معرفی و دانلود کتاب صوتی خاطرات یک دختر
برای دانلود قانونی کتاب صوتی خاطرات یک دختر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی خاطرات یک دختر
«میدونی یعنی چی وقتی زخمی داشته باشی که هرگز خوب نشه؟»...ناتاشا ترتوی در کتاب صوتی خاطرات یک دختر که یکی از پرافتخارترین کتابهای عصر حاضر بوده و نامزد دریافت جایزهی کتاب منتخب گودریدز در دستهی اتوبیوگرافی محبوب مخاطبان شده، ماجرای تلخ و شیرین زندگی خود را روایت میکند که به تجربهی تبعیض نژادی و قتل هولناک مادرش گره خورده است.
دربارهی کتاب صوتی خاطرات یک دختر
در بیابان و هوای گرگ و میشی که زور تاریکیاش به روشناییاش میچربد، قدم میزند. زمین ناهموار و پر از گودالهای ریزودرشت است. کسی در کنارش و شانه به شانهاش در حال قدم زدن است. هیچ نمیگوید. با نگاهی به نیمرخش، او را میشناسد. مادر است که کنارش قدم میزند. میداند این همقدمی واقعی نیست، باید در حال دیدن یک رؤیا باشد؛ چرا که مادر مدتهاست از دنیا رفته. مسیر حرکتشان دایرهوار است. در میانهی راه، سایهای از ناکجا پدید میآید که در همان تاریکی هم او را میشناسد؛ ناپدریاش است، با اسلحهای در دست. نمیداند چرا، ولی در عالم خواب بیاختیار دستش را بالا میبرد و به او سلام میکند. از این واکنشِ ناخودآگاه قلبش فشرده میشود. ناگهان مادر به سویش برمیگردد. هنوز جای گلوله در وسط پیشانی بلندش به چشم میخورد و نوری کورکننده از آن به بیرون میتابد. مادر از او میپرسد: «میدونی یعنی چی وقتی زخمی داشته باشی که هرگز خوب نشه؟» انگار که لال شده، جوابی ندارد که بدهد. در آن مسیر دایرهوار دوباره با آن مرد روبهرو میشوند. این بار آمده تا کار را تمام کند. اسلحه را به سمت سر مادر نشانه رفته. او میخواهد خودش را حائل میان گلوله و سر مادر کند که نمیتواند. گویی در آن موقعیت یخزده و توان حرکت ندارد. صدای فریاد خودش، از خواب بیدارش میکند.
ناتاشا ترتوی (Natasha Trethewey) در کتاب صوتی خاطرات یک دختر (Memorial Drive: A Daughter's Memoir) روایت زندگیاش را از همین خواب شروع میکند. او بنا دارد تا در خلال زندگینامهاش، تصویر روشنی از آمریکای دهه شصت میلادی را ترسیم کند. نقطهی عطف زندگی و خاطراتش نیز مرگ مادر است. مادری که به ضرب گلوله توسط ناپدری ناتاشا ترتوی به قتل رسید و با مرگش، کل زندگی دختر جوانش را دستخوش تغییر کرد.
ناتاشا ترتوی دختری دورگه، از مادری سیاهپوست و پدری سفیدپوست بود. در روزگاری که نژادپرستی جان فعالان حقوق مدنی را میگرفت و تبعیض نژادی از تفریح مردم و جداسازی ساحل برای سفیدان و سیاهان تا جداسازی فضاهای بیمارستان برای دو رنگ پوستی مختلف را شامل میشد، مادر و پدرش که هر دو دانشجو بودند به هم دل بستند. ازدواج میاننژادی در بسیاری از ایالات ممنوع بود و تولد فرزندان دورگه مورد عتاب و شماتت قرار میگرفت، ولی آنها برخلاف تمام این قوانین با هم ازدواج کردند و ناتاشا را به دنیا آوردند.
ناتاشا ترتوی از همان کودکی در فضایی متناقض رشد کرده بود. مادرش بسیار منطقی و موجه بود و میدانست که دخترش بهعنوان فردی دورگه، از آسیبهای تبعیض نژادی در امان نخواهد بود. پدر اما تجربهای از این ظلم سیستماتیک نداشت و خوشخیالانه باور داشت که دخترش هم مثل خودش که از امتیاز سفید و مرد بودن بهره میبرد زندگی راحتی خواهد داشت. خودش کودک بود و نمیدانست چرا رنگ پوست خودش دقیقاً شبیه رنگ پوست مادر یا پدرش نیست. یکبار که زمین خورده و پوست سر زانویش پاره شده بود چیز عجیبی دیده بود. پوست زیر آن لایهی زخمیشده سفید بود. همیشه برایش سؤال بود که اگر سیاهان نیز زیر پوست تیرهشان پوست روشنتری دارند، چرا چنین برخورد متفاوتی از سوی مردم میبینند؟ چرا وقتی همراه پدرش بیرون میرفت همه به او احترام میگذاشتند و پدرش را «آقا» خطاب میکردند، ولی وقتی با مادرش همراه میشد آن احترام را نمیدید و مادرش «دختر» خطاب میشد.
زندگی اما همیشه هم چنین نبود. در فضای امن و کوچک خانهشان، آنها یکدیگر را دوست داشتند و فرقی میانشان نبود. بعدازظهرها که با پدر در فضای سرسبز اطراف خانه قدم میزد و در نزدیکی ریل قطار برای مادرش گل و توت وحشی میچید و زمانی که به خانه برمیگشتند و عطر کیک تازه پختهشدهی مادر مشامش را پر میکرد، گمان نمیکرد که زندگی بتواند روزی زشت و جانکاه و زننده باشد. گمان نمیکرد که روزی مجبور شود به جای گلولهی خطا رفتهی ضارب روی دیوار کنار تخت مادر نگاه کند و لباسها و وسایل شخصی او را یکییکی از کمدش جمع کند و به این فکر کند که آیا مادر از مرگ قریبالوقوعش به دست شوهرش خبر داشته یا نه...
کتاب صوتی خاطرات یک دختر کاری از نشر صوتی نوین کتاب گویا و انتشارات کتاب تداعی است. این کتاب را با ترجمهی فروزان صاعدی و روایت تینا میرکریمی در اختیار دارید.
جوایز و افتخارات کتاب خاطرات یک دختر
- نامزد بهترین کتاب خاطرات و اتوبیوگرافی محبوب مخاطبان در گودریدز در سال 2020؛
- برندهی جایزهی کتاب Anisfield-Wolf در دستهی ناداستان در سال 2021؛
- نامزد دریافت جایزهی Hurston/Wright Legacy در دستهی ناداستان در سال 2021؛
- نامزد مدال Andrew Carnegie در دستهی ناداستان در سال 2021؛
- نامزد جایزهی Chautauqua در سال 2021؛
- کتاب پرفروش و منتخب کتاب سال نیویورک تایمز؛
- کتاب منتخب ویراستاران آمازون؛
- و...
نکوداشتهای کتاب خاطرات یک دختر
- تأملی بر نژاد، طبقه، غم و اندوه... الهامبخش و بهشدت تأثیرگذار. (باراک اوباما)
- هنری خالص... شاهکار ناتاشا ترتوی نشان میدهد که بزرگترین عمل مقاومت یک فرد سیاهپوست این است که گذشته را از یاد نبرد. (فایننشال تایمز)
- زیبا و ویرانگر. نویسنده زندگی مادرش را کاوش میکند و او را از یک قربانی تراژیک به انسانی درخشان تبدیل میکند. این کتاب سیاسی است؛ داستان زنی که در نقطهی اوج زندگیاش از بین رفته و داستان بزرگتری از قدرت در آمریکا. (واشنگتنپست)
- ناتاشا ترتوی با دقت و با جملاتی شفاف و درخشان، یادبودی ماندگار برای مادرش خلق کرده است... سفری از میان غم شخصی سوزناک که با نگرشهای عمیق درباره خشونت خانگی و نژادپرستی و همچنین قدرت روایت داستان، گستردهتر میشود. (Mail on Sunday)
- ناتاشا ترتوی دارای هوشی درخشان و استعدادی برای کشف و کاوش است. (نیویورکتایمز)
- نویسنده نشان میدهد که چگونه همهی ما بهشدت تحتتأثیر از دست دادن قرار میگیریم و همچنین چگونه آمریکا توسط تکهتکههای همیشه حاضرِ غم و اندوه ساخته شده است. (O Magazine)
کتاب صوتی خاطرات یک دختر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به اتوبیوگرافی هنرمندان علاقهمندید و میخواهید داستانی واقعی از مسئلهی تبعیض نژادی و خشونت خانگی بشنوید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب صوتی خاطرات یک دختر میشنویم
جای تعجب نیست به شهری کشیده شود که مظهر زور نیوسوث بود. در دوران حقوق مدنی، آتلانتا به عنوان نژادپرستترین مکان شهرت پیدا کرد و پس از دههی 1960 رهبران شهر به آن لقب بدون کنایهی «شهر خیلی شلوغ برای نفرت» دادند. اما مدتها قبل از آن شهر نام دیگری داشت. آتلانتا در سال 1837 تاسیس و به عنوان پایان خط شروع شد. نقطهی تلاقی پیشنهادی راهآهن در ابتدا ترمینوس نامیده میشد.
لحظهای که رسیدیم را به یاد میآورم. رانندگی تمام روز طول کشیده بود. صندوق عقب ماشین پر از تمام وسایل ما، تقریباً روی پیادهرو کشیده میشد. همانطور که در بزرگراه میان ایالتی 20 به حومهی شهر رسیدیم، به نظر میرسید که خط افق آتلانتا به طور ناگهانی از روی درختان بالا آمده است.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی خاطرات یک دختر |
نویسنده | ناتاشا ترتوی |
مترجم | فروزان صاعدی |
راوی | تینا میرکریمی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب تداعی |
ناشر صوتی | نوین کتاب گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی اتوبیوگرافی، کتابهای صوتی خاطرات، کتابهای صوتی داستان و رمان واقعی خارجی |