معرفی و دانلود کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم
برای دانلود قانونی کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم
کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم مانند دیگر آثار سید سعید جدیری شامل عناصر جادویی، سفر در زمان و ارتباط با دورانهای تاریخی است. این اثر که در ادامهی کتاب شهر خفتگان در طالع نحس نوشته شده، مانند کتاب قبلی یک رمان فانتزی و سورئال به حساب میآید.
دربارهی کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم
کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای با این ادعا آغاز میشود که در دنیای فانی، انسان میتواند هر چیزی را تصور کند و به آن دست یابد. باید توجه کرد که این ایده یکی از شالودههای اصلی ادبیات فانتزی به حساب میآید که بر پتانسیل نامحدود انسان و تواناییهای او در انجام کارهای غیرممکن تأکید میکند. سید سعید جدیری در آغاز کتاب به تغییرات فرهنگی و اعتقادیِ انسانها اشاره دارد و به این نکته توجه نشان میدهد که باورهای فراواقعی که در گذشته واقعیت داشتهاند، اکنون بهعنوان خرافه تلقی میشوند. این ایده بهنوعی نقدی است بر جامعهی مدرن و فقدان اعتقاد به جادو و اسرار قدیمی.
سید سعید جدیری از سفر به گذشتهای صحبت میکند که اطلاعات بسیار کمی درمورد آن وجود دارد. سفر به دورهای که حتی در تاریخ هم به آن اشارهای نشده است؛ این نکته به جذابیت فانتزی و ایجاد حس رمزآلودگی و ابهام در داستان کمک میکند. نویسندهْ رمان شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای را از دیدگاه اول شخص روایت میکند. این نوع زاویهدید خواننده را دچار همذاتپنداری و درگیری مستقیم با داستان میکند. این شیوه باعث میشود تا تجربه و احساسات شخصیت اصلی بیشتر به خواننده منتقل شود.
داستان رمان شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای، اینگونه آغاز میشود که سعید پس از یک خواب طولانی به هوش میآید. او در کنار دوستان و همراهانش بیدار میشود. آنها خوشحال از بیدار شدن سعید، به او خوشآمد میگویند. سعید که همچنان گیج و ناتوان است، نیاز به آب و استراحت دارد. دوستانش، از جمله هیرداد، میلاد، سارا، ندا، حامد، آرمیتا، و دیگران به نوبت به او اطمینان میدهند که بهزودی به حالت عادی بازخواهد گشت و از او انتظار دارند که دوباره به جمع آنها بپیوندد. سید سعید جدیری در ادامهی داستان کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای ما را به گذشتهی دور بازمیگرداند. به یک دهکدهی خارقالعاده که در آن موجودات عجیب و غریبی زندگی میکنند. در این دهکده دو خانوادهی نفرینشده زندگی میکنند که شبیه انسانها هستند اما قدرتهای فراطبیعی دارند. روزی صداهای وحشتناکی از ویلای بالای تپهها شنیده میشود که کنجکاوی مردم دهکده را برمیانگیزد. آنها به سمت ویلا میروند و میبینند که چند پسر از خانه خارج میشوند. به دنبال آنها مردی قدبلند و خشمگین از در بیرون میآید. او که سرش در میان شعلههای آتش میسوزد، تهدید میکند که پسرها باید در خانه بمانند و نمیتوانند از قوانین خانواده سرپیچی کنند. درنهایت مرد بلندقد دیگری از خانه بیرون میآید و دستش را بر شانهی مرد اول میگذارد تا از پرتاب گلولهی آتشین به سمت پسرها جلوگیری کند. او که صورت استخوانی و چهرهای نیمهپنهان دارد، با صدایی که انگار از ته چاه میآید، اوضاع را آرام میکند و نشان میدهد که باید به شکلی مسالمتآمیز این مسئله حل شود. داستان با این تضاد و چالش بین قدرتهای ماورایی و زندگی عادی انسانها، ادامه مییابد.
کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای نوشتهی سید سعید جدیری که در ژانر تاریخی و و فانتزی وسبک سورئال قرار میگیرد، توسط انتشارات طلایه منتشر شده است. این کتاب جلد دوم از «مجموعهی شهر خفتگان» به حساب میآید و در ادامهی کتاب شهر خفتگان در طالع نحس نوشته شده.
کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم برای چه کسانی مناسب است؟
این رمان با استفاده از عناصر فانتزی دنیایی متفاوت را به تصویر میکشد که شامل موجوداتی عجیب و داستانهای خارقالعاده است. بنابراین، برای کودکان و نوجوانان 10 تا 18ساله که از تخیل و فرار از واقعیت لذت میبرند و به داستانهای جادویی علاقه دارند، مناسب است
در بخشی از کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم میخوانیم
من عصا را به دستم گرفتم، انگشتر نوری از خود ساطع کرد و با نور عصا یکی شدند و شروع کردم به کشیدن یک دایرهی کاملاً بزرگ به دور خودمان، خطهایی که بر اثر دم عصا روی زمین میافتاد به رنگ نقرهای کاملاً شفافی بود که چشم را میزد. بعد از اینکه دایره را روی زمین کشیدم، انگار بهم دستور میدادند که کلماتی را به هر سوی دایره بکشم، کلماتی که اصلاً معنی و مفهومشان را نمیدانستم. بعد از اینکه کل نوشتهها تمام شد، دایرهی کنارمان رنگش پر رنگتر شد و دیواری به دور ما کشید و سر به فلک زد و تمام نوشتهها به رنگ ارغوانی در آمد و مثل اینکه آنها را روی آبی که در حال جوشش هست با چیزی نوشته باشند که به وضوح دیده شود شروع به قلقل کردند، تمام بچهها با تعجب به کارهای من نگاه میکردند و افسون بالای سرم به اینسو و آنسو پر میزد، بعد از اینکه کل کارم تمام شد رفتم و درست وسط دایره نشستم و عصا را روبرویم معلق کردم و دستهایم را روی خاک گذاشتم و چشمانم را بستم. عصا شروع کرد به چرخیدن دور دایرهای که کشیده بودم، از داخل انگشتر صدا آمد که:
- خوب حالا یکی یکی همگی دستهایتان را به هر کجای سرورمان که رسید برسانید و کاملاً به این فکر میکنید که قدرتهایتان را در اختیار او بگذارید و شما آرمیتا خانم و آقای هیرداد در کنار همه میایستید تا به موقعاش اگر کارمان انجام شد، شما را نیز از این منطقه نقل مکان میدهیم...
بچهها یکی پس از دیگری دستهایشان را به شونه، کتف، گردن و سر من میگذاشتند و من هر بار احساس میکردم انرژیم دارد بیشتر میشود مثل فوران آتشفشان که یکهو خود را رها میکرد، حالم رفته رفته بد میشد و گوشهایم داشتند به شدت سوت میکشیدند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فصل اول: اتحاد نابودگر
فصل دوم: عصا و انگشتر
فصل سوم: پسر عموهای افسانهای
فصل چهارم: کشتی برای سفر
فصل پنجم: خاطرهی جنگ هیرداد
فصل ششم: جزیرهی ناشناخته
فصل هفتم: جزیرهی ناشناخته و انسانهای یک چشم
فصل هشتم: ساحره
فصل نهم: پسر عموی چهارم و جریان گردنبند جادویی
فصل نهم: جنها و گردنبند گمشده
فصل یازدهم: غولهای غارنشین و برگشت به طرف قلعه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای - جلد دوم |
نویسنده | سید سعید جدیری |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 214 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7602-19-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |