معرفی و دانلود کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه
برای دانلود قانونی کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه
کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه به قلم سیامک گلشیری یک رمان نوجوان در ژانر ترسناک و معمایی است و ماجراجوییهای پسری به نام نیما را برای نجات جان خواهرش از چنگال نیروهای مافوقطبیعی بهتصویر میکشد. در جلد پنجم از مجموعهی گورشاه، مبارزات با سپاه ظلم و دیگر موجودات فرازمینی مهلکتر شده و سرنوشت نهایی شخصیتهای اصلی و دخترِ ربودهشده مشخص میشود.
دربارهی کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه
کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه جایی است که میتوانید با تمام خیالپردازیهای جسورانه و فانتزیتان مواجه شوید. سیامک گلشیری در این کتاب شما را به پیشواز جنگها و مبارزاتی سهمگین و مرگبار علیه تمام موجودات فراطبیعی که در ذهن دارید میبرد. او ابتدا شخصیتهایی زمینی و نزدیک به خودتان خلق میکند؛ حتی یک پسر نوجوان را در رأس آنها قرار میدهد و بعد همهیشان را بهنحوی به دل موقعیتهای خطرناک و دلهرهآوری هدایت میکند. آنها مجبور میشوند با ارتش مردگان، قبیلهی آدمخواران و چندین نوع موجودات دیگر مقابله کنند و خودشان را از مهلکه نجات دهند. اما همهی این مصیبتها برای چیست؟ برای نجات جان دخترانی که توسط گروهی از موجودات خطرناک ربوده شدهاند! پسر نوجوانی که نیما نام دارد، برادر یکی از این دختران است. او در اولین جلد از مجموعهی گورشاه، با ترس و نومیدی نزد نویسندهی کتابهای خونآشامی میرود و از او طلب کمک میکند. وقتی با این سوال روبهرو میشود که «چرا به سراغ من آمدهی؟» به کتابهای نویسنده اشاره میکند. نیما میداند که داستانهای خونآشامی نویسنده برآمده از تخیل نیست و او تجربهی مستقیمش را با آنها دستمایهی خلق داستانها قرار داده. حالا که نویسنده چنین تجربهای دارد، پس حتماً میتواند علت ناپدید شدن ناگهانی خواهر نیما را واکاوی کند؛ چراکه نیما معتقد است زیرزمین خانهیشان محل سکنای موجودات عجیبی است و صدایی از آن سو، خواهرش را به زیرزمین کشانده است.
حال چارهی کار آن است که نیما، نویسنده و خسرو، پدری که دخترش نیز در این ماجرا قربانی شده، قدم در راهی بگذارند که خطرات زیادی دارد، اما جای امید را برای یافتن دختران برایشان باقی میگذارد. جنگیدن با چنین موجوداتی درندهخو، بهتنهایی کار آنها نیست؛ پس نیاز به همسفرانی قدرتمند و راهبلد دارند؛ کسانی مثل هامان، الیان، مَهرو و... . این سفر مبارزهای تمامعیار است که به درازای پنج جلد کتاب نوشته شده و هر لحظه از آن با مهارت زیادی روایت و موجب جذب خواننده میشود. پس از گذشتن از نیمهی کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه چنان خودتان را غرق در داستان و همراه با شخصیتها حس خواهید کرد که سرنوشت هرکدام برایتان اهمیت بسزایی پیدا میکند و در هر جنگِ تنبهتن نگران جانشان میشوید. سیامک گلشیری داستان ترسناک و هیجانانگیز خود را در دل کوه و جنگل و دریا روایت میکند و خطرات طبیعت را نیز به تهدیدهای انسانی و فراانسانی میافزاید.
در کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه و همینطور دو جلد پیشین، همچنان که مسئلهی اصلی داستان، نجات جان دخترانِ ربودهشده است، مسائل مهم دیگری نیز اضافه میشود؛ مثل حملهی سپاه گورشاه که در جبههی تاریکی قرار دارند، علیه شاه یوناس و حکومتش که جبههی روشن محسوب میشود. شاه یوناس ازآنرو برای نیما، نویسنده و خسرو مهم است که میتواند به قلعهای که دختران در آن محبوساند برسد و آنها را نجات دهد؛ اما پیش از آن، ضروری است تا جان و حکومتش از خطر حملهی گورشاه و اژدهاهایش در امان بماند. شما در سراسر کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه با این سوال مواجه میشوید که آیا نیما و همراهانش در این نبرد بیپایان جان سالم به در میبرند یا خیر و آیا دختران از بند موجودات ماورایی رهایی مییابند؟!
کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه توسط نشر افق چاپ و روانهی بازار شده است.
کتاب گورشاه 5: مردگان قلعهی سیاه برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای نوجوانانی که عاقهمند به داستانهای دنبالهدار، در ژانر ترسناک و ماجراجویی هستند، تجربهای شیرین و مهیج به همراه خواهد داشت.
در بخشی از کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه میخوانیم
چیزی نمانده بود برسیم به آنها که سایهای از وسط تاریکی بهسمتم هجوم آورد و من صدای فریاد نیما را شنیدم. پیش از آنکه سایه دستش به من برسد، شمشیر نیما توی سینهاش فرو رفت. با صدای خرناسی برگشتم و چشمم به مردهی دیگری افتاد که یکسروگردن از من بلندتر بود و تکهماهیچهی درشتی از گونهی راستش آویزان بود. بیمعطلی با شمشیرم به سمتش حمله کردم. مطمئن بودم ضربهی شمشیرم سرش را جدا کرده که دیدم غیب شده. همین که برگشتم، دستهایش را دیدم که بهطرفم دراز شدهاند و میخواستند گردنم را بگیرند که سرم را کشیدم عقب و شمشیرم را بلند کردم. پیش از آنکه تیغه شانهاش را بشکافد، خودش را کشید عقب. با شمشیر از چپ و راست ضربه میزدم و جلو میرفتم. فرزتر از این حرفها بود؛ فرزتر از هر کسی که تا آن وقت با او جنگیده بودم.
بعد یک آن متوجه شدم مقابلم نیست. دور خودم چرخیدم. فکر کردم رفته. شاید هم زخمیاش کرده بودم و او برگشته بود لابهلای درختها. دوباره اطراف را نگاه کردم. خبری از نیما نبود. مطمئن بودم خودش را رسانده به خسرو و بقیه که داشتم صدای شمشیرهایشان را میشنیدم. باعجله راه افتادم سمتشان که چیزی توی پهلوم خورد و پرت شدم روی زمین. همانطور که نفسنفس میزدم، سرم را برگرداندم و به چهرهی مرد مرده که ایستاده بود بالای سرم، نگاه کردم. از آن تکهماهیچهی آویزان خبری نبود. آروارههای تیزش را گذاشته بود روی هم و چشمهایش مثل دو توپ سفید از کاسه بیرون زده بود. دستم را مشت کردم. هیچچیزی توی دستم نبود. مرد مرده پایش را گذاشت روی شکمم و شروع کرد به فشار دادن، طوری که دیگر نفسم درنمیآمد. چشمهایم را به اینسو و آنسو میچرخاندم و آرزو میکردم یکی از همرزمهایم را جایی اطرافم ببینم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گورشاه 5: مردگان قلعه سیاه |
نویسنده | سیامک گلشیری |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 264 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-999-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |