معرفی و دانلود کتاب گورشاه 1: دختران گمشده
برای دانلود قانونی کتاب گورشاه 1: دختران گمشده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گورشاه 1: دختران گمشده
کتاب گورشاه 1: دختران گمشده نوشتهی یکی از موفقترین چهرههای ادبیات کودک و نوجوان، سیامک گلشیری، است. این رمان روایتگر ماجرای دختربچههایی است که در خانههای خودشان ناپدید میشوند. نیما، برادر یکی از این دختربچهها، به دیدار نویسندهای میرود که مجموعه کتابهایی دربارهی خونآشام نوشته و اینطور به نظر میرسد که خودش مستقیماً با آنها مراوده داشته. حال باید دید نویسنده حاضر است برای یافتن خواهر نیما به او کمک کند یا خیر. این کتاب موفق به کسب نهمین جایزهی کتاب مهر شده است.
دربارهی کتاب گورشاه 1: دختران گمشده
تصور کنید خواهر کوچکترتان را از مدرسه به خانه میآورید، او برای عوض کردن لباسهایش به اتاق میرود و شما در حال آماده کردن غذا هستید. او را صدا میزنید و میشنوید که از اتاقش بیرون میآید، اما هرچه منتظر میمانید سروکلهاش پیدا نمیشود. به اتاقش سرک میکشید و وقتی آنجا پیدایش نمیکنید، تمام گوشه و کنار خانه را میگردید، اما باز هم بیفایده است. یادتان میآید خواهر کوچولویتان گفته بود از زیرزمین صداهایی میشنود و یک بار هم مادرتان او را پشت در زیرزمین یافته بود. باعجله به زیرزمین میروید، خودش آنجا نیست، اما عروسکش کنار دیوار افتاده است. میتوانید مطمئن شوید چیزی در زیرزمین وجود داشته و او را ربوده است، اما این حرف را هیچکس باور نمیکند؛ مگر کسی که خودش با موجودات ماورایی سروکار داشته است.
کتاب گورشاه 1: دختران گمشده در ژانر ترسناک و معمایی برای نوجوانان نوشته شده. سیامک گلشیری در فضاپردازی بسیار موفق عمل کرده و ابهام و عدم اطمینان را در جایجای داستانش گنجانده است. بااینکه مخاطبان کتاب نوجوانان هستند، اما بزرگسالان نیز با خواندن داستان دختران گمشده، لرزی در اندامشان احساس میکنند و حتی شاید نسبت به دیدن سایهها حساستر شوند!
نیما، نوجوانی چهارده-پانزدهساله، شاهد گمشدن خواهرش در خانهیشان بوده؛ درحالیکه مطمئن است هیچکس به خانه ورود نکرده و از آن خارج نشده است. پس چارهای نمیماند جز آنکه به زیرزمین مشکوک شود. آن هم زمانی که به یاد میآورد خواهرش از صدایی حرف میزده که او را به داخل زیرزمین میکشانده. نیما خودش را سرزنش میکند که چرا حرف خواهرش را مهم نشمرده. او خودش نیز متعاقباً صداهایی در خانه میشنود؛ صدای قدمهای کسی که به اتاقش نزدیک میشود و پشت در میماند. وقتی اطمینان مییابد که پدر و مادرش دیشب به اتاقش سر نزدهاند، مصمم میشود تا با شخص مناسبی حرف بزند و از او کمک بخواهد. این شخص کسی نیست جز نویسندهی سری کتابهای خونآشام! کسی که نیما مخاطب آثارش بوده و حتم دارد خونآشامها را از نزدیک ملاقات کرده است.
سیامک گلشیری (Siamak Golshiri) کتاب گورشاه 1: دختران گمشده را با تلفنی که به خانهی نویسنده میشود، آغاز میکند. نیما به خانهی نویسنده زنگ زده و تقاضا دارد که همین الان و در نیمههای شب او را ملاقات کند و از اتفاقی که برایش افتاده حرف بزند. نویسنده بهسختی درخواست پسرک را میپذیرد و به تمام حرفهای او گوش میدهد. نیما از او خواهش میکند تا فردا به خانهی آنها برود و زیرزمین را از نزدیک ببیند؛ زیرا فقط اوست که میتواند وجود چنین موجودات ماورایی را تشخیص دهد و با آنها مقابله کند. نویسنده بههیچوجه ارتباطش را با خونآشامها کتمان نمیکند، اما او حالا چند سالی میشود از آن وقایع دور شده و زندگی آرامی را شروع کرده است. بااینحال میپذیرد که به زیرزمینِ خانهی نیما سر بزند.
گم شدن یک دختربچه و استفاده از زیرزمین بهعنوان مکانی وحشتزا در خانه، کتاب گورشاه 1: دختران گمشده را به رمانی جذاب و خواندنی برای نوجوانانِ تشنهی هیجان و ماجراجویی تبدیل میکند. این تنها اتفاق ترسناک و رازآلود کتاب نیست؛ سیامک گلشیری ترس را با تمام فضای داستان عجین کرده است. او که استاد دانشگاه است، حتی در کلاسهایش نیز با دانشجوی دختر عجیبی روبهرو میشود که یک نقاشی از دختربچهای درحالیکه رو به دیوار ایستاده میکشد و به او میدهد. او در تعقیبِ دانشجویش موفق نیست و مدام سایهی او را گم میکند. گلشیری خواننده را بهطور دائم با عدم اطمینانی نسبت به شخصیتها روبهرو کرده و مخاطب را گمشده در جهانی آکنده از تعلیق و ابهام رها میکند.
نشر افق کتاب گورشاه 1: دختران گمشده را به چاپ رسانده و به مخاطبان نوجوان عرضه کرده است.
کتاب گورشاه 1: دختران گمشده برای چه کسانی مناسب است؟
نوجوانانی که طرفدار داستانهای معمایی و ترسناک هستند، رمان گورشاه 1: دختران گمشده را بسیار جذاب و پرهیجان خواهند یافت.
در بخشی از کتاب گورشاه 1: دختران گمشده میخوانیم
نزدیک کوه بلند سیماب باز باران گرفت. چند ساعتی بود که هیچ خبری از مردگان نبود. ما چند بار در میان راه اینجا و آنجا نشسته و استراحت کرده بودیم و من دیگر هیچ نگرانیای در چهرهی الیان ندیده بودم و همین خوشحالم میکرد. خیالم راحت بود که دیگر دنبالمان نیستند. کمی بعد وارد راه مارپیچی شدیم که کوه را دور میزد و بالا میرفت. در میان راه چند بار مجبور شدیم از تختهسنگهای بلندی بالا برویم که از بالا روی جاده افتاده بودند. به گمانم نیمی از راه مارپیچ را طی کرده بودیم که رفتهرفته هوا تاریک شد. هر چقدر جلوتر میرفتیم راه باریکتر میشد؛ تا اینکه مجبور شدیم پشت سر هم از جایی عبور کنیم که فقط یک نفر میتوانست از آن رد شود. من تقریباً چسبیده بودم به صخرهها و خیره شده بودم به راه باریک و خیلی آهسته به جلو قدم برمیداشتم. تمام مدت تلاش میکردم نگاهم به پایین نیفتد، اما چند بار این اتفاق افتاد. آنوقت میایستادم و چند ثانیه چشمهایم را میبستم. میفهمیدم که الیان و مرجانه هم صبر میکنند تا سرگیجهام برطرف شود. درست لحظهای که احساس کردم راه دوباره دارد عریض میشود، پایم رفت روی تکهسنگی و لیز خورد و پای راستم از لبهی دره پایین افتاد. داشتم پرت میشدم که دستهای الیان مرا گرفتند و کشیدند بالا. از پشت چسبیدم به دیوارهی کوه. داشتم نفسنفس میزدم که الیان گفت: «حواست باشه پاتو رو چی میذاری!»
چند دقیقه بعد وقتی راه دوباره عریض شده بود، الیان خواست صبر کنیم. لبِ پرتگاه زانو زد و پایین را نگاه کرد. هوا آنقدر تاریک بود که بعید میدانستم چیزی را آن پایین تشخیص بدهد. با این همه این کارش نگرانم کرد. وقتی بلند شد، مرجانه گفت: «کسی اون پایینه؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گورشاه 1: دختران گمشده |
نویسنده | سیامک گلشیری |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 256 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-416-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |