معرفی و دانلود کتاب صوتی مثل همهی عصرها
برای دانلود قانونی کتاب صوتی مثل همهی عصرها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی مثل همهی عصرها
کتاب صوتی مثل همهی عصرها مجموعه داستانی از زویا پیرزاد، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. پیرزاد در داستانهای کوتاهِ این مجموعه، با زبانی روان، شیوا و آشنا، زندگی روزمرهی زنانی معمولی را به تصویر کشیده است.
دربارهی کتاب صوتی مثل همهی عصرها
زویا پیرزاد (Zoya Pirzad) در کتاب صوتی مثل همهی عصرها (Like All Evenings) به روایتِ زندگیِ روزانهی زنان پرداخته است. مضمونِ مشترکِ تمام داستانهای کوتاه این مجموعه، نگاه به زندگی و تجربهی آن به عنوان یک زن است. شخصیتهای داستانهای پیرزاد، برای ما بیگانه نیستند؛ هر روز با بسیاری از آنها زندگی و کار میکنیم و شاید خودمان، یکی از آنها باشیم. به همین خاطر است که برقراری ارتباط و درک افکار و اعمال این زنان برای ما دشوار نیست. میتوانیم بهراحتی کفشهای آنان را به پا کرده و به جای آنها در زندگیهایشان قدم بگذاریم.
زویا پیرزاد نویسندهای زنانهنویس است. زنانهنویسی تنها به معنی نوشتنِ دربارهی زنان نیست بلکه سبک نگارشی است که ویژگیهای زبانشناختی و تجزیهوتحلیل معناییِ خاصِ خود را دارد. هر اثری را میتوان با بررسی جوانبی از جمله واژگان، جملات و گفتمانِ آن، زنانه یا غیرزنانه دانست. در سطح واژگان، اثری زنانه است که به عواطف و حالات زنانه پرداخته، از تعابیر زنانه استفاده کرده باشد و تعددِ شخصیتِ زن در آن بهوضوح بهچشم آید. جملاتِ ساده و توصیفاتِ فراوان نیز نشانهای دیگر بر زنانهبودنِ سبک نویسنده است و در نهایت، نوشتهای را میتوان زنانه دانست که زاویهی دیدِ آن، اول شخصِ ناظر باشد و راویِ آن، که اغلب یک زن است، اندیشههای فمینیستی در سر داشته باشد. هر کدام از این عناصر را بهتنهایی نمیتوان بهعنوانِ معیاری برای نوشتار زنانه بهکار برد و در عین حال، یک اثر زنانه، تمامی این عوامل را یکجا ندارد. در کتاب صوتی مثل همهی عصرها، ردپای قدرتمندی از بسیاری از این عناصر را میتوانیم مشاهده کنیم و این موضوع، بر زنانهبودنِ سبک نگارش زویا پیرزاد، صحه میگذارد.
زویا پیرزاد در کتاب صوتی مثل همهی عصرها، برشی از زندگی زنان را در عصری از عصرهای عمرشان در برابر ما قرار میدهد. داستانهای او کوتاه هستند و شخصیتها بهخوبی پردازش شدهاند. انسانهایی که زویا پیرزاد در داستانهای خود به تصویر میکشد، چنان در زندگیِ روزمرهی خود غرق شده و به آن خو گرفتهاند که دیگر درد و رنجِ زندگی را بخشی جداییناپذیر از آن میدانند و به مقابله با آن برنمیخیزند. به تصویر کشیدنِ روزمرگی، وظایف روزانه و کارهای تکراری مشخصهی بارز اغلب داستانهای پیرزاد است که در پسِ آن، به سردرگمی و خواستهها و آرزوهای برآوردهنشدهی زنان میپردازد. پیرزاد که در کتاب صوتی مثل همهی عصرها، از روایت غیرمستقیم استفاده میکند، اندکاندک در طولِ داستان، خود به راوی تبدیل میشود و خواننده را به درک و تجربهی چالشهای زندگی شخصیتهای روایاتِ خود دعوت میکند.
کتاب صوتیِ مثل همهی عصرها را نشر مرکز به چاپ رسانده و نشر صوتی نوین کتاب گویا آن را با خوانش سوگل خلیق در اختیار مخاطبان و علاقهمندان قرار داده است.
کتاب صوتی مثل همهی عصرها برای چه کسانی مناسب است؟
شنیدنِ کتاب صوتی مثل همهی عصرها برای تمام علاقهمندانِ ادبیات معاصر ایران، مخاطبانِ داستانهایی با موضوع محوری زنان و همینطور طرفدارانِ اندیشه و قلم زویا پیرزاد تجربهای شیرین و دلنشین خواهد بود.
در بخشی از کتاب صوتی مثل همهی عصرها میشنویم
دخترک دست مادرش را گرفته بود و میرفت. مادر گاهی میایستاد به تماشای ویترینِ مغازهها. کفاشیها که کفشهای پاشنهبلند و پاشنهکوتاه، سفید و مشکی و قرمز و طلایی میفروختند. کلاهفروشیها که کلاههای بزرگ و کوچک زنانه داشتند با لبههای پهن که رویشان، گلهای مصنوعی بود با روبانهای رنگی. طاقههای باز مخمل و ساتن و تور، در ویترین پارچهفروشیها توی هم میدویدند. زن پرسید: «این گردنبند قشنگه؟» دخترک سر تکان داد که نه. دو گیسِ بافتهاش یکی افتاد روی سینه، یکی پشتِ سر. نفهمید چرا مخالفت کرد. شاید برای اینکه نشان بدهد بزرگ شده. همهی گردنبندها قشنگ بودند و همهی پارچهها و همهی کلاهها، و مردم که در پیادهروی شلوغ از روبهرو میآمدند و دختر قبل از هر چیز، کفشهایشان را میدید. به کفشها نزدیکتر بود. زنها کفشهای پاشنهبلند به پا داشتند با جورابهای توری. کفشهای مردها قهوهای بود یا مشکی یا سفیدومشکی با چرخکاریهای ظریف، واکسخورده و تمیز. مادر تند میرفت و دخترک کم فرصت میکرد سر بلند کند. چند بار که سر بلند کرد، دید آسمان آبی است و خورشید میدرخشد. زن ایستاد و دستِ دختر را کشید. «همینجاست.» بالای در چوبی، تابلوی بزرگی بود. دختر برای اینکه تابلو را ببیند، سرش را خیلی بالا برد. روی تابلو عکسِ زنی بود با پالتوی قرمز. از پلههای زیادی بالا رفتند. زنِ خیاط چاق بود. متری پلاستیکی انداخته بود دور گردن و چند تا سنجاق تهگرد گذاشته بود توی دهان. دختر روی راحتیِ بزرگی نشست روبهروی آینهی قدی بزرگی که سه قسمت داشت. آینهای پهن وسط و دو آینهی باریک دو طرف. پاهایش را که به زمین نمیرسید، توی هوا تاب داد. مادر از پشتِ پردهی مخمل بیرون آمد. لباسِ سبزی با گلهای سپید پوشیده بود. رفت جلوی آینه ایستاد. دختر نفس تندی کشید. زنِ خیاط دستهایش را به هم کوفت. مادر جلوی آینه چرخید. دختر سه زن میدید که توی سه آینه میچرخند، سه دامنِ پرچینِ پر گُل. زن برگشت طرفِ دختر. دختر از جا پرید و خندید: «مامان، مثل بهار شدی.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی مثل همهی عصرها |
نویسنده | زویا پیرزاد |
راوی | سوگل خلیق |
ناشر چاپی | نشر مرکز |
ناشر صوتی | نوین کتاب گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۳۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
با تشکر از سرکار خانم سوگل خلیق که بسیار زیبا و جذاب داستانها را روایت کردند و با تشکر از کتابراه.