به حرفهایش گوش می‌دهید ممکن است چیزی بداند که شما ندانید
قانون دهم: در گفتار خود دقیق باشید
قانون یازدهم: هنگام اسکیتبازی، بچه‌ها را اذیت نکنید
قانون دوازدهم: وقتی در خیابان گربهای می‌بینید، او را نوازش کنید
بخش نهایی: با خودکار جدید نوری خود چهکار باید انجام دهم؟