معرفی و دانلود کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم
برای دانلود قانونی کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم
سعید و دوستانش، در کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم خود را برای انجام مأموریتی بزرگ آماده میکنند. سید سعید جدیری، خالق داستانهای تخیلی، در قسمت تازهای از این مجموعهی چهارگانه، خوانندگان خود را به قلعهای متروک میبرد؛ جایی که سعید، میلاد، مجید و دیگر رفقایشان برای پیدا کردن گردنبندی سحرآمیز با یکدیگر نقشه میکشند و برای شکست دادن طلسمی قدرتمند دست به دست هم میدهند.
دربارهی کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم
نویسندهی ادبیات نوجوان، سید سعید جدیری در این قسمت از سری داستانهای اسرارآمیز خود، یعنی کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم، ما را به خواندن ادامهی ماجراجوییهای سعید و دوستانش در دل سرزمینهای ناشناخته دعوت میکند. سعید، قهرمان نوجوان این قصه دیگر راه بازگشتی ندارد. او پس از دچار شدن به سلسله رویاهای عجیبوغریب و ملاقات با زنی مسن، تصمیم میگیرد تا سفر خود را به دل گذشته و برای کشف حقایق زندگی خود آغاز کند؛ اما وقتی که در آغاز این مأموریت عظیم قرار میگیرد، هیچ تصوری از مجموعه حوادث سهمگین و باورنکردنیای که در آینده رخ خواهند داد، ندارد. او حالا به همراه دیگر رفقایش که همپیمانان اصلی او در این سفر به دل تاریخ هستند، در یکی از طبقات یک قلعهی تاریخی پنهان شدهاند تا نقشهی تازهای برای ادامهی راه طراحی کنند.
قهرمانان داستان در کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم، از پس نبردهای پیاپی جان سالم به در بردهاند و حالا خستهتر از همیشه به دنبال فرصتی برای استراحت و تجدید قوا هستند. آنها به دنبال گردنبندی اسرارآمیز میگردند که کلید اصلی نجات آنهاست. با پیدا شدن این گردنبند سعید و رفقایش میتوانند طلسم قلعه را بشکنند و راهی برای فرار از گذشته و بازگشت به دوران خودشان پیدا کنند. از طرف دیگر جان مردمان شهر تاریخی نیز به پیدا شدن این گردنبند بستگی دارد و قهرمانان قصه باید برای نجات مردم از یک مرگ حتمی، زودتر دست به کار شوند. با تمام اینها، دشمنان مخوفی همچنان در پشت پنجرههای قلعه منتظر هستند تا سعید و باقی دوستان را از پای دربیاورند و یا شاید هم آنها را به جزئی از نیروهای شرور و سیاه خود تبدیل کنند.
نویسندهی داستان کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم، همچون دیگر قسمتهای این مجموعهی خواندنی، زبان گیرا و پرجاذبهای برای توصیف ماجراهای هیجانانگیز و حوادث تخیلی دارد. او با آفریدن موقعیتهای تازه و خلاقانه، مخاطب نوجوان را تا پایان مجذوب این روایت نگه میدارد و برای دنبال کردن قسمت بعدی ماجرا مشتاق میسازد. داستان این کتاب همچنین در کنار وجه سرگرمکنندهی خود، گوشه نگاهی به تاریخ تمدنهای قدیم، ازجمله فرهنگ و اساطیر ایرانی دارد و بر یکی از مهمترین باورهای اخلاقی کهن، یعنی پیروزی خیر بر شر و چیرگی روشنایی بر تاریکی تمرکز میکند. این داستان در ادامهی کتاب «شهر خفتگان در پسرعموهای افسانهای» نوشته شده و قسمت سوم از این مجموعهی چهارجلدیست. انتشارات طلایه، این سری داستان خواندنی را به دست مخاطبین نوجوان میرساند.
دربارهی مجموعه کتاب شهر خفتگان
«شهر خفتگان» نام یک مجموعه داستان چهارجلدی فانتزی و سورئال به قلم سید سعید جدیری، نویسندهی ادبیات نوجوانان است. شخصیت اصلی این داستان یعنی سعید، همچون دیگر همسنوسالهای نوجوان خود با دغدغهها و دلمشغولیهای مختلفی دستوپنجه نرم میکند. او بهتازگی با چالشهای تازهای در خانوادهی خود روبهرو شده و به این فکر میکند که هرچه زودتر خود را از این اوضاع نجات دهد. اما در میانهی این روایت رئالیستی، بهیکباره زندگی سعید با حوادث عجیبوغریب و فراواقعی مختلفی گره میخورد و او را به دل سفری خیالی به اعماق تاریخ هدایت میکند؛ سفری که تنها راه نجات از آن، مبارزه با موجودات ناشناخته و جادوگرهای شرور است. «شهر خفتگان در طالع نحس»، «شهر خفتگان در پسر عموهای افسانهای»، «شهر خفتگان در گردنبند جادویی»، «شهر خفتگان در نفرین جادوگر پیر» نام قسمتهای این مجموعه هستند که با ماجراهایی بههمپیوسته روایت میشوند.
کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم برای چه کسانی مناسب است؟
نوجوانان علاقهمند به داستانهای مهیج و دنبالکنندگان سری ماجراهای تخیلی حتماً از این کتاب خوششان خواهد آمد.
در بخشی از کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم میخوانیم
ما به دو گروه تقسیم شدیم؛ گروه آرمیتا متشکل شده از حامد، مجید، محسن و سارا و گروه هیرداد تشکیل شده از من، میلاد، ندا و افسون... ما به طرف چپ قلعه و بچهها به طرف راست قلعه حرکت کردیم، یعنی به سمت اتاقهای متعددی که وجود داشت رفته بودیم.
در بهت بودم که چرا آن همه اتاقهای متعدد ساخته بودند. به هرکدام از اتاقها که وارد میشدیم اجسام گرانقیمت و عجیبوغریب متعددی را میدیدیم، هیرداد در طبقهی همکف هر سوراخ سمبهای را که میشناخت را به ما نشان داد و ما ریزبهریز به همهجا سرک میکشیدیم. اما چیزی که به دنبالش بودیم پیدا نمیکردیم. داخل قلعه، گورستان آدمهای شنی شده بود. در بعضی از اتاقهایی که وارد میشدیم زنان و یا مردان خدمتکار و حتی سربازان و افسران را میدیدیم و به همین دلیل سعی میکردیم با آرامش تمام، به اتاقها وارد شده و یا از کنار مجسمههای شنی عبور کنیم؛ بعد از گذشت ساعتی ما طبقه اول را موبهمو با تمام اتاقها و سوراخسمبههایش گشتیم اما گردنبند نبود که نبود.
با حرف هیرداد به اتفاق هم به زیرزمین رفتیم. جایی که آشپزخانه بسیار طویلی وجود داشت. دهانمان باز مانده بود. تا به الان همچین جایی را ندیده بودیم. درست روبهروی آشپزخانه در انتهای پله اولی ایستاده بودیم، هر دو گروه آنجا بود. من نگاهی به اطرافیانم کردم و گفتم:
- درسته که معلوم نیست شاه گردنبند رو کجای این قلعه پنهون کرده باشه اما باید وجببهوجب اینجا رو بگردیم. فقط مواظب باشید همونطور که میبینید آدمهای زیادی اینجا هستند که تبدیل به مجسمه شدند. خدایی نکرده به یکی از اونها بخوریم دیگه عمری برای زنده بودن نخواهند داشت پس به آرامی و با دقت پخش میشویم و همهجای اینجا رو میگردیم...
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فصل اول: بازگشت به قلعه
فصل دوم: گردنبند
فصل سوم: راههای مخفی قلعه
فصل چهارم: شوالیه
فصل پنجم: به دنبال گردنبند
فصل ششم: خانهی دو ساحره
فصل هفتم: اژدها
فصل هشتم: قدرت اژدها
فصل نهم: دو ساحره
فصل دهم: خواهران تقدیر
فصل یازدهم: پیشگوئی
فصل دوازدهم: اتاق آینهها
فصل سیزدهم: گردنبند جادوئی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شهر خفتگان در گردنبند جادویی - جلد سوم |
نویسنده | سید سعید جدیری |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 214 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7602-73-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک نوجوان |