معرفی و دانلود کتاب کتابخانه ارواح

معرفی کتاب کتابخانه ارواح

همراه با سایمون 13 ساله به کتابخانه‌ای مخوف و اسرارآمیز قدم بگذارید و راز مرگ ده‌ها نفر را کشف کنید! ریچارد دنی در کتاب کتابخانه ارواح پسری به نام سایمون را به شما معرفی می‌کند که استعدادی عجیب دارد و در جایی به مراتب عجیب‌تر کار می‌کند: او با ارواح سخن می‌گوید و در آژانس شکار ارواح مشغول به کار است! سایمون برای نجات کتابخانه‌ای از ارواح خبیث، به کتابخانه‌ای در شهر ماساچوست می‌رود؛ غافل از اینکه سرنوشتی هولناک در انتظارش است...

درباره‌ی کتاب کتابخانه ارواح

«حواست باشد که به چه چیزی دست می‌زنی!» این جمله‌ای است که مدام در سر سایمون 13 ساله تکرار می‌شود؛ درست در زمانی که به کتابخانه‌ای مرموز در ماساچوست پا می‌گذارد. سایمون سانتیاگو از زمانی که به یاد می‌آورد، یک توانایی هیجان‌انگیز داشت: صحبت کردن با ارواح. وقتی سایمون در 9 سالگی پدر و مادرش را در تصادف قطار از دست می‌دهد، او را به نیویورک نزد عمویش می‌فرستند. عموی سایمون در ظاهر مهربان و دلسوز به نظر می‌رسد و به‌سرعت با استفاده از این استعداد پسر کوچک، کسب‌وکاری جدید راه می‌اندازد: آژانس شکار ارواح! با رمان کتابخانه ارواح (The Library of Souls) همراه شوید و ببینید سایمون چگونه با ترسناک‌ترین و میخکوب‌کننده‌ترین چیزها در این مکان عجیب و غریب روبه‌رو می‌شود!

خانواده‌ی سایمون نسل اندر نسل واسطه‌ی روح هستند؛ در این میان فقط عمو مانتی، همان عموی سایمون در نیویورک، از این موهبت بی‌بهره است. حالا که سایمون کوچک توانایی صحبت با ارواح را دارد، عمو مانتی از او سوء‌استفاده می‌کند و از سایمون می‌خواهد که روح‌ها را در شیشه‌هایی با رنگ‌های مختلف حبس کند. سایمون تبدیل می‌شود به کودکی که به سراسر کشور می‌رود، با روح‌ها ارتباط می‌گیرد و عمو مانتی هم با مزد زحمات سایمون روزبه‌روز پولدارتر می‌شود. زندگی سایمون تا سیزده سالگی به همین منوال می‌گذرد؛ تااینکه مأموریتی جدید به او واگذار می‌شود: شکار ارواح در کتاب‌خانه‌ای خوفناک در ماساچوست. ریچارد دنی (Richard Denney) از این لحظه به بعد، قرار است شما را به جایی ببرد که مو بر تنتان سیخ می‌کند.

وقتی سایمون به عمارت وسیع کتابخانه پا می‌گذارد، متوجه می‌شود که این مأموریت با کارهای قبلی‌اش زمین تا آسمان فرق دارد. کتاب‌خانه‌ای عمومی که روی یکی از گورستان‌های قدیمی ساخته شده بود و مؤسس کتابخانه، جاناتان آر، به هشدارهای ساکنان شهر هیچ توجهی نکرده بود. وقتی سه دختر جاناتان به طرز مشکوکی می‌میرند و ظرف مدتی کوتاه همه‌ی فرزندان و همسرش جان خود را از دست می‌دهند، جاناتان به راز شوم بودن کتابخانه پی می‌برد؛ اما دیگر کار از کار گذشته! جاناتان خودش را می‌کشد و کتابخانه‌ی منحوس را برای شهر ماساچوست به یادگار می‌گذارد. اما هر کودکی که وارد کتابخانه می‌شود،‌ دیگر از آن‌جا بیرون نمی‌آید.

ریچارد دنی در خلال رمان کتابخانه ارواح به همه‌ی سؤالاتی که ممکن است برای خواننده پیش بیاید، جواب می‌دهد. برای مثال اگر فکر می‌کنید که چرا ساکنان شهر کتابخانه را با خاک یکسان نمی‌کنند، جوابش را به‌سرعت می‌گیرید. چون مردم شهر از مشهور بودن کتابخانه‌شان برای جذب گردشگرها استفاده می‌کردند. اما سایمون که به کتاب‌ها علاقه‌ی زیادی دارد، برای از بین بردن طالع شوم کتابخانه چاره‌ای می‌اندیشد. او در این مسیر تنها نیست. دختری به نام «جِید» همراه اوست. جید در کارهای کتابخانه به کتابدار کمک می‌کند. اگر این سؤال برایتان پیش آمده که چطور یک نوجوان از کتابخانه‌ی مخوف جان سالم به در برده، جوابی نمی‌گیرید! شاید ریچارد دنی قصد دارد پاسخ این سؤال را در انتهای کتاب به شما بدهد.

نوجوانان اغلب به داستان‌های ماجراجویانه و ترسناک علاقه‌مندند. هیجان‌انگیز بودن اولین ویژگی‌ای است که توجه یک نوجوان را در این سن به خود جذب می‌کند؛ به‌ویژه اگر با داستان‌های مرتبط با ارواح و تسخیر ارواح گره خورده باشد! در این میان والدین نگران این هستند که فرزندشان از این دست کتاب‌ها تأثیر بپذیرند و در روحیاتشان تغییراتی ایجاد شود. داستان کتابخانه‌ی ارواح به گونه‌ای است که هم والدین با خیال راحت آن را خریداری می‌کنند و هم نوجوانان از آن لذت می‌برند.

انتشارات نگاه آشنا این کتاب ریچارد دنی را با ترجمه‌ی زهرا عباسی‌آلنی روانه‌ی بازار کرده است. رمان کتابخانه ارواح اولین جلد از مجموعه‌ی ارواح سخنگوست. بعد از این کتاب، بلافاصله به‌سراغ کتاب کارناوال شوم از همین نویسنده بروید و هیجان و وحشت را از نو تجربه کنید.

کتاب کتابخانه ارواح برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن رمان کتابخانه ارواح را به نوجوانان 10 تا 14 ساله‌ای توصیه می‌کنیم که به ژانر ترسناک و ماجراجویی علاقه دارند.

در بخشی از کتاب کتابخانه ارواح می‌خوانیم

زمان زیادی را صرف عبور از بخش بزرگ کتاب‌های فانتزی کردیم که در آن مجسمۀ مرلین17 جادوگر روی ستونی ساخته‌شده از کتاب‌های مسی به‌چشم می‌خورد. کمی پایین‌تر تعدادی میز کنار هم قرار گرفته‌بودند و یک صفحۀ شطرنج غول‌پیکر در وسطشان جا خوش کرده‌بود. هر یک از مهره‌های سرباز آن، به بزرگی یک گربه بودند. درحین راه‌رفتن، هیچ شخص مُرده یا زنده‌ای را ندیدم. یکی دو بار صداهایی شنیدم که یکی به زبانی دیگر صحبت می‌کرد و دیگری به‌قدری سریع زمزمه می‌کرد که چیزی از آن متوجه نشدم. احتمالاً صدای همان روح‌هایی بود که دلشان نمی‌خواست دیده شوند، شاید هم صدای روح‌های سرگردانی بود که برای خودشان می‌چرخیدند. حدس‌زدنش سخت بود. جلوتر که رفتیم، با خودم فکر کردم، یعنی چند کتاب در این کتاب‌خانۀ عظیم وجود دارد. کتاب‌خانۀ عمومی نیویورک در برابر این‌جا عددی نبود.

بعد از چند دقیقه پیاده‌روی در سکوت، گلویم را صاف کردم تا توجه جید را به خودم جلب کنم. به سمتم برگشت و منتظر ماند تا به او برسم. پرسیدم: «پس بقیه کجان؟ مردم؟ بقیۀ کتابدارا؟» عصر یک روز کاری بود و تا جایی که می‌دانستم کتاب‌خانه‌ها در این ساعت شلوغ بودند. تا حالا به کتاب‌خانه‌های زیادی رفته‌بودم و این را خوب می‌دانستم.

«خانم فریستون کتابدار اصلیه و کتاب‌خونه رو یه هفته تعطیل کرده. دوشنبۀ هفتۀ بعد، کتاب‌خونه دوباره باز می‌شه. اون نمی‌خواست کسی تو کارش دخالت کنه یا ماجرا به گوش شهردار برسه. تازه، خیلی وقته که مردم زیادی به این‌جا نمی‌آن. درسته که شهر ما به‌خاطر این کتاب‌خونه معروف شده، ولی خیلی از اهالی شهر تمایلی ندارن بیان این‌جا.»

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار: آن‌چه در ابتدا باید بدانید
فصل اول: دختر پشت پنجره
فصل دوم: من روح‌ها و کتاب‌ها را می‌بینم
فصل سوم: زهر ترک شدن
فصل چهارم: می‌تونی رازدار باشی؟
فصل پنجم: بازگشت
فصل ششم: عمو مانتی و تارعنکبوت
فصل هفتم: حمام خون
فصل هشتم: کتاب سایه‌ها
فصل نهم: سوغاتی‌فروشی شهر ارواح
فصل دهم: مادام هلنا
فصل یازدهم: اعتماد
فصل دوازدهم: شتر دیدی ندیدی
فصل سیزدهم: کمی کمک
فصل چهاردهم: کتاب‌خانه‌ی مخفی
فصل پانزدهم: اِفشا
فصل شانزدهم: امشب می‌میری
فصل هفدهم: همه‌چیز آشکار شد
بخش پایانی: ماجرا به پایان رسید؟